هفته نامه
« بازگشت
اشعار رسیده
اشعار رسیده
علی اصغر رنجبر بافقی|
گفته اند پیشینیان قبلا ، بما
دست تنها را نمی باشد، صدا
حال،من گویم نصیحت دوستان
سروران ،اندیشمندان، یک ندا
میدهم آن را به هردلبند شهر
چونکه من وتو کنون هستیم ما
حال لازم هست ما تبدیل من
نشود یک فرد من ،آن نیم من
بهترین راه وروش اکنون یکی
برگزینید برترین را خود یکی
گرچه سرگیرد چنین فکرعجیب
میشود زنده کنون شهر نجیب
تاکنون این شهر هرچه داشته
برده اند شهری دگر انباشته
زحمت این سالها با کارگر
دیگران سود کلان برداشته
هرچه بود بردند وشهرما تهی
پرچمش شهر دگر افراشته
حال چالی مانده دراین سرزمین
بوده ایم غافل همه، آنان کمین
دیگران بیدار ما در خواب کعف
خوب پیداکرده بودند نقطه ضعف
مستشاران را کنون دعوت کنید
هرکه دشمن بود نامش خط کنید
حال باید خودبه خود فکری کنید
تا شود بازاین گره ذکری کنید
یکصدا یکدست یک اصلح کنون
برگزینید یک نفر،دوهست فزون
پیشرفت درشهر دارد یک روش
هرکه برتربود و دارد این منش
وی بماند درمیان پشتش همه
مشکل مردم همین درد و غمه
پس بیایید دوستان با هم شویم
سروران جدی شوید فرصت کمه
گررودفرصت زدست دیگرمحال
بازراهی چونکه سی وهفت سال
حال راکد نیستیم ،پس رفته ایم
باشگرد نامزدان دست رفته ایم
دوستان درشهرصحبت ازشماست
دیگران را رهنما یاور خداست
پس شتابان وسریع حاضرشوید
وقت نیست بار دگر ناظر شوید
دوستان با دیگران شورا کنید
امرهم شورا نهم اجرا کنید
گر بزرگان غافل و،بیرون زگود
بازهم امحاء شهر امضاءکنید