نمایشگر دسته ای مطالب نمایشگر دسته ای مطالب

بازگشت به صفحه کامل

جزییات سرقت مسلحانه از بانک ملی آهنشهر بافق

جزییات سرقت مسلحانه از بانک ملی آهنشهر بافق


جزییات سرقت مسلحانه از بانک ملی آهنشهر بافق

خبرنگار هفته نامه افق کویر گفتگویی با ملک حسین ملک زاده، رییس بانک ملی مرکزی ناحیه شهرستان بافق درخصوص سرقت مسلحانه، روز چهارشنبه اول آبانماه سال جاری از بانک ملی شعبه آهنشهر انجام داده است که در ادامه می خوانیم :
افق کویر: توضیحاتی در مورد سرقت مسلحانه بانک ملی شعبه آهنشهر  بافق بفرمایید:
 روز چهارشنبه اول آبان ماه، اول وقت اداری به ما اطلاع دادند که سرقتی در بانک ملی آهنشهر رخ داده است؛ با توجه به این که مسئولیت ناحیه 1 بانک ملی شهرستان بر عهده ام است؛ بلا فاصله در محل حاضر شدم، زمانی که رسیدم مشاهده کردم که نیروی انتظامی راه های ورود و خروج آهنشهر را بسته است و کنترل شدیدی بر اوضاع دارد. وقتی که از رییس بانک ملی شعبه آهنشهر ماجرا را پرسیدم وی حادثه را شرح داد و گفت: زمانی که سر وقت اداری حاضر شدیم ساعت 7:20 دقیقه بود که به خدمتکار گفتم  برای شب عید غدیر شیرینی بگیرد، خدمتگزار هم در جواب می گوید: اگر امکان دارد به کارمند دیگر  بگویید در مسیر که می آید به فلان مغازه برود و شیرینی بگیرد و بیاید که او هم قبول می کند سپس خدمتگزار بانک برای نظافت بیرون شعبه، درب را قفل می کند و بیرون از شعبه را شروع به نظافت می کند، در همین حین متوجه می شود که یک رفتگری بیرون را جاروب می کند، خدمتگزار بانک از رفتگر می پرسد شما خاک روبه ها را  جمع می کنید یا خودم جمع کنم که رفتگر می گوید: خودم خاک روبه ها را جمع می کنم، پس از آن خدمتگزار بانک همین که درب را باز  می کند یک نفر اسلحه را پشت سرش    می گذارد و وی را تهدید می کند که وارد بانک شود. زمانی که وارد بانک می شود درب را قفل می کند سپس رییس بانک را ملزم به بلندشدن از جای خودش می کند، همچنین یکی از معاونین شعبه و یکی از تحویلدارها که جمعاً 4 نفر بودند را جمع می کند و جلوی درب آبدار خانه آن ها را حرکت می دهد. تحویلدار که اول صبح آمده بوده و درب صندوق را باز کرده و مقداری پول برای شروع کار جلوی دستش گذاشته بوده. زمانی که می گوید از جا بلند شو و بیا آن طرف پیشخوان؛ چون سارق آن طرف پیشخوان بوده است و متوجه نبوده تحویلدار با پا پدال را می زند و به آن طرف پیشخوان می رود و جلوی درب آبدار خانه آن ها را جمع می کند و می گوید: درب صندوق را باز کنید که رییس شعبه می گوید: کلید صندوق دست ما نیست و کلید دست نفر پنجم است که هنوز نیامده. سارق به احتمال 90 درصد خبر داشته که یک نفر از کارمندهای بانک نیامده است که همان موقع با تلفنی که داشته با بیرون  از بانک تماس می گیرد و می گوید: یک نفر از آن ها نیامده است؛ اگر خواست وارد شود با تیر وی را بزنید» حالا یا صحنه سازی بوده یا واقعیت بوده است». بعد کلت را مسلح می کند و یکی فشنگ هم از کلت بیرون می آورد که بعداً در بانک جا گذاشته، زمانی که بررسی کردیم، متوجه شدیم فشنگ واقعی است پس کلت هم واقعی بوده است؛ چون نمی توانسته درب صندوق را باز کند، پولی که پشت پیشخوان بوده است را به مبلغ 000/000/52 ریال را بر می دارد مقداری پول هم قسمت پایین پیشخوان تحویلدار بوده که آن پول را خوشبختانه ندیده و به هر طریقی بوده وی را از آن جا دور می کنند تا آن پول را بر ندارد که سارق با تهدید از خدمتگزار می خواهد تا درب را برایش باز کند و او فرار می کند. بعد از گذشت چند دقیقه نیروی انتظامی وارد عمل           می شود و منطقه را پوشش می دهد، پرونده در حال بررسی شدید است که انشا ا... به زودی نتیجه بدهد. جا دارد از کارکنان شعبه که با خونسردی توانستند باعث شوند که  خدای نکرده خطر جانی نداشته باشد تشکر و قدر دانی کنم.
افق کویر: از آنجایی که بانک مجهز به دوربین نبوده است آیا اگر دوربین بود در دستگیری سارق کمکی می کرد؟
 با توجه به این که صورت سارق کاملاً پوشیده بوده، اصلاً جای برای بررسی قیافه ند اشته است.  در شعبه آهنشهر با توجه به این که در شهرک حفاظت شده است و شعبه واگذاری بوده است نه استیجاری و نه ملکی بوده است که دوربین نصب شود؛ ولی پیگیری شده است تا آن جا هم به دوربین مجهز شود تا دیگر مشکلی پیش نیاید؛ ولی به نظر نیروی انتظامی اگر دوربین بود بهتر می توانستند پرونده را بررسی کنند. سارق غیر از چشمانش بقیه صورتش پوشیده بوده است.
افق کویر: چه توصیه ای به کارکنان دارید؟
از نیروی انتظامی می خواهیم همکاری لازم را در زمینه واگذاری نیرو را انجام دهند، همچنین به کارکنان به خصوص در اول وقت اداری توصیه داریم از هیچ چیزی چشم پوشی نداشته باشند و هر چیزی مشکوکی را به مراجع مربوطه گزارش کنند تا شاهد این موارد نباشیم و مسئول و معاون شعبه علاوه بر کاری که انجام می دهند افراد مشکوکی که به بانک رفت و آمد دارند تحت نظر بگیرند.    محمد حسین تشکری