هفته نامه هفته نامه

بازگشت به صفحه کامل
« بازگشت

گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی!

گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی!


گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی!

 عصردوشنبه هفته گذشته برای زیارت به امامزاده عبدا...(ع) رفته بودم، بعد از نماز مغرب و عشاء برای رفتن به خانه به ایستگاه خط مراجعه کردم داخل ایستگاه علاوه بر من چند نفر دیگر هم بودند. همزمان زن جوانی که دو دختر بچه همراهش بودند با نان تازه در دست، کنار من نشستند. نیم ساعتی منتظر ماندیم ساعت 21:15 دقیقه شده بود زن 45 ساله ای که دختر نوجوانش نیز همراهش بود گفت: ساعت از 9 هم گذشت؛ ولی خط نیامد! یکی از مسافران خطاب به وی گفت: چند روز پیش که از راننده پرسیدم گفت: آخرین سرویس ساعت 20:30 هست من هم چون تعداد زیادی در ایستگاه بودند حدس زدم ساعت کار سرویس‌های خط تغییر کرده و به همین خاطر منتظر سرویس ماندم.  همین که آن مسافر این حرف را زد زن دیگری که تازه از راه رسیده بود گفت: حتماً باید بعد از خواندن نماز مغرب به ایستگاه بیاییم و نماز عشاء را در خانه به فرادی بخوانیم تا به خط برسیم، زن که عصبانی شده بود هر چند قصد داشت با رعایت احترام خودش را کنترل کند؛ ولی عصبانیت بر او چیره شد و گفت: چرا باید بافق این وضع را داشته باشد؟! سرویس های خط در یزد تا 10 شب در شهر در حال تردد هستند.
و در طول روز هم در همه ساعات خط دارد؛ ولی اینجا این وضع را داریم کرایه خط که از یزد گرانتر است، سال گذشته یزد کرایه‌ها را ارزان نمودند؛ ولی بافق نه، تاکسی هم که پیدا نمی‌شود و فقط از سهمیه بنزین آن استفاده می‌کنند. در همین حین چند نفر دیگر هم از راه رسیدند و گفتند: خط رفته است یا نه؟!!
ساعت 21:20 دقیقه بود من که مسیرم طولانی بود و باید به آن طرف شهر می‌رفتم برای گرفتن تاکسی از ایستگاه بیرون آمدم، منتظر تاکسی بودم که زن دیگری پرسید: خط خیابان امام رضا(ع) نیامد؟! ناگهان نگاهم متوجه دختر بچه هایی شد که طی این مدت نان های تازه ای را که گرفته بودند خورده بودند و به نظرم خودشان هم متوجه شدند که دیگر چیزی از آن نان ها باقی نمانده است!!
زن جوان دیگری که پسر دوساله‌ای همراهش بود گفت: روزها که هوا آنقدر گرم هست که نمی توانیم برای خرید بیاییم عصر هم که بیرون می آییم هنوز اذان مغرب نشده سرویس خطی وجود ندارد و ساعت خط ها تمام شده است؛ تاکسی هم که این وضعش هست و همه درب ترمینال صف کشیده اند و آنجا منتظر مسافر هستند: بله، نه بنزینی سوزاندن و نه استهلاک ماشینی دارند، مسافرشان را هم دارند. ما هم که ...
دختر جوانی که کنار من منتظر تاکسی ایستاده بود گفت: شبها که شیفت عصر هستم، خط ندارد و هر شب باید آژانس بگیرم و به خانه بروم، مگر چند حقوق می گیریم که باید نصف بیشتر آن را برای آژانس پرداخت کنیم؟! امروز بر حسب اتفاق از آخرین سرویس خط شهرک که ساعت 13:20 بود عقب افتادم و مجبور شدم برای رفتن به خانه به آن طرف خیابان رفته و منتظر تاکسی باشم تا ساعت 14:15 دقیقه منتظر ماندم طی این مدت چند عدد تاکسی رد شد با اینکه مسافر نداشتند و خالی بودند؛ ولی هیچکدام از آنها در آن ساعت ظهر و در اوج گرما برای سوار کردن مسافر توقف نکردند. آخر هم مجبور شدم زنگ آژانس زده و به خانه بروم. هنوز حرفش تمام نشده بود که تلفن همراهم زنگ خورد یکی از آشنایان بود انگار مرا منتظر تاکسی در ایستگاه خط دید و معرفت نشان داد و با اینکه با من هم مسیر نبود مرا به خانه رساند. در آن لحظه این ضرب المثل به ذهنم رسید «گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی».
                اکرم عباسی