هفته نامه
« بازگشت
قلیانی ها خیلی سریع تر از سیگاری ها دچار بیماریهای تنفسی می شوند
قلیانی ها خیلی سریع تر از سیگاری ها دچار بیماریهای تنفسی می شوند
قلیانی ها خیلی سریع تر از سیگاری ها دچار بیماریهای تنفسی می شوند
به گزارش خبرنگار هفته نامه افق کویر، سه شنبه هفته گذشته جلسه ای در محل سالن اجتماعات اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی بافق برگزار گردید و یکی از کارشناسان در خصوص مضرات سیگار، قلیان و مواد مخدر برای کارکنان ادارات و سازمانهای بافق به ایراد سخنرانی پرداخت که توجه شما خوانندگان عزیز را به آن جلب می نماییم.
سرگرد ابوالقاسم صالحی زاده، کارشناس پلیس مواد مخدر استان یزد در این باره گفت: وقتی که فرد سیگار میکشد عوارض آن بر دهان، نای، نایژه و بعد وارد ریه میشود. اگر فردی روزی یک پاکت سیگار، استفاده کند در پاکت سیگار 20 نخ وجود دارد که در ماه 600 نخ میشود؛ اگر بیایند یک دستگاهی درست کنند که 600 نخ سیگار را در این دستگاه بگذارند بعد از 600 نخی که توسط این دستگاه استفاده شد آب زلال در درون این دستگاه به آب سیاه رنگ تبدیل میشود. هر نخ سیگار 18 میلی گرم جرم دارد، 400 ضربدر 18 میلی گرم یعنی 7200 میلی گرم. یعنی 2/7 گرم جرم در 400 نخ سیگار وجود دارد.
صالحی زاده افزود: اگر کسی سیگار مصرف میکند و عوارض بد آن را باور ندارد، باید به او بگویند دود سیگار را در دهان خود نگه دارد و فوت کند پشت دستش، یک لکه زرد رنگ و قهوهای رنگ در پشت دستش ایجاد میشود و با قویترین شوینده دستش را شستشو بدهد. تا 3 روز این لکه هست و پاک نمیشود و یا اگر حبه قندی بردارند و فوت کنند روی حبه قند، قهوهای رنگ میشود.
وی تصریح نمود: در آزمایشی روی جسد فرد سیگاری وقتی نایژه او را بیرون آوردند در آن جرم وجود داشت. این سیگاریها وقتی سرفه میکنند، اگر دیده باشید نفسهایشان قطع میشود؛ چون ریه آنها جرم گرفته، هوا درون نای و نایژه آنها نمیتواند عبور کند و اکسیژن لازم به بدنشان نمیرسد پس یکی از علت مرگ سیگاریها جرم درون ریه است که باعث خفگی فرد سیگاری میشود. سپس این جرم وارد قلب و خون میشود و خون به داخل قلب میرود و پمپاژ میکند به بدن؛ به خاطر این که قلب بتواند عمل پمپاژ را انجام بدهد و چون خود قلب غذا و هوا میخواهد و آن از طریق رگها میباشد و در صورتی که این رگها بگیرد فرد ایست قلبی میکند یکی از علت های مرگ سیگاریها ایست قلبی میباشد. همچنین ممکن است رگهای چشم نیز بر اثر جرم درون سیگار بگیرد و باعث کوری چشم میشود؛ اگر رگهای درون مغز بگیرد و خون ریزی مغزی صورت بگیرد و مرگ مغزی صورت میگیرد.
صالحی زاده گفت: سیگار و قلیان ریشه 4000 نوع بیماری میباشد، انواع و اقسام سرطانها را ایجاد میکند و 15 تا 30 سال عمر فرد را کم میکند. همه اینها به خاطر این است که ریه فرد درست کار نمیکند، سیگار وقتی روشن میشود آتش سیگار 600 تا 900 درجه میباشد. در اثر این حرارت بیش از 4000 ماده سمی ایجاد میشود از این 4000 ماده سمی ثابت شده است 43 تای آن سرطانزا میباشد و این در مورد سیگاری که توتون خالص باشد و هیچ ماده شیمیایی در آن اضافه نشده باشد و اگر در درون سیگار ماده شیمیایی باشد خطر سرطان در آن بیش از 43 مورد است. قلیان حجم آن بیشتر است؛ ولی درجه حرارت آن بیشتر نیست از این 4000 ماده سمی که در قلیان ایجاد میشود 250 تای آن سرطان زا میباشد و این در مورد قلیانهای تنباکویی که هیچ ماده شیمیایی درون آن اضافه نمیشد نه تنباکوهایی جدیدی که با نامهای مختلف دوسیب، نعناع و ... در بازار وجود دارد و بستگی دارد که چه ماده شیمیایی در درون آنها بکاررفته باشد و به همان اندازه مواد سرطان زایی آن را بالاتر می برد و بنابراین تنباکوهای جدید 400 تای آن ماده سرطانزا میباشد و تقریباً 8 تا 5/8 برابر خطر قلیان بیشتر از سیگار میباشد. هر نخ سیگاری که فرد استفاده میکند حدود 200 تا 300 سیسی دود وارد ریه فرد میشود؛ ولی دود در قلیان حدود 700 تا 800 سی سی وارد ریه فرد میشود، در سیگار دود آن خشک میباشد 10 درصد جذب ریه میشود و 90 درصد بر میگردد و به فضا؛ ولی قلیان چون مرطوب میشود 30 درصد جذب ریه میشود و 70 درصد آن برمیگردد به فضا و در اینجا دود قلیان 3 برابر دود سیگار جذب ریه میشود و دودی که از قلیان و سیگار وارد فضا میشود مواد سمی آن جذب فرش، در، دیوار، مبل و .. میشود و وقتی فرد در این محیط قرار گرفت مواد سمی آن به بدن فرد انتقال می یابد. وقتی با خانم دستجردی وزیر بهداشت قبلی صحبت کردم گفت: کسی که در معرض این دودها قرار گیرد مثل این است که در طول سال 80 نخ سیگار می کشد.
کارشناس پلیس مواد مخدر استان یزد گفت: جوانی از من پرسید من روزی یک دفعه قلیان مصرف میکنم خطر آن چیست؟
هر بار مصرف قلیان برابر با 4 پاکت سیگار؛ یعنی 80 نخ سیگار می باشد.
و تحقیقی که انجام دادند نشان داده شده است که بچههای کوچک 1 تا 2 ساله بیماری تنفسی در آنها بیشتر است و وقتی بررسی کردند علت آن را فهمیدند که پدر یا پدربزرگ یا فردی درآن خانه سیگاری بوده است.
بررسیها نشان داده است که قلیانی ها خیلی سریعتر به بیماری تنفسی دچار میشوند تا افراد سیگاری؛ مثلاً اگر فردی برود قهوهخانه و قلیان مصرف کند و آب این قلیان را خالی نکرده باشد و فرد قبلی دچار بیماریهای تنفسی مانند سرماخوردگی، آنفولانزا و .... باشد به محض اینکه فرد جدید استفاده کرد مریضیهای طرف مقابل به فرد جدید انتقال پیدا میکند و این است که سیگار و قلیان عمر انسان را کم میکند.
وی در ادامه گفت: پدرم سیگار می کشید وقتی بازنشسته شد در سن 60 تا 65 سالگی از او خواستیم تا سیگار را ترک کند و او قبول کرد و دیگر سیگار نکشید؛ من آن موقع سال آخر دانشگاه بودم، یک روز دیدم که پدرم مدام سرفه میکند و نفسش قطع شده و سیاه شد، او را نزد دکتر بردم. دکتر از پدرم عکس گرفت و گفت: پدرت تا آخر هفته بیشتر زنده نیست گفتم: آقای دکتر پدرم اولین بار است که در بیمارستان بستری می شود. گفت: قلب و ریهی پدر شما از کار افتاده است. گفتم: پدرم قبلاً در معدن کار می کرده و الآن 8 سال است که سیگار را ترک کرده است. دکتر در جوابم گفت: اگر پدر شما سیگار را رها نمی کرد همان سالی که بازنشسته شده بود مرده بود.
صالحی زاده افزود: اگر در خانوادهای پدر خانواده سیگار مصرف کند؛ فرزند خانواده می گوید: پدرم را دوست دارم. همسرش می گوید شوهرم را دوست دارم؛ ولی از ته قلب او را دوست ندارند و آن بخاطر سیگار کشیدن پدر خانواده است.
صالحی زاده گفت: چرا مورچه از بوی سیگار فرار می کند؟! یا گربه را اگر سیگار نزدیکش ببرند می میرد؛ ولی منِ اشرف مخلوقات از سیگار استفاده می کنم. علت آن چیست؟! وقتی از فرد معتادی که مواد را کنار گذاشته می پرسند که معتادی؟ می گوید: من مثلاً 5 سال است که مواد را کنار گذاشتهام و پاک شدهام و لفظ اعتیاد را بکار می برد و آن بخاطر لذت اعتیاد است و اثری که روی مغز انسان گذاشته است و فردی که سیگار و قلیان می کشد بخاطر لذتی که در مواد؛ مانند: قلیان و سیگار وجود دارد و این لذت از غذا خوردن بیشتر است و هر چه لذت مصرف مواد مخدر بیشتر باشد اعتیاد آن بیشتر و ترک کردن آن به مراتب سختتر است و این در مورد شیشه و تریاک و ... است؛ اگر فردی یک بار مواد مخدر مانند: تریاک و ... را استفاده کرد و از آن مواد لذت به وی دست دهد تا آخر عمر ادامه پیدا می کند و نمی تواند مواد را کنار بگذارد و متأسفانه 90 درصد از مواد لذت ایجاد می کند.
در ادامه داستان یک بچه مدرسهای که با زبان شعر بیان شده است را می خوانید:
بچهای در کلاس اول بود که با معلم خودش در رابطه با درس بابا مشکل داشت... صدای راز میآید/ صدای کودک پرواز میآید/ صدای رد پای کوچههای عشق پیدا شده/ معلم در کلاس درس حاضر شده/ یکی از بچهها از درد به خود فریاد زد/ برپا! همه برپا! چه برپا!/ معلم نشأتی دارد/ معلم علم را در قلب می کارد/ معلم گفتهها دارد/ یکی از بچههای آن کلاس درس گفت/ بچهها! برجا!/ معلم گفت: فرزندم بفرما!/ جان من بنشین/ چه درسی فارسی داریم؟/ کتاب فارسی بردار/ آب و آب را دیگر نمی خوانیم/ بزن یک صفحه دیگر از این زندگانی را/ ورقها یک به یک رو شد/ معلم گفت: فرزندم! ببین بابا/ بخوان بابا/ بدان بابا/ عزیزم این یکی بابا/ پسرجان! آن یکی بابا/ همه صفحه پر از بابا/ ندارد فرق، این بابا و آن بابا/ بگو آب و بگو بابا/ بگو نان و بگو بابا/ اگر بخشَش کنی «با» می شود «بابا»/ اگر نصفش کنی «با» می شود «بابا»/ تمام بچهها ساکت/ نفسها حبس در سینه/ و قلبی همچون آیینه/ یکی از بچههای کوچه بنبست/ که میزش جای آخر هست/ و همچون نی فقط نا داشت/ و قلبش یک معما داشت/ سؤال از درس بابا داشت/ نگاهش سوخته از درد/ لبانش زرد/ ندارد گویا همدرد/ فقط «نا» داشت و انگشت اشاره او سؤال از درس بابا داشت/ سؤال از دست بابای زمان دارم/ بگو این دستهایی بر زبان دارد/ صدای کودک اندیشه میآید/ صدای بیستون/ صدای فرهاد یا شیرین یا صدای بیشه میآید/ صدای شیرها از بیشه میآید/ معلم گفت: فرزندم سؤالت چیست؟/ گفت: تا آن پسر آقا/ اجازه این یکی بابا و آن بابا یکی هستند؟!/ معلم گفت: آری جان من/ بابا همان باباست/ پسر آهی کشید و اشک در چشمش پیدا شد/ معلم گفت: فرزندم بیا اینجا/ چرا اشکت روان گشته؟/ پسر با بغض گفت: این درس را دیگر نمی خوانم/ معلم گفت: فرزندم چرا؟ جانم!/ مگر این درس سنگین است؟/ پسر با گریه گفت: این درس رنگین است/ دو تا بابا یکی باباست/ و می گویی این بابا و آن بابا یکی هستند/ چرا بابای من نالان و غمگین است؟/ ولی بابای آرش شاد و خوشحال است؟/ و می گویی این بابا و آن بابا یکی هستند/ چرا بابای آرش میوه از بازار می گیرد؟/ چرا فرزند خود را در آغوش می گیرد؟/ ولی بابای من هر دم سؤال از کار می گیرد؟/ چرا بابا مرا یک دم در آغوشش نمی گیرد؟/ چرا بابای آرش صورتش قرمز ولی بابای من صورتش تار است؟/ چرا بابای آرش بچههایش را همیشه دوست می دارد ولی بابای من/ شلاق بر پیکر مادر به زور و ظلم می کارد/ و تو می گویی این بابا و آن بابا یکی هستند/ چرا بابا مرا یک دم نمیبوسد؟/ چرا در خانه آرش گل و زیتون فراوان است؟/ ولی در خانه ما اشک دل به جریان است/ و تو می گویی این بابا و آن بابا یکی هستند/ چرا بابای من با زندگی قهر است؟/ معلم صورتش زرد و روانش خشک گردید/ به روی گونهاش اشکی ز دل برخاست/ چو گوهر روی دفتر ریخت/ معلم روی دفتر عشق را می ریخت/ و یک بابا ز اشک آن معلم پاک شد از دفتر مشقش/ بگفت ای دانشآموزان/ بس است دیگر/ یکی بابا در این دفتر داریم/ و آن بابای دیگر نیست/ یکی را پاک کردند و معلم گفت:/ جای آن یکی بابا/ خدا را در ورق بنویس/ و آن روز خدا باباست/ تمام بچهها گفتند: خدا، بابا...