هفته نامه
گفتگویی خواندنی با سحر قریشی و نامزدش امید علومی
گفتگویی خواندنی با سحر قریشی و نامزدش امید علومی
گاهی در چشم بر هم زدنی مسیر زندگیات تغییر میکند. مجبوری همهچیزی را که برای خودت نگه داشتهای رو کنی تا شایعات و پچپچها دست از سر زندگیات بردارد. این اتفاق برای سحر قریشی هم افتاد. یک روز تصمیم گرفت مقابل دوربین برنامه «دید در شب» بنشیند و به سوالات عجیب و غریب و چالشی رشیدپور پاسخ دهد. او بیترس و اضطراب این کار را کرد. تازه اما داستان شروع شده بود. به محض پخش برنامه در اینترنت حاشیههای زیادی برای او به وجود آمد؛ از داستانهایی که برای نشناختن کاپولا و تارانتینو و رئیس سازمان صدا وسیما شکل گرفت و تا ستایش رئیسجمهور پیشین و البته آشنایی با امید علومی کشیده شد.
قبلتر البته حرفهای درگوشی از اینستاگرام خود سحر قریشی ایجاد شده بود و رشیدپور آن را قاپیده بود تا سحر قریشی را غافلگیر کند. سحر قریشی با خونسردی درمورد امید علومی سخن گفت. همین شد که سحر قریشی و امید علومی سوژه مصاحبه ما شدند تا برای اولینبار از زندگی مشترک و عشقشان بگویند و از حرف و حدیثها خلاص شوند؛ البته نه فقط عشقشان که از حاشیهها و حضور در برنامه رشیدپور و اتفاقات آن هم گفتند.
از کارهایی که تا به الان داشتید، راضی بودید؟
علومی: من فعلا در حال تجربه کسب کردن هستم. اما فیلمهایی که بازی کردهام را دوست داشتم.
فکر نمیکنید کارهایی مثل «دریاکنار» و «عشق، شانس، تصادف» چیزی را برای بهبود روند بازیگری شما نداشت و تنها روی اینکه شما موزیسین و خواننده هستید، متمرکز بود؟
علومی: خب، احتمالا شما کار «دربست آزادی» ساخته مهرشاد کارخانی را ندیدهاید که قبل از اینها بود و البته فیلمی به نام «دو لکه ابر» را نیز با او داشتم که برای جشنواره بود. فضای کار خودم جدیتر و اجتماعیتر است و به این دست کارها علاقه زیادی دارم.
سینما را دنبال میکنید؟
علومی: به شدت. فیلم زیاد میبینم؛ هم به فیلمهای خارجی و هم به فیلمهای ایرانی علاقه دارم اما بیشتر در خانه به تماشای فیلم میپردازم؛ ضمن اینکه نمیتوانم بگویم سینما دغدغه من است چون در حال حاضر خوانندگی برایم در اولویت است.
خانم قریشی شما این روزها چقدر دغدغه سینما دارید؟
قریشی: راستش اگر صادقانه جواب بدهم سینما خیلی دغدغه من نیست؛ البته از بچگی خیلی دوست داشتم بازیگر شوم و فکر میکنم اکثر بچهها در آن سنین به بازیگری علاقه دارند. سالها گذشت تا آرزوی کودکیام برآورده شود اما در حال حاضر بیش از بازیگری، دغدغه کارگردانی دارم. از دو، سه سال پیش خیلی جدی به آن فکر کردهام و همراه امید چند طرح را که او نوشته بود فیلمنامه کردهایم و در حال انتخاب هستیم که کدامیک از آنها را برای کار اول بسازیم.
فکر کردهاید چه نوع کاری بسازید؟
قریشی: طبق آن چیزی که در این سالها به آن رسیدهام و دقیق شدن در نگاه مردم، به این نتیجه رسیدهام که مردم را باید اول شاد کنیم و بخندانیم و بعد حرفی را که میخواهیم به آنها بزنیم. برای این است که شاید بسیاری از کارگردانها آن فضای اجتماعی را کنار گذاشتهاند و در قالب کارهای شاد و مفرح زمینه را برای زدن حرفی که میخواهند آن را بیان کنند، آماده میکنند. میگویم افسرده شدهایم اما واقعیت این است که گرفتاریها بر شادیهای ما غلبه کرده است.
تلخ شدهایم. نبود برنامههای مفرح و تفریحات، جوانها را به سمت و سوی نامناسبی برده است. به فیلمهایمان نگاه کنید که میخواهیم تفریح چند جوان را نشان دهیم به برداشت یک میلیون هم میرسیم!!! در حالی که بازیها، شادیها و روابط زیبایی داریم که به آنها توجه نمیکنیم. انگار یک هاله نگرانی و اندوه مثل این آلودگی هوای تهران، روی همه چیز تاثیر گذاشته است.
در این کارها بازی هم میکنید؟
قریشی: متاسفانه وقتی شخصی به سن من به سمت کارگردانی بیاید، نسبت به او گارد میگیرند و شاید کسی حاضر نشود در فیلم من بازی کند!
احتمالا حاشیه بعدی شما این است و میگویند که سحر قریشی کارگردان هم شده است!؟
قریشی: شاید. ولی فارغ از اینها فضایی خواهد داشت که دلم نمیخواهد در آن بازی کنم و دوست دارم تمام تمرکزم را برای کارگردانی بگذارم و نشان دهم چه چیزهایی در این سالها یاد گرفتهام. احتمالا برای بازیگران کار سراغ آدمهایی میروم که چهره نباشند چون فکر میکنم خیلیها هستند که منتظر فرصت نشستهاند. از طرفی شاید خیلی از آنهایی که فکر میکنند من حقشان را خوردهام و کاربلد هستند، میتوانند بیایند و نشان دهند که چند مردحلاج هستند.
پس دیگر بازیگری نخواهید کرد!؟
قریشی: اصلا اینطور نیست! من قطعا یک بازیگر هستم. اگر فیلم میسازم برای این است که در 28 سالگی دغدغههای زیادی دارم و تجربههایی که میخواهم نشان دهم. دوست دارم حرف دلم را بزنم؛ نه اینکه بگویم من کارگردان شدهام! این یک کار تجربی برای یادگرفتن است.
آقای علومی غیر از بازیگری و موسیقی هنر رونکرده دیگری هم دارید؟
علومی: هنری که رو نکرده باشم، نه اما در کنار اینها مدتی مادلینگ را تجربه کردم.
شما ایدههای موسیقایی خود را از کجا میآورید؟
علومی: گاهی ترانههایم را خودم میگویم و گاهی ترانهای را پیدا میکنم یا به من پیشنهاد میشود که اگر باب میلم باشد آن را کار میکنم.
شما هم مثل خانم قریشی سعی میکنید دغدغههایتان را در کاری که میسازید، ارائه دهید؟
علومی: من سعی میکنم دغدغههای مردم را بگویم؛ چیزهایی را که بیشتر در جامعه اتفاق میافتد میخوانم که مردم بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. این هم در هر برههای متفاوت است.
بیشترین چیزی که شما را میترساند، چیست؟
علومی: تا به حال به آن فکر نکردهام!
شما چطور خانم قریشی؟
قریشی: روزهایی بود که از نظرات منفی درباره خودم میترسیدم اما حالا دیگر رویم تاثیر نمیگذارد؛ مگر آنکه نظر شخصی نباشد و نقد منفی باشد که مرا به فکر فرو ببرد که ببینم چه اشتباهی کردهام و باید برایش چهکار کنم.
شاید هزاران کامنت مثبت آنقدر شما را خوشحال نکند که یک کامنت منفی نابودتان کند!؟
قریشی: بله و هرچه شما خوشقلبتر و انرژیکتر باشید، این تلخیها بیشتر اثر میگذارند. یک نقطه منفی و سیاه روی یک برگه سفید کاملا خودش را نشان میدهد. زمانیکه حالم بد است، همه آن را متوجه میشوند، بعضی حرفهای از سر بیرحمی چنان آزاردهنده است که شما را به هم میریزد و من واقعا از بعضی چیزها نمیگذرم.
با همه این اتفاقات تلخ و سختیها، سحر قریشی هنوز آدم عاشقپیشهای است؟
قریشی: من خیلی عاشقم. عشق در زندگی من وجود دارد.
آقای علومی عشق در زندگی شما چقدر جاری است؟
علومی: به نظرم بدون عشق زندگی مفهومی ندارد. عشق ابعاد مختلفی دارد، شما ممکن است عاشق خودتان باشید یا عاشق طبیعت یا خدا یا حتی یک آدم دیگر یا حتی عاشق کارتان باشید اما به نظرم عشقی ماندگار است که خالص و پاک باشد.
اولین کاری که شما از خانم قریشی دیدید چه بود؟
علومی: سریال «دلنوازان» بود.
به نظرتان خانم قریشی در چه کاری بهترین بازیشان را داشتند؟
علومی: فیلم «پنج ستاره» به نظرم کار بسیار خوبی بود.
آقای علومی شما چند سال دارید؟
علومی: 28 ساله هستم.
پس خیلی زود به شهرت رسیدید؟
علومی: برای من در سن 17-18 سالگی این اتفاق افتاد. وقتی بعد از چند تجربه آهنگسازی برای اولین بار یکی از کارها را خودم خواندم، آهنگ به سرعت پخش شد و آنقدر خوشحال بودم که به سرعت کارهای بعدی را ساختم. حس لذتبخشی بود؛ مثل حس قدرت بود که کارتان را دیگران میشنیدند. آن موقع در فضای زیرزمینی به سختی کار میکردیم و بعدها که بزرگتر شدم، خواستم حرفهایتر کار کنم و برای همین به دانشگاه رفتم و مدتی کار نکردم.
شما هر دو شهرت را در سن کم تجربه کردهاید. به دنیا و زندگی بدون شهرت هم فکر کردهاید؟
قریشی: من خیلی به این موضوع فکر کردهام و حس میکنم اتفاقا خیلی هم خوب است. دستکم در دنیای بدون شهرت میتوانم خیلی از کارهایی را که میخواهم انجام بدهم؛ بدون اینکه کسی به من توجه کند یا از کارهایم متعجب شود. گاهی دوست دارم بروم مثلا فلافل بخورم اما یکجوری نگاه میکنند که انگار بازیگرها نباید فلافل بخورند! میپرسند خانم قریشی اینجا چیکار میکنید!؟ آنها فکر میکنند باید رستوران گرانقیمت و لوکس بروم. نمیدانم تکلیفمان چیست!؟ طوری رفتار میکنند که انگار کار بدی میکنیم و اگر بد است پس شما آنجا چه میکنید!؟ من بیشتر به این فکر میکنم که ایکاش بعضی از مردم درک بالاتری داشتند که به کار ما کاری نداشتند. من پشت ترافیک بوق میزنم، طرف میگوید خانم قریشی شما هم بوق میزنید!؟ بعد خودش دستش را یک ثانیه از روی بوق برنمیدارد!