نمایش خبر نمایش خبر

خانواده همسر تان را بشناسید

خانواده همسر تان را بشناسید



زندگی با خانواده همسر در بسیاری از شهرستان ها امری عادی به حساب می آید و البته در شهرهای بزرگ هم نمونه هایش کم نیست. این نوع از زندگی را باید جزء استرس های خاص ایرانی ها و بعضی از جوامع شرقی دیگر به حساب آورد. در این مقاله می خواهیم هم راهکارهایی برای مقابله با این اسرتس بدهیم و هم بگوییم چه طور می شود در چنین فضایی از بروز اختلاف ها پیشگیری کرد.
برای مقابله با این استرس، در گام اول باید متوجه باشید که آیا اتفاقاتی که در ارتباط شما با خانواده همسر تان رخ می دهد، واقعا عاملی برای استرس و ناراحتی محسوب می شود یا خیر. در این ارزیابی اولیه، گاهی به این نتیجه می رسید که پیش داوری های شما راجع به ارتباط با خانواده همسر بدون اینکه واقعا مسئله استرس زایی پیش آمده باشد، باعث اختلافتان با آن ها می شود.
 
دردسرهای زندگی با خانواده همسر...!
 
اما اگر بعد از این ارزیابی اولیه هم چنان معتقد بودید زندگی کردن با خانواده همسر برای شما مشکل ساز شده است، بهتر است برای حل این مشکل و رفع استرس اقدامی انجام دهید، تا حریم احترام و صمیمیت بین شما نشکند و در عین حال، مرز شخصی زندگی خود را نیز با آن ها داشته باشید.
اختلافات را چه طور حل کنیم؟
یادتان باشد که اختلاف در زندگی کاملا طبیعی است و یک مشکل به حساب نمی آید، بلکه شیوه حل اختلاف است که می تواند مشکل ساز باشد. احتمالا شما هم توصیه های عامیانه زیادی برای اینکه بتوانید مشکلتان را با خانواده همسرتان حل کنید، شنیده اید؛ برای مثال «به آن ها رونده» یا «تکلیفت رو یک بار برای همیشه معلوم کن» یا «تو هم تو مسائلشون دخالت کن» یا «حرفاشون رو از این گوش بشنو و از اون گوش در کن».
البته اگر برگردید و زندگی خود این توصیه ها را نگاه کنید، می بینید که خودشان هم در این مورد موفق نبوده اند یا اصلا موضوعیتی برایشان نداشته، با مشکلی با خانواده همسر خودشان نداشته اند؛ یا حتی مجردند و درکی از این گونه روابط نارند؛ اما تصویه هایی که در ادامه می آید، می تواند به شما کمک کند تا بتوانید این گونه استرس ها را حل کنید و یا از بروز اختلافات بعدی پیشگیری کنید.
چه نکنیم؟
قبل از اینکه بگوییم چه کار کنیم، بهتر است بدانید چه کارهایی نباید انجام ندهید:
* مشاجره نکنید
ممکن است زمانی که با والدین همسرتان زندگی می کنید احساس کنید، حریم خصوصی شما تهدید یا شکسته می شود و ممکن است نتوانید مرز زندگی دو نفره تان را با آن ها نگه دارید. شما می توانید در ازای این کنجکاوی های بیش از حد و شکسته شدن خط قرمز زندگیتان وارد مشاجره با والدین همسرتان شده و با حرمت شکنی، زندگی خود را سخت و رابطه تان را بد و بدتر و در نهایت به بحران تبدیل کنید؛ اما قطعا به دنبال این کار، از حس ارزشمندی شما کم می شود و احتمالا از طرف والدین همسرتان هم با رفتار و گفتار اهانت آمیزی رو به رو خواهید شد.
* به همسر خود گله نکنید
راه حل بعدی که برخی از افراد از آن استفاده می کنند، این است که به همسر خود گله کنند و از او می خواهند که با آن ها درگیر شود. این کار منجر به شکل گیری مثلثی می شود که یک راس آن شما و دو راس دیگر آن همسر و والدین او هستند.
 
در این مثلث، رابطه همسرتان و والدینش یک رابطه عاطفی و عمیق است و در برابر رابطه شما و همسرتان از عمق بیشتری برخوردار است. این موضوع باعث می شود برخلاف تصور و انتظارتان همسرتان به جای حمایت از شما و ایستادن در برابر خانواده اش در مقابل شما جبهه بگیرد و حق را به خانواده اش بدهد و رابطه شما و همسرتان هم تیره و تار شود.
علاوه بر آن واسطه کردن یک نفر سوم برای حل اختلافمان یک نوع ارتباط منفعلانه است و احتمال اینکه والدین همسرتان اصلا از ناراحتی شما مطلع نشوند، وجود دارد.
* سکوت نکنید
با منفعل بودن و سکوت کردن در مورد رفتارهایی از والدین همسر که شما را ناراحت می کند، شاید در اوایل زندگی فرد خوب و سازگاری  جلوه کنید؛ اما در درازمدت باعث خشم فروخورده ای می شود که می تواند نه تنها رابطه شما و والدین همسرتان، بلکه رابطه با همسرتان را نیز دچار مشکل کند.
چه کار کنیم؟
احتمالا با انجام دادن این کارها مشکلتان قابل کنترل می شود:
* خانواده همسرتان را بشناسید
شناخت خانواده همسر  فقط دانستن نام و نام خانوادگی و تعداد اعضای خانواده و میازن درآمد و تحصیلاتشان نیست. شما باید بدانید که نوع رابطه ای که برخانواده همسرتان حاکم است کدام است. نوع رابطه را می توانید از مرزهایی که بین اعضای خانواده همسرتان وجود دارد، متوجه شوید.
غیر از این باید بدانید چه کسی حرف آخر را در آن خانواده می زند. سعی کنید قوانین آن خانواده را بدانید. شخصیت تمام اعضای خانواده همسرتان را بشناسید. این شناخت ها می تواند به شما کمک کند تا بدانید چگونه با آن ها ارتباط داشته باشید تا با حداقل اختلاف رو به رو شوید.
 
* احترام بگذارید
بیشترین چیزی که خانواده همسرتان از شما می خواهند، احترام است. البته احترام گذاشتن اصلا به معنای منفعل بودن و غلام حلقه به گوش بودن نیست، اما کافی است که شما گاهی خودتان را جای پدر یا مادر همسرتان بگذارید، کسانی که در درجه اول از یک یا دو نسل قبل از شما هستند.
بنابراین دیدشان به دنیا جور دیگری است. علاوه بر آن یکی از اعضای خانواده شان حالا با شما زندگی می کند و بنابراین خودشان را هنوز مسئول می دانند و تلاش می کنند راهکارهایی را پیشنهاد دهند که زندگی شما را بهترکند؛ هرچند ممکن است از نظر شما راهکارهای مناسبی نباشند. اگر از این دید نگاه کنید، می توانید از خیلی از حرف های ناراحت کننده آن ها بگذرید.
* جنبه های مثبتشان را هم ببینید
همه آدم ها هم جنبه ای مثبت دارند و هم جنبه های منفی. این ما هستیم که انتخاب می کنیم به جنبه ها و ویژگی های منفی آن ها فکر کنیم یا مثبت. سعی کنید زمانی را برای یک ارتباط دوستانه و شاد با والدین همسرتان در نظر بگیرید. در مورد جنبه های مثبت والدین همسرتان فکر کنید و گاهی آن ها را به همسرتان بگویید. مطمئنا همسرتان احساس خوشایندی از شنیدن حرف های تان و در نتیجه احساس بهتری نسبت به شما خواهد داشت.
* استقلال تان را حفظ کنید
تا وقتی که از لحاظ مالی به والدین خانواده همسر تان وابسته باشید، مجبورید که دخالت های آن ها را تاب بیاورید. پس اول سعی کنید که استقلالتان را حفظ کنید و بعد در مقابل خواسته های نامعقول آن ها قاطعانه برخورد کنید. ضمن اینکه اگر از همان اول و البته با احترام، قوانین خانواده جدیدی را که شکل داده اید، به خانواده همسرتان اعلام کنید یا آن را در رفتارهایتان نشان دهید، در درازمدت کمتر با آن ها اختلاف خواهید داشت.
 
* اطلاعات خصوصی تان را حفظ کنید
در شیوه صحبت کردن و رفتار شما در عین احترام باید این نکته وجود داشته باشد که حتما اطلاعات زندگی خصوصی تان را حفظ کنید و تا آنجا که امکان دارد، اجازه سرک کشیدن دیگران در مسایلی که فقط مختص شما و همسرتان است را ندهید. این نکته را باید حتی در مورد خانواده خودتان در نظر بگیرید.
وقتی شما اطلاعات بیش از حد راجع به مسایل زندگی تان بدهید، درواقع در این بین نقاط ضعف خود را به طرف مقابل می شناسانید و با زبان بی زبانی به او اجازه می دهید از آن ها استفاده کند. البته این موضوع را هم در نظر داشته باشید که هسمران اغلب از سختی ها و جنبه های منفی زندگی شان به خانواده ها می گویند اما از جنبه های مثبت آن حرفی نمی زنند و این موضوع خود باعث تشدید نگرانی های والدین و تمایل برای مداخله و حل مشکل می کند.