هفته نامه
تاوان لقمه
تاوان لقمه
ممل ته استکان چای اش را "هورتی" بالا کشید و به "مشدی" گفت: مشدی! از شما بعیده! شما که سرد و گرم روزگار چشیده ایی چرا؟ این که راه و رسمش نیست! راه و چاه را خودت پیدا کن! معنی ندارد یک بار با این وکیل المله باشی یک بار با آن یکی! یک بار هم با یکی دیگه! مشدی گفت: ممل! درس اخلاق به من نگو! هنوز کارت دست این اداره جات نیفتاده تا اگر یک آشنایی نداشته باشی کارت راه بیفته! در همین حین آقاتقی پکی به قلیانش زد و گفت:" این دود قلیون رو می بینی تا رو هوا بره هزارتا قل می خوره! " این آدم ها هم هر روز یه قلی می خورند تا ببینند منفعتشون تو چی هست!
مشدی هم که سرش را به زیر انداخته بود گفت: "اگر بدونی پارسال چه زجری کشیدم تا امتیاز چاه آب گرفتم! "ممل هم دوید تو حرفش و گفت: پس بی خود نبود هی وکیل قبلی رو دعوت می کردی! پس گلوت یه جایی گیر کرده! آقاتقی خنده ایی کرد و گفت: حالا مشهدی باید تاوان اون لقمه را بدهد.