نمایش خبر نمایش خبر

آدم ها آن قدر زود عوض می شوند!

آدم ها آن قدر زود عوض می شوند!



"ممل" به حجره کاتب رفت تا قلم و دواتی تهیه کند و به خانه ببرد تا اگر خواست شرح حالی بنویسد لنگ کاغذ و دوات نباشد! وقتی که به حجره"آمیرزا" رفت و مشغول خرید کاغذ و جوهررو قلمدون شد به یک باره چشمش به این جملات افتاد که "آمیرزا" با خط خوش روی کاغذ نوشته بود و بر دیوار حجره اویزان کرده؛ جمله این است؛ 
ادم ها ان قدر زود عوض می شوند ان قدر زود که تو فرصت نمی کنی به ساعتت نگاه بیندازی و ببینی چند دقیقه بین دوستی ها و دشمنی ها فاصله افتاده است.
غرق و محو در تماشای این جملات بود که یهویی اقاتقی به او گفت؛ ممل در چه چیز متحیر شدی و ممل با عرض ادب به اقاتقی گفت به این جملات که امیرزا با خط خوش بر این دیوار حک کرده است!
"آقاتقی" گفت حالا ربطش به چه چیز هست؟
ممل گفت؛ به این که الان ادم هایی که به انجمن ابادی رفته اند و توانستند رای مردم را بیاورند ایا پایبند به شعارهای دوره انتخابات خود هستند یا عین ساعت هر دقیقه یک جایی هستند!؟
اقاتقی اه سردی کشید و گفت؛ پیشداوری نکن انجمن آبادی هنوز اول راه است انشاا... موثر باشند!
ولی برخی از ادم های انجمن قبلی دیر از خواب غفلت بیدار شدند؟!