نمایشگر دسته ای مطالب نمایشگر دسته ای مطالب

بازگشت به صفحه کامل

من و تو ما نشویم تنهاییم

من و تو ما نشویم تنهاییم


من و تو ما نشویم تنهاییم

چند روزی بود که آسمان بافق ابری بود و فضای بافق پر بود از شایعات. دلهای مردم بافق را غم فرا گرفته بود همه درمانده از همه جا چشمشان به دهان بزرگان شهر دوخته بودند با تجربه هایی نه چندان خوشایند از سالهای گذشته نا امیدانه به قضایای خصوصی سازی تنها منبع در آمدشان معادن بافق فکر می کردند.
کسی نبود دلهای غمگین  و شکسته را شاد کند شایعه پشت شایعه داشت شهر کویری بافق را به بحران نزدیک می کرد تا اینکه خبر رسید خبری در راه است و آنانکه دل در گروه خدمت دارند از مرکز استان به بافق می آیند.
خوشبختانه در آستانه ی روزکارگر که می رفت آخرین امید کارگران به یاس تبدیل شود در عصر ۱۰/۲/۹۳ بارقه امیدی درخشیدن گرفت و فرزندان بافقی را گرد هم جمع کرد تا دست به دست هم دهند و فارغ از هر زنده باد و مرده باد و بدون در نظر گرفتن حزب و دسته و جناح با همصدایی دست های پشت پرده  را برملا سازند و چه زیبا سرود اتحاد را باهم نجوا کردند.
مسلما مردم از یاد نخواهند برد که چه زیبا امام جمعه محترم بافق قاطعانه حقوق مردم شهر را مطالبه کرد.
هرگز مردم بافق صراحت لهجه رئیس شورای خود را فراموش نخواهند کرد او که از رنج مردم محروم  بافق گفت شاید به ضرس قاطع بتوان گفت شورائیان در دفاع از حق موکلین خود چیزی کم نگذاشتند.
اگر چه مردم بافق و حتی شورای شهر و شهرستان زمانی توقع داشتند فرماندار بومی باشد وقتی آقای طلایی مقدم به پشت تریبون رفت و بدون در نظر گرفتن اینکه نماینده ی دولت است و باید از حقوق دولت دفاع کند اما به عهدی که با مردم بافق بسته بود عمل کرد و صادقانه از حقوق حقه ی شهروندان بافقی دفاع کرد و ثابت کرد دل در گروه میز و صندلی ندارد و حاضرین را به تحسین وا داشت که هرچند بومی و بافقی نیست ولی حاضر است مانند بافقی ها تا آخرین لحظه از بافقی ها دفاع کند.
اما برای حاضرین در جلسه سخنان رک و صریح دکتر طالبی معاونت سیاسی و امنیتی استاندار آنقدر شیرین بود که فرزندان بافقی را دلشاد کرد آقای طالبی آنقدر صادقانه و بی ریا از حقوق مردم دفاع کرد که  دوستان بزرگواری که از تهران آمده بودند واقعا در مقابل این حمایت به جا ی آقای دکتر طالبی مجبور به عقب نشینی شدند و منبعد جلسه ای که تشکیل شده بود تا فقط قولی داده شود  و بروند به دست بچه های بافق اداره شد فارغ از هر حزب و جناح.
خوشبختانه در سایه ی اتحاد بافقی ها هر کس که به پشت تریبون رفت با صراحت تمام و بدون ذره ای ترس آنچه می دانست برای حاضرین گفت ازفرمانداران سابق و اسبق گرفته تا اهالی رسانه که طلسم پرسشگری را شکستند تا  مردم عادی.
امروز مردم بافق و مسئولین شهرستان ثابت کردند اگر چه اختلاف سلیقه دارند اما اختلاف عقیده ندارند و این اتحاد در حرفهای تک تک سخنرانان جلسه مشهود بود و آفرین بر این اتحاد و آفرین بر جلسه ای که تشویق حضار برای حرفهای حق بود وقتی که از زبانهای مختلف بر می آمد.
اما دوستان عزیز حقیر  معلمی هستم که ۲۹ سال در خدمت آموزش و پرورش  فرزندان این مرز و بوم بودم   نه نان خور سنگ آهن هستم که بخواهم از کسی دفاع کنم و نه وابسته به نیروهای خاص و نه از آمریکا و انگلیس دلار می گیرم با نان معلمی خود می سازم که به قول سعدی شیرازی ( ای شکم خیره به نانی بساز *** تا نکنی پشت به خدمت دو تا )  اما باورم این است هست که هستند کسانیکه آگاهانه یا بعضا نا آگاه قصد دارند مطالبات قانونی مردم بافق را از مسیر منحرف کنند و خود از آب گل آلوده ماهی بگیرند .
الحمدلله در این دولت برای اولین بار است که مدیران استان هم سنگ بافق و بافقی را به سینه می زنند و مدیران استانی و شهرستانی همصدا با مردم شدند بیایید شیرینی این اتحاد را به تلخی مبدل نکنیم و نگذاریم دشمنان بافق و بافقی ها دم از شورش بزنند یادمان باشد آنانی که دم از شورش و بلوا می زنند کسانی هستند که  تا کنون فقط توپ در کردند وتشر زدند عملا خدمتی برای بافق نکردند پس بیایید به فرزندان خود در شورای شهر و شهرستان و سایر مسئولین شهرمان اعتماد کنیم و هر جلسه ای که تشکیل شد مانند امروز بدور از حب و بغض دست همدیگر را بفشاریم  و گرنه در دام سیاسان بی کیاست می افتیم و عصا را دست کور می دهیم آن وقت است می زند پشت پای خودمان.
امید وارم دوستان ما در شورای شهر و شهرستان مدیران استان و فرماندار شهرستان همانطوریکه صادقانه از مردم دفاع کردند به راه خود ادامه دهند که مردم مجبور نشوند خدای نکرده از مسیر ی غیر از قانون حقوق خود را مطالبه نمایند.
ای خدای بزرگ حمایت کن از تمام کسانی که با نیت خیر کارهای خیر انجام می دهند و ای مهربان خدا کسانیکه به هر عنوان و نیت به این مردم محروم خیانت می کنند به راه راست هدایت کن و دلهای ما را مانند امروز به هم مهربان بگردان ( آمین )
قصه گوی غصه های شما
عباس ابراهیمی خوسفی