نمایش خبر نمایش خبر

یک گفتگوی خندوانه ای با رامبد جوان

یک گفتگوی خندوانه ای با رامبد جوان



خانواده سبز| رامبد جوان بزرگ ترین دغدغه اش خنداندن مخاطب است. این موضوع را خودش مطرح می کند و اصرار دارد که بگوید خنده پادزهر بسیاری از مشکلات است و می گوید اگر ما به مشکلات و مسائلی که در پیرامون مان وجود دارد نخندیم به خودمان ظلم کرده ایم. رامبد معتقد است که نباید برای خندیدن دنبال بهانه گشت تنها باید ریلکس بود و به همه چیز خندید. 
حتی به مشکلات پیش رو و روزمره... او این روزها با برنامه خندوانه اش حسابی دل مخاطبان را برده و خنده بر لب آنها نشانده است. با ماه همراه باشید با یک مصاحبه خندوانه ای در رابطه با خنده، حرف های رامبد جوان در این روزگار و زندگی های ماشینی می تواند به کمک مان بیاید...
 
خنده که بهانه نمی خواهد!!
ماها عادت کردیم دنیا را سخت بگیریم. فکر می کنیم که اگر راحت با همه چیز برخورد کنیم می گویند فلانی را ببین چقدر بی خیال است و معمولا چون بی خیالی را در فرهنگ ما به ولنگاری تعبیر می کنند می خواهیم هر طور که شده خودمان را از این برچسب ها دور کنیم به همین خاطر فکر می کنم وقتش رسیده است که بی خیال این فکر و خیال ها شویم.
 
 آنقدر به خودمان سخت نگیریم، ادای آدم هایی را در نیاوریم که هیچ چیزی خوشحال شان نمی کند و دلیلی برای خندیدن پیدا نمی کنند. اگر ما ذهن مان را رها کنیم و اجازه بدهیم که خنده در زندگی ما به یک قانون بدل شود آن وقت خیلی راحت به همه چیز می خندیم و بعد می بینیم که چطور زندگی هم به ما لبخند می زند، فراموش نکنید این یک قانون است «وقتی می خندید زندگی هم به شما می خندد.»
 
زندگی رو سخت نگیر رفیق
همه ما به قدری درگیر زندگی و کار شدیم که اصلا خندیدن را یادمان رفته است. از طرفی گاهی اوقات میزان بدخلقی در ما به قدری زیاد می شود که با یک من عسل هم نمی توان ما را خورد، خب در این شرایط باید چکاری انجام داد؟ به نظر من، بهترین راهکار این است که مقداری خنده حتی اگر کم؛ خودمان را مهمان کنیم... گاهی اوقات بد نیست که روزی حتی نیم ساعت هم که شده روی یک صندلی بنشینیم و به همه چیز بخندیم. 
به چیزهایی که در طول روز ما را آزار می دهند و خلقمان را تنگ می کنند به همه مشکلاتی که فکر می کنیم کمرمان را خم کرده و به همه روابطی که روی اعصاب مان پیاده روی می کنند. به نظرم این خندیدن ها، حتی اگر کم هم باشد، حال مان را خوب می کند، ذهن مان از این همه مشکلات رها می شود از میزان فشاری که روی مان هست کم می شود و...
 
حال تان باید خوب باشد
روز اولی که ایده خندوانه به ذهنم رسید یک قانون هم بلافاصله در ذهنم شکل گرفت و آن قانون این بود که حال همه باید خوب باشد. شاید به همین خاطر هم است که ما مدام در برنامه مان این موضوع را یادآوری می کنیم که آقا هرکسی می خواه باش. حالت باید خوب باشد چه اهمیتی دارد که شما دکتر هستین یا مهندس، کارگر، کارمند و حتی رئیس جمهور. 
 
شما باید حال تان خوب باشد و این خوبی را هم باید به دیگران انتقال دهید، من به شدت به این موضوع معتقدم که حال خوب یا بد مسری است. یعنی اگر افراد پیرامون مان، حال شان بد یا خوب باشد، شما دیر یا زود به این حال بد و یا خوب دچار می شوید.
 
تو مسئول حالت هستی
فراموش نکنید هیچ کس نمی تواند جز خداوند حال تان را خوب کند، پس لطفا بی خیال این شوید که یک نفر پیدا شود و مرتب قربان شما برود و هی برای تان جوک تعریف کند و شکلک دربیاورد و بالا و پایین بپرد که شما بخندید. اگر واقعا دلتان به حال خودتان می سوزد، فکر کنید اگر حواس تان به خودتان نباشد دیر یا زود ممکن است دچار افسردگی شوید. 
پس دست به کار شوید، یک نفس عمیق بکشید و بعد تصمیم بگیرید که با لبخند از کنار برخی از مشکلات رد شوید. اگر هم نمی توانید رد شوید حداقل بایستید و برای لحظه ای هم که شده بخندید. «نمی توانید تصور کنید که خنده چطور می تواند مشکلات شما را از بین ببرد.» دوباره تکرار می کنم هرکسی مسئول حال خودش است و نمی تواند برای بهترشدن اوضاع روحی اش منتظر دیگران با یک بغل لبخند باشد.
 
خندیدن کیمیا شده است؟
خندیدن این روزها برای بسیاری تبدیل به کیمیا شده است. بسیاری براثر فشار زندگی و استرس های جامعه شهری خنده روی لبان شان ماسیده است. همین موضوع بهانه ای شده است تا به پشت صحنه برنامه خندوانه برویم و تصمیم بگیریم تا با رامبد جوان و جناب خان ملاقات کنیم و در چند و چون ساخت این برنامه قرار بگیریم.
 
«خ» مثل خندوانه
برنامه خندوانه هر شب یک ساعت روی آنتن می رود و خوشبختانه در همین مدت (در دو سری) پخش شد توانست کلی مخاطب پیدا کند، شاید بخشی از این موضوع، به این خاطر بود که ما هیچ تلاشی برای خنداندن مردم انجام ندادیم، ما تنها یک «قانون» کلی را ثبت کردیم و آن «قانون» این بود که در این یک ساعت بخندیم و همه مشکلات مان را برای 60 دقیقه فراموش کنیم و با خودمان بگوییم بی خیال همه کسانی که ما را آزار دادند و جلوی پیشرفت ما را در زندگی گرفتند و نمی گذارند ما به آن چیزی که استحقاقش را داریم برسیم. در طول این یک ساعت به یک چیز فکر کنیم و آن هم خندیدن. خندیدن عمیق و از ته دل که منجر به حال خوب ما شود.
 
اعتقاد به چرایی خنده
من اگر به چیزی اعتقاد نداشته باشم اصلا به سمتش برای انجام آن نمی روم چون می دانم آن کار خراب می شود. من همیشه در طول زندگی ام، دغدغه خنده داشتم، همیشه با خودم می گفتم ما مردم خوشحالی نداریم و اصلا خندیدن را به ما یاد ندادند، به همین خاطر باید یک آموزشی در این رابطه ایجاد کنیم. ایده اصلی خندوانه ترویج فرهنگ خنده بود من در زندگی ام به هیچ چیز به اندازه کاری که در خندوانه انجام می دهم اعتقاد ندارم، چرا که آن را نیاز جامعه مان می بینم.
 
آدم عبوس موفق نداریم
ما در «خندوانه» نشان دادیم که انسان های موفق و محبوب در هر تخصصی قطعا آدم هایی شوخ طبع هستند. ما آدم موفق عبوس نداریم و تحقیقات علمی بیانگر این نکته است که شادی تنها راه رسیدن به موفقیت و محبوبیت است. شک ندارم که آدم دلخور و ناراحت، قطعا در تصمیم گیری هایش دچار اشتباه می شود. 
بغض داشتن به جهان و موضوعات آن انسان را آهسته آهسته شبیه هیتلر می کند. این افراد در جهت موفقیت جهان حرکت نمی کنند بلکه مسیرشان به سوی تخریب است. همه ما مشکلاتی نسبت به دنیا در دلمان داریم و تا زمانی که نتوانیم این اعتراضات را نرم کنیم همچون موجودات خطرناکی در اجتماع رفتار خواهیم کرد.
 
حالت را خوب کن...
بعضی ها فکر می کنند یک نسخه واحد برای رسیدن به آرامش درونی وجود دارد در حالی که اصلا این طور نیست. ما باید نیازهای روحی خودمان را بشناسیم و ببینیم به کمک چه چیزی، می توانیم احساس امنیت و آرامش کنیم. مثلا ممکن است من حالم با رویابافی خوب شود، اما دیگری باید حتما یک موزیک خوب گوش بدهد یا قدم بزند و درددل کند یا... به همین خاطر من هیچ وقت در این مورد تابع قانون خاصی نبودم، هرچند که در این مورد هم یک سری کلیات وجود دارد.
 
دنبال رویاهایت برو
به نظرم شادنبودن، به نوع تربیت و بزرگ شدن افراد ارتباط دارد، اما به نظر من اگر یکی شاد بزرگ نشده باشد و مدام در زندگی اش غر زده باشد طبیعی است که هیچ وقت اتفاقات خوشایند را در زندگی اش نمی بیند و فکر می کند فرد بدشانسی است یا اگر زیاد ابراز هیجان کند سبک سر است در حالی که من از بچگی ام دنبال رویاهایم را گرفتم و برایم مهم بود که احساساتم را بروز دهم.
 
از زندگی ات لذت ببر
بسیاری از ما آدم ها نمی دانیم چگونه از زندگی مان لذت ببریم و آن قدر درگیر مسائل مالی شده ایم، که اصلا فراموش کرده ایم، این همه تلاش هایی که انجام می دهیم در نهایت برای رسیدن به حس خوشبختی و آرامش است. ما نباید فکر کنیم که این دو ،چیزهایی هستند که در درون ما یا اطراف ما وجود دارند. گاهی نگاه کردن به یک منظره زیبا یا در کنار خانواده بودن و نزدیک شدن به خدا می تواند این حس را به ما منتقل کند.
 
نسخه من برای شما
حالا که حرف به اینجا رسید دلم می خواهد نسخه خودم را برای علت خندیدن بپیچم. فراموش نکنید خنده بهترین پادزهر برای استرس است. ما هر بار که در روز دچار تنش و استرس بشویم این اتفاقات بیولوژیک برایمان می افتد. به محض اینکه به انسان استرس وارد می شود روده های فرد از کار می افتد و فشار خونش بالا می رود. در ادامه میزان ترشح آدرنالین بالا می رود.
 کبد برای کنترل آدرنالین ذخایر قندش را آزاد می کند و این میزان قند تا زمان دورشدن تنش از فرد ثابت می ماند. هرقدر میزان بالای قند ادامه پیدا کند این قند مازاد به قلب، چشم، کلیه، سیستم گوارشی، استخوان، مفاصل و سایر اعضای بدن آسیب می رساند. همچنین در طول پروسه عصبی شدن عضله بطن چپ قلب شروع می کند به بزرگ شدن و درنتیجه این عضله به خون بیشتری نیاز پیدا می کند، اما چون قلب برای خون رسانی بیشتر طراحی نشده کم کاری قلب آغاز می شود و این مقدمه بروز سکته قلبی در فرد خواهدبود. در مقابل خندیدن باعث تولید یک گلبول سفید در بدن به اسم «ان کی» می شود که به آن قاتلان طبیعی می گویند کارکرد این گلبول، این است که با حمله با بافت های آسیب دیده و سلول های سرطانی آنها را دفرمه می کند، تا زودتر از بین بروند و بدن بتواند به آن تسلط پیدا کند. نکته جالب همین جاست که توان سیستم ایمنی با خندیدن بالا می رود، همچنین از نظر مغز تفاوت میان خنده مصنوعی و طبیعی انسان معنادار نیست و به همین دلیل هم ما در ابتدای برنامه به تماشاگران می گوییم 30 ثانیه بخندند. 
همچنین اگر سیستم ایمنی بدن بالا باشد 85 درصد بیماری ها دفع می شود. به نظر من هر نخندیدنی ظلم به خود است و از سویی راحت خندیدن به معنی این نیست که آدم سلیقه اش پایین است.
درود بر شما، بخندید و سعی کنید از زندگی لذت ببرید... کار سختی هم نیست؟!