هفته نامه
چرا گربه معدنخور دور نمیشود؟
چرا گربه معدنخور دور نمیشود؟
معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی استانداری یزد در واکنش به گفتههای رئیس سازمان خصوصیسازی مبنی بر واگذاری قطعی 28/5 درصد از سهام معدن سنگ آهن بافق به بخش خصوصی گفت: برای من مبهم و نامشخص است که چرا سازمان خصوصیسازی با سیاستهای کلی دولت ناهماهنگ است، آن هم در شرایطی که این سازمان زیر مجموعه دولت و وزارت اقتصاد به شمار میرود. اظهارات طالبی متعاقب جلسه شورای تامین استان بود که با حضور حسین ذوالفقاری معاون امنیتی وزیر کشور، ابوالحسن فیروزآبادی قائم مقام وزیر کار در هشتم شهریورماه سالجاری، برگزار شد. حال چه مسئله و موضوعی است که هنوز مواضع شفافی از سوی سازمان خصوصیسازی به رغم تأکید همه مسئولان اعلام نشده است و این گونه خاطر معاون سیاسی و امنیتی استانداری یزد را نگران نموده است. به هر حال بدنه دولت همه یکی است و هر نفر در این بدنه سعی دارد تا در چارچوب مقررات وظایف خود را به پیش ببرد؛ ولی آنچه که موجب می شود کارکرد یک دستگاه به خوبی نمایان باشد، همان عنصری است که امروزه در سازمانها با نام «هماهنگی» شناخته می شود. اگر این عنصر به خوبی کار نکند؛ بدنه دچار ضعفی بس طاقت فرسا خواهد شد!
این موضوع که گفته شده، مافیای معدن خور تمایل دارد تا این معدن را به هر طریق ممکن از بخش دولتی جدا کرده و از سود سرشار آن بهرهها ببرد، حرف گزافی نیست! در هیچ کجای تاریخ خصوصیسازی بافق سراغ نداریم که اگر شرکتی از حالت دولتی خارج شد، کارگران و نان خوران این شرکت منفعت برده باشند! همه اینها هزاران بار گفته شده و باز بیان می گردد؛ ولی ریشه و مشکل در جای دیگری است. ریشه در انجا هست که به قول معروف معدن بافق چون لقمه چرب و نرمی برای این مافیا که مانند گربه ای چموش هستند، خودنمایی می کند و هر مقدار که مردم و دولتمردان فشار آروده و این گربه معدن خور را از خود دور کنند بازار درب دیگری صدای «میو میو» آن بلند است و یا در مثل دیگر این «گربه را از هر دست که بیندازندش، با پا به زمین میآید!»
راه علاج این چیست که هر روز بر امنیت روانی کارگران تأثیر گذاشته و فعالیت اقتصادی آنان را با اخلال مواجه میکند. پاسخ به این پرسش در اینجا نهفته است که مسئولان دولتی اعم از فرماندار و استاندار و نیز نهادهای مردم نهاد از جمله شورای اسلامی شهر و همچنین نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی باید به جد تلاش کنند و تمامی مطالبات خود را بر روی میز بگذارند و آنگاه برای پایتخت نشینان با زبان قانون و با دلایل منطقی به آنها بقبولانند که نباید برای خوشایند مافیای معدن خور با حیات یک جامعه بازی کرد. حیاتی که روزگاری باید به فرزندان ما به میراث گذاشته شود.
محمدحسین تشکری