هفته نامه
« Back
رفتن یار
رفتن یار
زهرا مصطفی پور مبارکه
ای دل ساده
خاطره ها همه خاک گرفته
نگاهم به دور دستها جان گرفته
به هر سوز بادی به هر یک نسیمی
بگویید دلم منتظر جا گرفته
به دریای نگاهت هنوزم مرا
درون کوچه ها تنها گرفته
به یاد خوشی های بودنت دوباره
دلم را به سویت بهانه گرفته
به یک لحظه به یک بودن
وجودم را در وجودت سو گرفته
نماند یادگاری از آن همه خوب
به یکباره غصه ها در دلم جا گرفته
دوباره هوس در آغوش گرفت
مرا چون دیوانگان در بر گرفته
به لبهای بوسه من یاد کردم
که این دل بدنبال یار راه گرفته
خدایا برفته قوت ها یک دم
همه دانند دلم به یاد یار گرفته