نمایشگر دسته ای مطالب نمایشگر دسته ای مطالب

بازگشت به صفحه کامل

یزد، در دوره وحشـی بافقـی باثبـات تریـن منطقـه بود

یزد، در دوره وحشـی بافقـی باثبـات تریـن منطقـه بود


یزد، در دوره وحشـی بافقـی باثبـات تریـن منطقـه بود

به گزارش خبرنگار هفته نامه افق کویر: دکتر علی اکبر تشکری عضو هیئت علمی دانشگاه یزد، دومین سخنران مراسم آغازین کنگره وحشی بافقی بود. به لحاظ اهمیت مطالب، هفته نامه افق کویر در چند شماره، تمامی متن سخنرانی وی را درج خواهد نمود.
دکتر علی اکبر تشکری در ابتدای سخنرانی خود گفت: حقیقتاً وحشی بافقی شاعر بزرگ عصر صفوی است و دلیل وجود من در اینجا نه از نگاه ادبی؛ بلکه از دیدگاه تاریخی است .
وی گفت: رشته من تاریخ می باشد با این زاویه بحثم را شروع می کنم. اساساً در جامعه شناسی تاریخی ایران نگاهی داریم، با عنوان «وقوع گسست» در روند تاریخ این سرزمین به این معنا که از 550 سال قبل از مسیح که بنیان حکومت گذارده شد؛ 150 سلسله تاریخی در سرزمین ایران آمدند و رفتند که از این 150 سلسله چیزی نزدیک 95 درصد از حالت ایلی به قدرت رسیدند.
وی با اظهار تأسف گفت: به جای این که تاریخ «آل» و خاندان را داشته باشیم تاریخ» ایل» داریم، ایلاتی که عموماً از بیابان گردی، آسیای میانه آمدند و مدت زمانی بودند تا نخبگان اهل قلم ایرانی،  آن ها را در مدار حکوت داری قرار دادند و یا با برخی دیگر جایگزین شدند و این باعث شده ما تاریخ گسست داشته باشیم؛ یعنی به صورت تکاملی حرکت نکنیم، هربخشی تقسیم شده و مجدداً سلسله بعدی از صفر شروع کرد و باعث شده میراث گذاری ما خیلی اندک باشد.
در مواردی مغایر با واقعیت هست، به این معنا که هر چند مهمترین مراکز تمدنی در محل نخستین محل های ورود اقوام بیابان گرد بوده؛ یعنی قسمت های ماوراءالنهر و حرکت ایلات هم به صورت سیل گونه بوده است و این بدان معنا نیست که نقاطی در این سرزمین وجود نداشته که ملجاء و مفری باشد برای مناطقی که معروف بودند به رویکرد تمدن خیزی، یکی از این مناطق کرمان و یزد است. این منطقه از چند ویژگی مهم برخوردار بوده اولاً: ایلات همجوار آن نبوده در هیچ صحنه تاریخ  ثانیاً: مورد تهاجم مستیم ایلاتی که بر ایران حکم راندند واقع نشده است.  ثالثاً:  کسانی که در این منطقه به قدرت رسیدند به صورت خاندانی بودند، انتقال قدرت در این منطقه تداوم داشته است، لذا اگر بخواهم خلاصه مطرح کنم از لحاظ تاریخچه منطقه یزد گذشته از روزگاران اسلامی از حدود قرن چهارم هجری با آمدن شاخه ای از آل کاکو دوران عمران و آبادانی این منطقه شروع می شود، به عکس سایر مناطق که تبعیض قدرت به جنگ صورت می گیرد در یزد انتقال قدرت آرام به اتابکان است و جالب این که در بحران ترین دوره ی تاریخ ما یعنی هجوم مغول اتابکان از اواخر سلجوقی در روزگار خوارزمشاهی هنگام ایلخان مغول و تا اواخر ایلخانی همچنان حاکمان یزدند و این مفهوم تعارض با دیدگاه گسست است و تداوم را مشاهده می کنیم ثبات در منطقه به انضمام امنیت و آرامش که دو فاکتور همراه با علاقمندی حکام به آبادانی منطقه باعث می شود که سه حلقه در تاریخ یزد یعنی آل کاکو، اتابکان و آل مظفر به عنوان سه حلقه درخشان این منطقه در عرصه های مختلف مطرح شود در تداوم این موضوع از دوره مغول تقریباً از دوره ایلخانان است، یزد کانونی می شود هم برای صنعت گرانی که از شهرهای مختلف محل هجوم، فرار می کردند و به این منطقه می آمدند، محلی برای حضور مشایخ صوفیان می شود و در ابعاد صنعت نساجی در عرصه اقتصاد تجارتی و در عرصه امنیت داخلی موقعیت بسیار مناسبی فراهم بیاید و آن را تبدیل به کانونی که به رغم سایر بحران خیز از آرامش بهره مند بشود، این جریان را قصد ندارم تاریخ یزد را بازگو کنم، سخنم بر این است که ما در دوره صفویه یکی از درخشان ترین دوره های تاریخ میانه ایران است و شاید برجسته ترین ممیزش نسبت به سایر سلسه ها هم در رسمیت مذهب تشیع امامیت و هم در نهادینگی این مذهب در لایحه های مختلف اجتماعی در متن جامعه است و بزرگترین ره آوردی است که از لحاظ فرهنگی از دوره صفویه به یادگار داریم؛ اما چه شد که شعرای بزرگی چون وحشی بافقی در یزد توانستند جایگاه والایی پیدا کنند؟ دلیل عمده آن حضور خاندان و نوادگان فردی به نام شاه نعمت ا... ولی باز می گردد.
 شاه نعمت ا... فردی است که در دوره «اسکندر میرزا» به یزد می آید و در تفت خانقاه می سازد و به دنبال آن هر چند که منطقه کرمان، ماهان، مدفن او هست، اما فرزندان و نوادگانش در یزد می باشند و جالب این است که صفویه از لحاظ ساختار سلسه ای است که اول از خانقاه بیرون می آید، در قرن نهم هجری وقتی دقیق می شویم ائتلاف عمیقی مابین تشیع و تصوف اتفاق افتاده است و ما حصل این که در امر ولایت داری خودش را نشان می دهد و به صورت سیاسی با شمشیر ترکمن ها تبدیل به سلسله صفویه شد، خواه ناخواه خاندان نعمت ا... ادعای برتری و ریاست بر قلوب دارند؛ اما این ریاست بر قلوب را صفویه هستند که به ریاست بر ایران تبدیل کردند؛ یعنی در حقیقت در مقام حکومت قرار گرفتند، نکته اصلی بحث این هست که در تاریخ ایلات همیشه یکی از مهمترین مشکلات و گره های تاریخ «تعارضی» بوده است که اصطلاحاً ما بین اهل شمشیر و اهل قلم بر قرار بوده، اهل شمشیر، نمادش بیابانگرد هستند که قدرت گرفتند و اهل قلم، دیوان سالاران ایرانی که میراث دیوانی را به روزگار اسلامی منتقل کرده بودند. یکی از کارکردهای تمام سلسله ها و دغدغه هایشان این است که شمشیر ترکمانان هم قبیله را به نفع اهل قلم کندش کنند؛ لذا سعی می کنند از عنصر ایرانی بیشتر استفاده نمایند و تثبیت سلسله ها به ویژه صفویه به واسطه برتری و برجستگی است که عنصر ایرانی به اهل شمشیر دارد. هر چند وجود دارد اما از آن مفهوم پر معنی که در اشعار حافظ می بینیم در دوران صفویه نمی توانیم پیدا کنیم، در طرف مقابل وجود خاندان «بابری ها» یا سلسله «بابری ها» در هند به ویژه زمان اکبر شاه در هندوستان به محلی برای تجمع شعرای مطرح می شد نه فقط شعرا که رانده شدگان از دربار صفوی، در این فضا که خاندان نعمت اللهی یزد در صدد رقابت با صفویه بر می آیند و این بار درگاهی می سازند که هر آنکس که از دربار صفوی رانده می شد؛ به ویژه در عرصه هنر و فرهنگ به آن روی می آورد و بر این اساس یزد مورد توجه شعرای متعددی قرار گرفت که شاخص ترین آنها وحشی بافقی بود.

ادامه دارد