نمایش خبر نمایش خبر

روانشناسی بالینی آمار طلاق در سنین کمتر از 18 سال 2 برابر سنین بالاتر است

روانشناسی بالینی آمار طلاق در سنین کمتر از 18 سال 2 برابر سنین بالاتر است



کودک همسری امروزه به یکی از آسیب های اجتماعی در ابعاد مختلف زندگی انسان ها گسترش یافته است و تهدیدات و چالش های جدی را پیش روی خانواده ها قرار داده است. در سال های اخیر این پدیده دربافق شیوع زیادی یافته است.
خبرنگار هفته نامه افق کویر پیرامون موضوع" کودک همسری "و تبعات آن از جمعی از بانوان شهرستان بافق گزارشی تهیه نمود که در ادامه می خوانید:
متأسفانه به دلیل فاش نشدن اسرار زندگی شان هیچکدام از شهروندان حاضر نشدند خود را معرفی کنند و تقاضامند اسم مستعار در هفته‌نامه بودند.
زمانی که می خواستم "زهرا" را عروس کنم، با مخالفت شدید مادر شوهرم روبرو شدم

"فاطمه" خانه دار و مادر ۴۰ ساله بافقی گفت: "زهرا" دخترم را در سن 12 سالگی عروس کردم،اکنون 9 سال از ازدواج وی می‌گذرد، در حال حاضر 19 ساله است. یادم هست زمانی که می خواستم "زهرا" را عروس کنم، با مخالفت شدید مادر شوهرم روبرو شدم، آن موقع از طرز فکر مادر شوهرم عصبانی بودم و چند روزی با آنها قطع رابطه کردم؛ ولی الان متوجه منظور آنها شده ام، با این که شوهر دخترم خوب است و در صلح و صفا زندگی می کنند؛ اما به خاطر اینکه سن دخترم کم بود، پذیرای زندگی جدید متأهلی نبود.
زهرا حتی مهارتی در بزرگ کردن
"احسان" نداشت

"زهرا"دوست داشت با خواهر کوچکترش هم بازی شود؛ موقعی که"دخترم" حامله شد، به خاطر شرایط سنی اش فرزند وی سقط گردید. بارها او را نزد دکتر زنان و زایمان بردم، پزشکان نیز حاملگی درسنین پایین را توصیه نمی کنند؛ بعد از چند سال دکتر رفتن "احسان" به دنیا آمد. من و پدرش "احسان" را بزرگ کردیم؛ حتی مهارتی در بزرگ کردن "احسان" نداشت.تجربه زود ازدواج نمودن فرزندم باعث شد که همسرم مخالف سرسخت ازدواج زود هنگام دختر بعدی شود ،همسرم می گوید؛ حتی اگر دو فرزند دیگرمان درس نخوانند، باید در خانه باشند تا از نظر فکری و جسمی رشد کنند.

"معصومه" مادر ۳۶ ساله و خانه دار گفت: علی پسر عاقل و خوبی بود ،به خاطر اینکه نمی‌خواستم طرف خلاف و مواد مخدر برود یا تا پاسی از شب همراه با دوستانش بیرون باشد، وی را در سن 18 سالگی داماد کردم.خانواده عروسم نیز با اینکه شرایط سن کم "علی" را می دانستند، به خاطر وضع مالی خوب ما، با ازدواج علی و نگار موافقت کردند.
بحث هایی بر سر مسئله مهریه به وجود آمد

از همان روز اول مهریه عروس را 350 سکه تعیین کرده بودیم، خانواده عروس از ما 1382 سکه می‌خواستند، بحث‌هایی بر سر مسئله مهریه به وجود آمد، نگار از همان روز اول کدورت و کینه نسبت به ما پیدا کرد؛ چرا مهریه‌اش کم است.

دوران نامزدی علی و نگار با اختلاف گذشت، مادر و پدر نگار در تمام کارهای نگار دخالت می کردند، شاید این اختلافات به خاطر این بود که مادر و پدر نگار نیز خیلی جوان بودند و اولین تجربه ازدواج فرزندشان بود.
عقد علی و نگار بسته شد
اختلاف شدید دوران نامزدی باعث شد که تصمیم بگیریم این دو جوان دیگر با هم ازدواج نکنند؛ اما خانواده عروس همراه با فامیل های نزدیکشان به خانه ما آمدند که حرف نگار زبانزد فامیل شده؛ دوباره علی و نگار باهم آشتی کردند و عقد بین آن دو بسته شد.
خانواده ها به این نتیجه رسیدند که علی و نگار در دوران عقد
از هم جدا شوند
هنوز مدتی از عقد نگذشته بود که دوباره بحث و جدال بین آنها شروع شد، خبر چینی بین این دو جوان زیاد بود، پدر و مادر نگار نیز همیشه سعی می‌کردند در همه کارها دخالت کنند. این بحث ها آنقدر ادامه داشت که هر دو خانواده دیگر خسته شده بودند و به این نتیجه رسیدند که در دوران عقد از هم جدا شوند .
نگار در دوران عقد از خانه پدرش فرار کرد
اما با هماهنگی که بین علی و نگار صورت گرفته بود، نگار در دوران عقد از خانه پدرش فرار کرد و به خانه ما آمد و رو در روی پدر خود ایستاد و گفت: من همسرم را دوست دارم و دیگر به خانه شما نمی آیم. پدر عروس نیز پیغام داد، حال که نگار از خانه رفته؛ دیگر دختر من نیست و به خانه نیاید.
نمی خواستم حال که عروسم از خانواده اش جدا شده، مورد بی احترامی و بی حرمتی قرار بگیرد
بعد از مدتی نگار حامله شد، در نه ماه حاملگی من جای مادرش بودم و از هیچ کاری برای عروسم دریغ نمی کردم، حتی جهاز و سیسمونی بچه را نیز خودمان تهیه کردیم، نمی خواستم حال که عروسم از خانواده اش جدا شده، مورد بی احترامی و بی حرمتی قرار بگیرد. تا این که نوه ام "رکسانا" به دنیا آمد، حدود سه سال نگار با خانواده مادرش قهر بود، خانواده اش یادی از نگار نکردند.
نگار بعد از سه سال با خانواده اش دوباره آشتی کرد
بعد از سه سال فامیل‌های نگار پیشقدمی ‌کردند و نگار با خانواده‌اش دوباره آشتی کرد. یک ماه از آشتی نگار با خانواده‌اش نگذشته بود که دوباره اختلافات خانوادگی شروع شد. نگار دوباره بر سر مسائل جزئی که بر اثر خبرچینی های بین دو خانواده بود،از علی قهر کرد، و به خانه مادرش رفت.
نگار در دادگاه حاضر شد
و تقاضای مهریه و طلاق کرد
بعد از مدتی نگار در دادگاه حاضر شد و تقاضای مهریه و طلاق کرد. نگار یک هفته بیشتر رکسانا را نگه نداشت و به ما تحویل داد؛ در حال حاضر نیز پیغام داده به هیچ وجه دیگر رکسانا را دوست ندارد، پسرم علی که در روزهای اول عاشق نگار بود، وقتی این اقدام نگار را دید گفت: به خاطر خوبی هایی که در حق نگار کرده ام ، نباید من و فرزندم را رها می کرد و می رفت. علی می گوید حتی اگر روزی نگار پشیمان شود دیگر حاضر به زندگی با او نیستم.
"معصومه" در پایان صحبت اش گفت: از خانواده ها می خواهم که فرزندانشان را در سنین کم داماد نکنند و راهی که ما رفتیم نروند، بگذارند فرزندشان از نظر فکری ، اجتماعی، اقتصادی، عاطفی و... به حد نصاب برسند.
پسرم به پای دختری نشست که به او وفا نکرد
نتیجه ازدواج علی و نگار رکسانا فرزند دو ساله است، هرچند من به رکسانا خوبی کنم و تمام امکانات را برایش فراهم کنم،باز هم بچه طلاق محسوب می شود و پسرم چهار سال عمرش به هدر رفت و به پای دختری نشست که به او وفا نکرد و دنبال حرف های الکی وخبرچینی های بیهوده پدر و مادرش رفت.

ماجرای سوم
"صدیقه " مادر ۵۵ ساله بافقی گفت: ازدواج در سنین پایین خصوصاً برای دخترها در زمان گذشته نیز رایج بود،یادم هست در سن 12 سالگی با بچه ها کوچه در حال بازی کردن بودم که مادرم مرا صدا زد و گفت:" صدیقه" برایت خواستگار آمده، همان روز صیغه محرمیت بین من و همسرم رضا با 12 سال اختلاف سنی، جاری شد، آن ‌زمان سن قانونی ازدواج ۱۸ سالگی بود، وقتی به سن ۱۸ سالگی رسیدم، که اسمم را در دفتر عقد جاری کردند، فرزند اولم "نادر"چهار ساله بود.
بچه های زمانه الان با بد وخوب همسرشان نمی سازند
در آن زمان نیز کودک همسری رایج بود، منتها بچه های زمانه الان مثل ما نیستند که با بد و خوب همسرشان بسازند، بعد از مدتی که به سن بلوغ رسیدند در انتخابی که کردند، مردد می‌شوند و دیگر همسر خود را دوست ندارندو باعث ایجاد اختلاف و طلاق می گردد.

ماجرای چهارم
به اصرار پدرم همسر یکی از
هم منقلی های او شدم
"سمانه" دختر ۲۰ ساله بافقی گفت: پدرم اعتیاد شدید به مواد مخدر داشت، از نظر مالی وضع خوبی نداشتیم، دوستان پدرم شب ها در یکی از اتاق های خانه بساط پهن می کردند و مواد می کشیدند، به سن ۱۴ سالگی که رسیدم، به اصرار پدرم همسر یکی از هم منقلی های او شدم که از نظر سنی هم سن و سال پدرم بود.
همسر دوم او بودم
در واقع من همسر دوم او بودم، اوایل از ازدواج با او خوشحال بودم، چرا که تمام امکانات را برایم فراهم کرده بود؛ اما بعد از مدتی کتک کاری و فحاشی او شروع شد، حاصل ازدواج ما یک فرزند سه ساله می باشد.
هرگز پدرم را نمی بخشم
پدرم دو سال است از دنیا رفته است، از مادرم خواستم که دوباره مرا همراه با فرزندم به خانه پدری راه بدهد؛ اما مادرم از این کار امتناع کرد، از ازدواجم پشیمان هستم و هرگز پدرم را نمی بخشم.
"سمانه" در صحبت پایانی اش گفت: ای کاش خانواده ها برای فرزندانشان احترام قائل شوند و فرزندشان را در همان سنین کوچکی به ورطه تباهی و نابودی نکشند.

ماجرای پنجم
خانواده ها فرزندانشان را در سنین پایین از ترس حرف مردم و به خاطر چشم و چشمی ازدواج می دهند.
"فاطمه" مادر ۳۴ ساله بافقی گفت: خانواده ها فرزندانشان را در سنین کم از ترس حرف مردم و به خاطر چشم و هم چشمی هایی که وجود دارد که مثلاً فلان دختر همسایه یا فامیل عروس شده؛ چرا باید دختر ما در خانه باشد ازدواج می دهند، بدون این که به عواقب و سرنوشت آن فکر کنند.

ماجرای ششم
چرا ما نباید همسر جوان داشته باشیم
"رویا" خانه‌دار و مادر ۴۵ ساله نیز گفت: دخترانم را در سنین پایین ازدواج کردند، وقتی دختر در سن پایین ازدواج کند، فاصله اختلاف سنی بین دختر و پسر زیاد می می شود؛ همین امر باعث می‌شود در آینده شوهرانشان از نظر سنی از آن ها پیر تر باشند، حال هر دو دخترم از ازدواج با همسرانشان پشیمان هستند و می گویند چرا ما نباید شوهر جوان داشته باشیم.
مسئله حاملگی و زود بارداری باعث می شود، از نظر جسمی آسیب فراوان ببینند
دومین مشکلی که ازدواج های در سنین پایین برای دختر ها به وجود می‌آید، مسئله حاملگی و زود بارداری آنهاست که باعث می شود از نظر جسمی آسیب فراوان ببینند.
راهی که ما رفتیم شما دیگر ادامه ندهید
رویا در صحبت پایانی گفت: در حال حاضر با اینکه نوه دختری 17 ساله است؛ اما به خاطر تجربه‌ای که در امر ازدواج دخترانم داشتم با ازدواج نوه ام مخالف هستم. و به دخترم می گویم راهی که ما رفتیم شما دیگر ادامه ندهید.

در ادامه دکتر صادقیان جراح و متخصص زنان و زایمان در بافق پیرامون مسئله ازدواج در سنین پایین گفت:
ممکن است دختران در سنین کمتر از 18 و 20 سالگی به بلوغ فکری، جسمی، عاطفی و... نرسیده باشند، به همین دلیل بارداری در این سنین عوارضی دارد.
وی ادامه داد: همچنین ازدواج در سنین پایین به دلیل رشد ناکافی لگن زنان، مانع زایمان طبیعی می گردد و به دلیل نامرتب بودن عادت ماهیانه در سنین پایین، افراد کم خون می گردند.
سنین کمتر از 18 سالگی؛ ذخیره استخوانی مادر به سمت جنین می رود
متخصص زنان و زایمان افزود: در سنین کمتر از 18 سالگی، استخوان ها نیاز به تکامل و ایجاد ذخیره استخوانی دارد، تا بعد از 50 سالگی که برداشت کلسیم از استخوان ها شروع می شود، به مشکل برنخورد. با توجه به این موضوع وقتی بارداری در سنین پایین اتفاق می افتد، ذخیره استخوانی مادر به سمت جنین می رود.وی ادامه داد: بهتر است؛ اگر فردی می خواهد باردار شود، قبل از آن از نظر فیزیکی و روانی تکامل پیدا کند.
عوارض بارداری در سنین پایین
مریم صادقیان در ادامه افزود: ازعوارض بارداری در سنین پایین می توان به موارد زیر اشاره کرد 1- وزن کم نوزاد در زمان تولد 2- کم خونی مادر3- افزایش احتمال زایمان زودرس4- فشار خون بارداری 5- سخت تر شدن زایمان این افراد 6- سقط جنین
متخصص زنان و زایمان تأکید کرد: اگر زنان در سنین پایین ازدواج کردند، بهتر است چند سال اول از بارداری جلوگیری شود تا زن به بلوغ جسمی و فکری برسد.
احتمال افسردگی بعد از زایمان در افراد با سنین کم وجود دارد
وی در پایان گفت: از دیگر مشکلات ازدواج در سنین پایین که مادر از نظر روحی و روانی آمادگی بارداری ندارد و بالغ نیست و مشکلات اقتصادی و خانوادگی که با آن درگیر هستند ؛ احتمال افسردگی بعد از زایمان را این افراد افزایش می دهد.

خبرنگار، پیرامون موضوع کودک همسری به سراغ ریحانه کارگران روانشناس بالینی رفت و نظر وی را جویا شد
ریحانه کارگران درباره دوره نوجوانی دختران و پسران گفت: دوره ی نوجوانی دوره ای است که سطح انرژی وهیجان در بالاترین میزان در طول عمر می باشد، در این دوره فرد سنگ بنای آینده خود را می گذارد.
روابط دوستی در این دوران
اوج می گیرد
وی ادامه داد: به خاطر ریسک پذیری بالا در این دوره گاهی نوجوانان خطر می کنند، روابط دوستی اوج می گیرد و تمایل به جنس مخالف در این دوران دیده می شود.
وی با بیان اینکه که کار والدین در این دوران بسیار سخت است، افزود: ممکن است در این دوران ارتباط نوجوانان با والدین خدشه دار شود.
والدین تصمیم به ازدواج نوجوان می گیرند تا از بار مسئولیت کنترل نوجوان شانه خالی کنند
روانشناس بالینی در ادامه گفت: متأسفانه در شهرمان به کرات دیده ایم که والدین در رابطه با مهار کردن رفتارها و روابط نوجوان خود احساس عجز می کنند، تصمیم به ازدواج وی می گیرند تا از زیر بار مسئولیت کنترل نوجوان خود شانه خالی کنند تا مبادا دختر نوجوان دست به کاری بزند که پای آبروی خانواده به وسط بیاید و یا پسر نوجوان با دوستان ناباب آشنا شود و سر از پاتوق و...در بیاورد. غافل از اینکه ازدواج نوجوان گاهی بسیار خطرناک تر است و نه تنها راه حل نیست . بلکه دردی هست که التیام آن سخت است

آمار طلاق در سنین 14 الی 17 سال دو برابر سنین بالاتر است
روانشناس بالینی با تأکید بر این مسئله که آمار طلاق دختران نوجوان دو برابر است، افزود: دختر نوجوان هیجانی، احساسی و کم تجربه است ،در کنترل زندگی مشترک مهارت ندارد. متأسفانه آمار طلاق در سنین 14 الی 17 سال دو برابر سنین بالاتر است و در حال حاضر تعداد قابل توجهی از پرونده های طلاق خانم های بسیار جوان تشکیل می دهند که زندگی مشترک بسیار کوتاه و حتی زیر یک سال زندگی مشترک، تشکیل می دهند.
کارگران تأکید کرد: خانواده ای که مسئولیت ارتباط با یک نوجوان سرکش بر ایشان دشوار بود، حال باید با فشار روانی طلاق و عوارض جبران ناپذیر روحی آن کنار بیایند.
در مورد ازدواج پسران نوجوان مسئله پیچیده تر می شود
این روانشناس بالینی درمورد ازدواج پسران نوجوانان گفت: در مورد ازدواج پسر مسئله پیچیده تر می شود و مشکلات اقتصادی هم اضافه می گردد.مرد جوانی که احساسی و هیجانی است و حال با مشکل اقتصادی اشتغال و مسکن روبرو است. در مقابل همسر و خانواده همسر احساس حقارت می کند و به خاطر جبران غرور و مردانگی خدشه دار شده اش دست به پرخاش گری و خشونت می زند. تا اقتدار خود را حفظ کند و اما متأسفانه مسئله حادتر می گردد.

حال به نظر می رسد با توجه به مخاطرات ازدواج در سنین پایین دختران و پسران نوجوان توصیه می گردد: والدین ارتباط و همدلی با نوجوان خود را بهبود ببخشند، انرژی و هیجان سرشار فرزندانشان را در مسیر رشد و شکوفایی به کار گیرند تا با شناخت استعدادی های دلبندشان و کمک به وی برای دنبال کردن توانمندی های نوجوان، آینده روشنی برای آنها رقم بزنند.

معصومه غلامرضاپور