Asset Publisher Asset Publisher

Return to Full Page

وارد کردن شادی به قلبِ مؤمن عبادت است

وارد کردن شادی به قلبِ مؤمن عبادت است


وارد کردن شادی به قلبِ مؤمن عبادت است

عنوان مطلبی که در ادامه خواهید خواند، ترجمه‌ی تحتُ الفظی حدیث «اِدخال السُّرور فی قلب المؤمن العباده» است که سخنی ارزشمند از پیشوایان دینی می‌باشد.
خواننده‌ی گرامی! اگر اندکی در حدیث فوق، دقت نمایید ملاحظه خواهید کرد که در آن، به شاد کردن قلب مؤمن، اشاره شده است. نه « مسلمان» و بر اساس اصول فلسفه و روابط منطقی، هر مسلمانی باید مؤمن هم باشد؛ اما هر مؤمنی ممکن است مسلمان باشد یا نباشد؛ یعنی پیرو دین دیگری باشد.
به هر حال، فرد مؤمن؛ یعنی فرد با ایمان و بر این مبنا هر شخصی که به فضایل اخلاقی، وجدان کاری، خدمت به مردم و از همه مهمتر، اعتقاد قلبی و عملی به وجود خدا و معاد و حسابرسی درروز قیامت، معتقد و پای‌بند بوده و ایمان داشته باشد «مؤمن» تلقی می‌شود، صرف‌نظر از اینکه مسیحی باشد یا مسلمان، کلیمی باشد یا زرتشتی، ساکن چه قاره‌ای و اهل چه کشوری باشد، سفیدپوست باشد یا رنگین پوست و ...
با این حساب، نتیجه‌گیری می‌شود که مثلاً آن کارگر ژاپنی که از هشت ساعت کاری موظف خود، حداقل، هفت ساعت، کار مفید انجام می‌دهد، یا آن خودروساز آلمانی که ایمن‌ترین و استانداردترین اتومبیل را طراحی و تولید می‌کند و یا مهندسین و پیمانکارانی که پیشرفته‌ترین و مقاوم‌ترین تأسیسات، ساختمانها، پل‌ها، جاده‌ها و .... را می‌سازند همه و همه به نوعی به شغل، وظیفه و حساسیت کار خود، ایمان دارند.
با توجه به مطالب فوق می‌توان اضافه کرد که هر کس در هر گوشه از جهان وسایل و امکانات رفاهی، بهداشتی، تفریحی و .... را در جهت اسایش و آرامش روحی افراد جامعه‌ی بشری فراهم کرده و گامی هر چند کوچک در مسیر سوق دادن جوامع انسانی به سوی مدینه‌ی فاضله برمی‌دارد و مجموعه فعالیت‌هایی انجام می‌دهد که نهایتاً منجر به فراهم آمدن موجبات سلامتی و شادی مردم جهان می‌شود، به نوعی عبادت خدا به جای آورده، عبادتی که بهترین شکل آن، خدمت به خلق است.
در کشورهای اسلامی، بویژه ایران عزیز، مسلمانان به مناسبت‌هایی؛ چون جشن‌های نیمه‌ی شعبان، قربان، فطر و .... یا تولد، رحلت و یا شهادت ائمه‌ی معصومین(ع)، در مراسم‌ مذهبی شرکت می‌کنند. حال اگر گستره‌ی توجه خود را قدری محدودتر کرده، نگاهی به استانهای مختلف کشورمان بیندازیم متوجه می‌شویم که استان دارالعباده‌ی یزد در انجام امور دینی بیشتر خودنمایی می‌کند و با بررسی آمارها و اطلاعات موجود در ادارات حج، اوقاف و امور خیریه و سازمان تبلیغات استان، بر این نکته واقف می‌شویم که شهرستان‌های بافق و بهاباد در زمینه‌ی انجام امور مذهبی، سفرهای زیارتی و ... یک سر و گردن از بقیه‌ی شهرستان‌ها بالاتر هستند.
اهالی بافق و توابع، هر سال، باشکوه‌تر از سال قبل، در مراسم عزاداری محرم و صفر، شهادت یا رحلت امامان معصوم و پیامبر اسلام(ص)، شرکت کرده، به نماز سیاسی عبادی جمعه می‌روند، اعیاد مذهبی را جشن می‌گیرند و ... لذا این مردم مؤمن و همیشه در صحنه، شایسته‌ی بهترین‌ها هستند.
این مردم لیاقت آن را دارند که با مدیریت صحیح مسئولان، از بهترین امکانات رفاهی، معیشتی، ورزشی و تفریحی برخوردار باشند؛ اما متأسفانه تاکنون چنانکه بایسته و شایسته است به این شایستگی‌ها، جامه‌ی عمل پوشیده نشده و این شهرستان علیرغم داشتن بیش از پنجاه معدن و وجود درآمدهای سرشار، چندان پیشرفتی نداشته و رنگ عمران و آبادانی به خود ندیده است.
جوانان متدین، شجاع و غیور بافق، از کمترین وسایل و امکانات تفریحی، ورزشی برای تخلیه و تعدیل نیروی جوانی برخوردارند.
اگر این جوانان پُرانرژی، یک پیست اتومبیل‌رانی و یا موتورسواری مجهز در اختیار داشتند دیگر در کوچه و خیابان و جاده‌های برون‌شهری، با سرعت سرسام‌آور، حرکت نمی‌کردند، تک چرخ نمی‌زدند، ویراژ نمی‌دادند، و به اصطلاح،«لایی» نمی‌کشیدند و با این کارها جان خود را به خطر نمی‌انداختند و علاوه بر سلب رفاه و آرامش مردم، خانواده‌ی خود را گرفتار دادگاه و پاسگاه، بیمارستان و پزشکی قانونی و .... نمی‌کردند.
اگر در شهر بافق یک استخر  شنای بزرگ و مجهز برای انجام انواع مسابقات شنا، یک پارک ویژه‌ی بانوان، یک سینمای مدرن و .... وجود داشت، اوقات فراغت مردم، بویژه نوجوانان و جوانان به نحو احسن، پر و بسیاری از مشکلات روحی و روانی خانواده‌ها حل می‌شد.
و اما کلام آخر!
پنج‌شنبه هفته‌ی گذشته، مراسم باشکوهی به مناسبت ولادت حضرت زینب(س) و افتتاح رقص نور دریاچه‌ی آهن‌شهر با حضور خواننده‌ی محبوب نسل جوان، «امید جهان» و به همت شرکت سنگ‌آهن مرکزی، فرمانداری، اداره‌ی ارشاد و ... برگزار شد.
بنده، شخصاً بنا به دلایلی، توفیق حضور در آن مراسم را نداشتم؛ اما از گفته‌ها و شنیده‌ها دریافتیم که استقبال مردم از آن، بسیار چشمگیر بوده و موجبات سرگرمی، شادی و زنده‌دلی را برای شرکت‌کنندگان فراهم آورده است و از قرار معلوم، جوانان، بیشترین بهره را برده‌اند و این جای بسی خوشحالی است، البته در حین اجرای برنامه‌ها،عده‌ی معدودی، عنان اختیار از کف داده، در گوشه‌ای از محل اجرای مراسم، به رقص و پایکوبی پرداخته‌اند، خب، چه می‌شود کرد؟! جوان است دیگر، یک«آن» «جو» می‌گیردش! به همین دلیل است که به وی «جوان» می‌گویند ... همچنین شنیده شده است؛ هنگامیکه جوانان دیده‌اند که در پایان برنامه، خواننده محبوبشان عزم رفتن دارد و شاید کمتر بتوانند او را از نزدیک ببینند به طرف اتومبیلش هجوم برده به عرض ارادت پرداخته و احیاناً ناخواسته، حرکاتی انجام داده‌اند که شاید به مذاق بعضی‌ها خوش نیامده باشد. البته، بنده این کارها را تأیید نمی‌کنم؛ اما این نکته را یادآور می‌شوم که انجام این‌گونه اعمال، نتیجه‌ی تل انبار شدن عقده‌های فراوان است. جوانان عزیز بافقی، آنقدر از بی‌عدالتی‌ها، ناکامی‌ها، پارتی‌بازی‌ها، بی‌توجهی‌ها و کمبود امکانات رنج برده‌اند که لحظه‌شماری می‌کنند تا فرصت‌های این‌چنینی فراهم شود و با شرکت حداکثری در این‌گونه مراسم، به مسئولان یادآور شوند که تشنه‌ی توجه، نشاط و سرگرمی‌اند و چنانچه این خواسته‌ها عملی نشوند، پاتوق‌ها و دوستان ناباب در کمین آنها به انتظار نشسته‌اند.
در پایان، ضمن تشکر صمیمانه از تک تک دست‌اندرکاران این‌گونه برنامه‌ها، پیشنهاد می‌کنم که در طول دوازده ماه هر سال، حداقل دو ماهی یک بار از یک خواننده‌ی محبوب، یک بازیکن ملی، یک هنرمند سینما و تئاتر و ... دعوت شود، یا همایش پیاده‌روی خانوادگی، دوچرخه‌سواری و ... برگزار شود تا انبوه جمعیت به یک‌باره هجوم نیاورند و جمعیت چندین هزار نفری بر ماه‌های سال تقسیم شوند و در هر مراسم تعداد زیادی از علاقمندان شرکت کرده، مشکلات ترافیکی و شلوغی بیش از حد، پیش نیاید.
مجدداً از یکایک برنامه‌ریزان، بویژه مدیرعامل بومی و دلسوز شرکت سنگ‌آهن، فرماندار محبوب و زحمتکش و سایرین کمال تشکر و امتنان را داشته و سلامتی، توفیق روزافزون و عاقبت به خیری همه‌ی خدمتگزاران به خلق، از جمله مردم «مسلمان» و مهمتر از آن «مؤمن» شهرستان بافق را از درگاه خداوند متعال خواهانم.
علی اصغر کلانتری