هفته نامه هفته نامه

بازگشت به صفحه کامل
« بازگشت

گل گشت شماره (696)

گل گشت شماره (696)



آخر ای بیگانه

آخر ای بیگانه خو ناآشنایی اینهمه

تا به این غایت مروت بیوفایی اینهمه

جسم و جانم را زهم پیوند بگسستی بس است

با ضعیفی همچو من زور آزمایی اینهمه

استخوانم سوده شد از روی خویشم شرم باد

بر زمین از آرزو رخساره سایی اینهمه

هر که بود از وصل شد دلگیر و هجر ما همان

نیست ما را طاقت و تاب جدایی اینهمه

وحشی این دریوزه‌ی دیدار دولت تا به کی

عرض خود بردی چه وضعست این گدایی اینهمه

من اندوهگین را

من اندوهگین را قصد جان کردی ، نکو کردی

رقیبان را به قتلم شادمان کردی ، نکو کردی

به کنج کلبه‌ی ویران غم نومیدم افکندی

مرا با جغد محنت همزبان کردی ، نکو کردی

ز کوی خویشتن راندی مرا از سنگ محرومی

ز دستت آنچه می‌آمد چنان کردی ، نکو کردی

شدی از مهربانی دوست با اغیار و بد با من

مرا آخر به کام دشمنان کردی ، نکو کردی

چو وحشی رانده‌ای از کوی خویشم آفرین برتو

من سرگشته را بی‌خان و مان کردی، نکو کردی

وحشی بافقی