نمایشگر دسته ای مطالب
!!!جای پای نحس
!!!جای پای نحس
جایتان خالی هفته گذشته رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدربافق در اداره ارشاد جلسهای ترتیب داد و از خبرنگاران و اصحاب رسانه خواست از باب« کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته» در امر خطیر آگاهسازی عموم از سوء مصرف موادمخدر و آسیبهای فردی و اجتماعی با این رئیس پلیس همکاری کنند.
اینکه گفتم جایتان خالی نه به این خاطر که در جلسه به افراد خوش گذشته باشد بلکه برعکس جلسه سختی بود چرا که باید حرفهایی میشنیدی طاقتفرسا از مشکلات عدیده اعتیاد در شهرستان که اجازه واگوییاش را نداری و «رعیت» صرفاً جهت اطلاع حضار آن هم بسیار سربسته در خصوصش صحبت کرد.
شاید باور نکنید رئیس پلیس غیر بومی مبارزه با موادمخدر در بافق که دو سالی در به حداقل رساندن این بیماری یا بلا در بافق کمر همت بسته بود؛ چه دل پرخونی داشت از عدم همکاری توسط برخی از مسئولین گرفته تا مردم، خانواده و مراکز آموزشی و...
اینکه بلای خانمانسوز اعتیاد در شکلهای مختلف و به اسمهای سنتی و صنعتیاش در بافق جای پای نحسش را محکمتر کرده بر کسی پوشیده نیست اما اینکه سن اعتیاد همراه با کشور در بافق هم روزبهروز کاهش مییابد و معضلات اجتماعی برخاسته از آن دارد بصورت جدی بافق مذهبی را تهدید میکند نکتهای است قابل تأمل، خصوصاً وقتی بشنوی خانوادههایی درگیر این مسئله شدهاند که والدینشان حتی لب به سیگار نزدهاند.
کثرت استعمال قلیان در چند سال اخیر در بافق و عدم آگاهی از مضرات آن بصورتی که خانوادهها به راحتی با آن کنار آمدهاند از دیگر مشکلاتی بود که «رعیت» با سوز و گدازی از آن سخن میگفت که باور میکنی به خاطرش پاتوقهایی بوجود آمده مروج نه تنها اعمال منفی بلکه حتی تفکراتی مخرب!
اینکه شهر دارای پوستهای زیبا با رنگ و لعابی باشد که تقید مردمانش به نیکیها شهره عام و خاص باشد، اما یک لحظه در پیشاپیشت ببینی زیر پوست شهر خبرهایی است که دودش دارد چشم جوان و نوجوان خانه و همسایه را هم کور میکند نه مطلبی است که براحتی بتوان دربارهاش نوشت و حتی ننوشت.
اما نکتهای که رئیس پلیس مبارزه با موادمخدر گفت و برای این خواستهاش دست یاری به سوی اصحاب رسانه و قلم دراز کرده بود این نکته مهم بود و آن اینکه: اگر هر کسی از ما فقط دست یک نفر برای نجات از گرداب اعتیاد را بگیرد یا با کلام و قلم و عملش از افتادن یک نفر در چاه اعتیاد جلوگیری کند بزودی راه نجات جامعه از این معظل اجتماعی هموار خواهد شد.
پس با خود گفتم چه خیری بهتر از اینکه در این راه اولین چراغ را با گزارشی از این جلسه برای یاران افقکویر بنویسم باشد که مقبول افتد.
محمدعلی قاسمزاده