هفته نامه هفته نامه

بازگشت به صفحه کامل
« بازگشت

در افق؛ قد کشیدیم

در افق؛ قد کشیدیم



در افق، قد کشیدیم و بزرگ شدیم و تجربه اندوختیم و از آن ریشه، پاجوش های تازه بررست و نمو کرد و حالا دهها وبلاگ و سایت خبری و خبرنگار و نویسنده و عکاس و طراح و گرافیست و آشنا به امور چاپ و مطبوعه در بافق داریم و همین جای بسی خشنودی است.
این روزها که همه را، تب مرور ایام گرفته و هر کس می کوشد تا با گذاشتن عکسی از گذشته در مقابل رویش، یا تماشای فیلمی از قدیم و یا خواندن نوشته ای از روزهای رفته، برای خودش یاد ایام را زنده کند و احتمالاً در حسرت خوبی هایش، اشکی هم بیفشاند، اهالی افق کویر هم هوس گشت و گذار در کوچه پس کوچه های دیروز به سرشان زده و از من نیز خواسته اند در این حس غریب، سهیم شوم و چیزکی بنویسم و از آنجا که مدتی در رسته پوستین دوزان درآمده و روزهای آغازین شروع به کار هفته نامه افق کویر _ در سال 77 خورشیدی _ را از نزدیک دیده ام با خودم گفتم موضوع نوشته ام را خاطرات و خطرات این حرفه برگزینم.
از آن روزها، برخی چیزها تغییر کرده و اموری هم دست نخورده باقی مانده است.
آنچه عوض شده، مائیم و زمانی که بر ما رفته است؛ البته دنیای تکنولوژی و فنآوری هم زیر و رو شده و خوشبختانه همه چیز را دگرگون کرده است. الآن جهان با یک کلیک در اختیار ماست. و بهره مند ترین قشر از این تکنیک، نویسندگان و خبرنگاران و اصحاب رسانه هستند که در کسری از ثانیه و به چشم بر هم زدنی، صدای خود را به چهار گوشه ی عالم می رسانند.
از رنج ها و سختی های کار حروفچینی و صفحه آرایی و چاپ آن روزها هم کاسته شده و این نیز طبیعی است، چون بشر همیشه در حال پیشرفت است.
اما آنچه عوض نشده بی حوصله گیها و کم تحملی ها ست. آن روزها کسی حوصله سخن حق و داروی تلخ رسانه ها را نداشت و حالا هم ندارند. به اندک حرفی از جا بدر می روند و رو در هم می کشند و متغیر می شوند و بعد عصبانی می شوند و بعد شکایت می کنند و بعد اگر زورشان رسید نشریه ای را محاق تعطیلی می فرستند.
در سالهای پایانی دهه 70 و با وجود فضای باز رسانه ای،  این مسئله دامنگیر مطبوعات بود و الآن هم هست. نشریه بی شاکی؛ یا اصلاً وجود ندارد یا خیلی نادر است.
به هرمشکلی دست بگذاری، یکی هست که فکر می کند حقش ضایع شده و باید داد خواهی کند. اینگونه می شود که همیشه مطبوعاتی ها باید یک عصای احتیاط در دست داشته باشند و پس هر کلمه ای که می نویسند به این بیندیشند که موجب آزردگی کسی می شود یا نه؟ و همین مصلحت اندیشی هاست که رسانه را از رسالت اصلی خویش که همان انذار و بیدار باش جامعه است،باز می دارد و تبدیلش می کند به یک زینت المجالس.
در هرصورت و با وجود همه سختی‌ها و شیرینی ها و شکوه ها و شکایت ها، افق کویر بافق قدی کشیده و به برنایی رسیده و اسم و رسمی یافته و خوشبختانه از همان دفتر کوچک و محقر، چند مطبوعاتی قوی و زبردست برآمده اند. اغراق نیست اگر بگویم بافق دربین شهرهای استان یزد، در دسترسی و انتشار و بهره گیری از ابزار رسانه، بسیار موفق عمل کرده و در این میان، این افتخار برای افق کویر هست که اولین بوده و پیشتازی کرده است.

 

محمد علی پورفلاح