هفته نامه
« Back
اشعار رسیده
اشعار رسیده
غروب جمعه ها اشکی فشانم
غروب جمعه ها دلم می گیره فضای خانه ام را غم می گیره
غروب جمعه ها اشک می فشانم بیا ای آقا جون ای جان جانم
بیا که از فراقت ناله دارم هوای دلبری جانانه دارم
هوای تو گل زیبای زهرا به امید وصال حیران به صحرا
جوانیم به تاراج و فنا رفت همی گویم گل زهرا کجا رفت؟
به دشت نینوا و کربلا رفت؟ به دیدار حسین سر جدا رفت؟
به پابوس قدم های پیمبر؟ که جا مانده میان رکن و منبر؟
بیا ای ماه شب های مدینه بیاور مرهمی از بهر سینه
که پهلویش زضرب کین شکسته تمام استخوانش خرد و خسته
به هر جا رفته ای باز آ تو مولا کنم فرش قدم هایت دلم را
سراینده: بتول حیدری دهوئی
آموزگار پایه دوم
آموزشگاه: شاهد غدیر بافق