هفته نامه
« بازگشت
عزم ملی، راهکــار راهبــردی
عزم ملی، راهکــار راهبــردی
عزم ملی، راهکــار راهبــردی
مسأله اصلی که در شعار سا ل93 مد نظر مقام معظم رهبری قرار دارد قوی شدن جمهوری اسلامی ایران است ایشان در فرایندی آسیب شناسانه بیشترین ضعف رادر سه حوزه اقتصاد، فرهنگ و علم و دانش میدانند که به عنوان مسائل راهبردی کشور مطرح است. مهمتر از آن، راهکارهای پیشنهادی ایشان است که در قالب عزم ملی و مدیریت جهادی تحقق اجرایی پیدا میکند.
عزم ملی در شعار امسال یکی از راههای کلیدی واساسی برای تحقق شعارهای معظم له می باشد اما واقعاً عزم ملی چیست؟ بدون شک آهنگ نمودن برکاری و کوشش کردن در جهت رسیدن به اهداف مورد نظر و در نهایت عدم سستی وپایداری در راه رسیدن به آرمانها همان عزم ملی است.سرنوشت ملتها و جوامع در مقاطع گوناگون به عزم ملی آنان بستگی دارد. انسان تا دارای عزم قوی نباشد به بهشت و مقامهای عالی نمیرسد انسانی که از عزم و اراده قوی برخوردار باشد در مقابل قدرت وثروت سستی به خود راه نداده و مانع سقوط خود میشود و در نهایت انسان بیاراده و عزم، همچون موجودی بیروح میباشد که از درون پوسیده و به سوی پوچی و نیستی حرکت میکند. سؤال اینجاست که برای رسیدن به اهداف و گرفتن حقوق از دست رفته خود چگونه باید با عزم ملی وارد عرصه شد؟پاسخ آنکه عزم و اراده ملی که یک عامل روانی و جامعه شناختی است با یک سلسله عناصر متشکله میتوان مسیر را هموار و فراز و نشیبها را تسهیل بخشد. از عناصر عزم ملی، میتوان به ایمان، توکل و معنویت نام بردکه به عنوان ذخیره و پشتوانهای قوی در همه میدانهای زندگی راهگشاست و نمونه بارز آن را در امام راحل (ره) دیدیم که با معنویت، یک تنه دربرابر ابرقدرتها و طاغوتها ایستاد. ازدیگر عناصر عزم ملی، نیت پاک و جلب رضایت الهی است. که به عنوان جان مایه عزم ملی مطرح است در کنار دو عامل فوق، عناصر تشکیلدهنده دیگری برای عزم ملی وجود دارد.که عبارتند از: تفاهم بینالاذهانی نخبگان، معرفت عمومی، دوراندیشی، دغدغه و احساس نیاز ملی و رفتار و حرکت ملی. بیتردید برای شکلگیری عزم ملی در بین آحاد مردم باید نوعی فرهنگسازی توسط نخبگان، کارشناسان و رهبران گروههای مختلف وجود داسته باشد و اشخاصی که مدیریت اصناف و گروههای آرمانی رادر دست میگیرند اولاً خود باید به عناصر فوق اعتقاد داشته باشند و ثانیاً به گروههای مختلف جامعه ابعاد ایجاد عزم ملی را گوشزد کنند.
به عنوان مثال در قضیه خصوصیسازی شرکت سنگآهن بافق در ابتدا با عزم ملی قوی کارگران و مسئولان استانی و شهرستان مواجه بودیم که عناصر عزم ملی در همگان مشهود بود. اما با گذشت زمان در بین برخی کارگران معترض، مسئولین شهرستان نوعی دوگانگی رفتاری مشاهده شد که به گونهای بر کاهش عزم ملی اشاره داشت. در این بین افرادی با اهداف متفاوت فرایند خصوصیسازی را مطرح میکردند عدهای به اتمام اعتراض و بینتیجهبودن آن اذعان کرده و به نوعی در روند رسیدن به اهداف سست شدند و برخی دیگر تسلیمشدن در برابر مافیای فولاد را نوعی سر شکستگی و زمینهسازی جهت شکستهای بعدی در بخشهای مختلف شهری میدانند چون سخن دراین مقال عزم ملی در قالب مثال موجود میباشد به درستی و نادرستی دیدگاهها نمیپردازم. لیکن تصریح میشود که دراین ماجرا، پرسنل شرکت با ایمان و تقویت معنویت، نیت خالص، تفاهم نسبی بین اکثریت، معرفت عمومی، دوراندیشی نسبت به اقدام خود، دغدغههای درست خود از قبیل: نابودی شهر، تعدیل نیرو و... عزم ملی را شکوفا کردند که اگر این عزم ملی در اسفند سال 90 بوجود میآمد نتایج بهتری به همراه داشت. آنچه مسلم است اگر این عزم ملی پایدار باشد و از مجاری قانونی و در حالت اعتراض، مسائل پیگیری شود نتایج سودمندی بدست میآید و اگرعدهای در قالب مخالف حرکت ملی، رفتاری ناشایست و خلاف مسیر موج حرکت کنند عزم ملی مردم مظلوم بافق خدشهدار میگردد.
در پایان خاطر نشان میسازد در سایه عزم ملی میتوان، حوزههای اجتماعی، اعتقادی، سیاسی و فرهنگی را شکوفا ساخت و انسجام درونی و وحدت ملی را بوجود آورد و مهمتر اینکه اعتماد ملی و سرمایه اجتماعی را تقویت کرد و با این اهرم روانی، کارایی در همه عرصهها را افزایش داد و در برابر فشارهای درونی و بیرونی و زورگوییهای مافیای افسار گسیخته ایستادگی کرد.
محمدرضا ابراهیمی