هفته نامه
« بازگشت
کودکان کار
کودکان کار
رضیه زارع پور| درحال رانندگی پشت چراغ قرمز متوقف می شوی، کودکانی که به زحمت سنشان به ده سال می رسد به سویت هجوم می آورند با ظاهری خسته و نژند؛ برای فروش دسته گل، فال، آدامس و ... . با قیافه هایی که ترحمت را برانگیزد. اجناسشان را به چند برابر قیمت می فروشند، ولی حس ترحم باعث می شود از آنها خرید کنی.گاهی نیز با مادرانشان گوشه ای نشسته و گدایی می کنند.
اینها بخشی از کودکان کار را تشکیل میدهند که البته آسیب پذیرترند. بسیاری از این کودکان یا فرزندان مهاجرین پاکستانی و افغانند یا فرزندان خانواده هایی از هم گسیخته، معتاد و بی سرپرست! این افراد آینده مناسبی در انتظارشان نیست. نگاهی به آمار و ارقام مستند گوشه ای از معضلات این قشر را بیشتر برایمان اشکار می سازد.
به طور کلی کودکان کار به کودکان کارگری گفته میشود که به صورت مداوم و پایدار به خدمت گرفته میشوند که این امر آنها را در بیشتر اوقات از رفتن به مدرسه و تجربۀ دوران کودکی بیبهره ساخته و سلامت روحی و جسمی آنها را تهدید میکند. کار کودک نزد بسیاری از کشورها و سازمانهای بینالمللی فعالیتی استثماری تلقی میشود. تعریف کودکان کار در کشورهای مختلف یکسان نیست به گونهای که در برخی کشورهای آسیایی کار افراد در گروه سنی 8 تا 13 ساله در زمره کار کودکان قرار میگیرد، اما عمده تعریفی که شامل بیشتر کشورهای جهان از جمله ایران میشود اشتغال کودکان زیر 15 سال است.
کار کودکان بسیار معمول است و میتواند شامل کار در مزارع کشاورزی،کارخانه، معدن، دوره گردی، کمک در کسب و کار والدین، داشتن کسب و کار شخصی (مانند فروش غذا) یا کارهای نامتعارف باشد. ناپذیرفتنیترین شکلهای کار کودکان استفاده نظامی از کودکان و تنفروشی کودکان است. موارد کمتر جنجالی و معمولاً قانونی (با بعضی محدودیتها) شامل کار کشاورزی در ایام تعطیلی مدرسه (کار فصلی)، کسب و کار خارج از ساعات مدرسه و همچنین بازیگری یا آوازخوانی کودکان میباشد.
کار کودک در درجات مختلف در طول تاریخ وجود داشته است. به نظر می رسد نوع کار کودکان در دهه های اخیر در کشور ما نیز تغییراتی داشته است و از کار در مزارع و کمک به والدین به کارهای فصلی و کارهای شهری سوق یافته باشد.
بر اساس آمار سازمان جهانی کار (ILO)، سالانه ۲۵۰ میلیون کودک ۵ تا ۱۴ ساله در جهان محروم از کودکی میشوند. طبق این آمار ۱۲۰ میلیوننفر از آنها وارد بازار کار شده و مشغول به کار تمام وقت هستند. ۶۱ درصد این کودکان در آسیا، ۳۲ درصد در آفریقا و ۷ درصد در آمریکای لاتین زندگی میکنند. قاچاق انسان از راههای عمده وارد کردن این کودکان به بازار است. به جز کارگری بردهوار، روسپیگری و فروش اعضای بدن کودکان، از دیگر سرنوشتهای کودکان قاچاق است.
در کشور ما آمار مشخصی از تعداد کودکان کار وجود ندارد؛ البته در فصول مختلف نیز این آمار متفاوت است. در ایران بطور کلی می توان دو دسته از این افراد را در نظر گرفت. کودکانی که تمام وقت به کار می پردازند و کودکانی که در تابستان با تعطیلی مدارس به کار پاره وقت اشتغال دارند؛ البته نوع دوم در بین خانواده های ایرانی ضد ارزش نیست و در بسیاری از خانواده ها و بین افراد به این کار توصیه نیز می شود. زمانی که حرفه آموزی و کار کودک به جسم و روان کودکان آسیب وارد می کند اینکار باید مورد نکوهش قرار گیرد. پذیرفتنی نیست کودکان که جسم و روان بسیار حساسی دارند و در مرحله ای از زندگی هستند که باید به بازی و تفریح بپردازند تحت فشارهای شدید ناشی از کار قرار گیرند. به عبارت دیگر کار کودکان ممکن است شکل عادی کارمزد و در کارخانه ها، معادن، مزارع و بخشهای خدماتی را داشته باشد و یا ممکن است بصورت آزاد و کسب و کار خیابانی باشد. کار آنها ممکن است نیمه وقت یا تمام وقت و فصلی یا کارگر دائم باشد. ممکن است این کودکان دستمزد خود را بصورت جنسی یا پولی بگیرند، یا اساساً کارکن خانوادگی بی مزد باشند.عده ای اصلاً مزد نگیرند و تنها برای سرپناه و محلی جهت حمایت یا برای غذایی بخور و نمیر کار کنند. کودکان کار شامل کودکانی است که بیش از رسیدن به سن قانونی کار ناگزیر وارد بازار کار می شوند و کار زودرس آنها مانع رشد طبیعی، اجتماعی و روانی و جسمانی آنها شده است. کار کودکان جنبه های منفی اقتصادی و اجتماعی قابل توجهی در بردارد. این کار مانع افزایش جدی مهارتها، آموزش و دانش می شود، بهره وری افت می کند،درآمدهای بیمه اجتماعی کاهش پیدا می کند، صدمه های جانی و مالی بالا می رود، انواع آسیبهای اجتماعی شامل سوء استفاده جنسی، اعتیاد، خرده فروشی مواد مخدر، بزهکاری کودکان و نوجوانان افزایش پیدا می کند، مهاجرتها بدلیل امکان کار کردن کودکان به گونه ای زیانبار و آسیب رسان بالا می رود.
دلایل و پیامدهای کار کودک
بهرهکشی از نیروی کار کودک، ریشه در عوامل مختلف اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی دارد به نحوی که فقر اقتصادی، بیکاری
والدین، اعتیاد و طلاق و شکاف طبقاتی از مهمترین عوامل افزایش کودکان کار در یک جامعه به شمار میرود، خانواده فقیری که اکثر درآمد خود را برای خرید غذا صرف میکند، به درآمد کودک خود برای بقا نیاز اساسی دارد؛ البته فقر تنها دلیل کار کودکان نیست و نمیتواند به تنهایی عاملی برای بردگی و دیگر انواع اشتغال باشد.
آسیب پذیری کودکان در برابر کار
متأسفانه کودکان کاری که به منظور کسب درآمد به فعالیتهای تولیدی، خدماتی یا مشاغل کاذب روی میآورند، از بسیاری از حقوق اولیه انسانی، حق آموزش و تحصیل باز میمانند، سلامت جسمی و روانی این کودکان به شدت در معرض انواع آسیبها و خشونتهای جسمی و حتی جنسی قرار میگیرد و در آینده با افسردگی، سوء تغذیه و انواع بیماریهای روحی و جسمی مواجه میشوند.
فردی که از کودکی به جای تحصیل و تفریح، موظف به تأمین اقتصادی و معیشتی خود و خانواده خود است، کودکی خود را تباه شده میبیند و هیچگاه فرصتی برای آموزش و پرورش یا مهارت آموزی که بتواند تأمین کننده ضمانت شغلی او در آینده باشد، پیدا نمیکند.
قانون ایران و کار کودکان
سال 1373، دولت ایران پیمان نامه جهانی حقوق کودک را امضا کرد و تعهدات مربوط به کودکان کار و خیابانی را به صراحت پذیرفت، اما با گذشت 17سال، هنوز این قشر به رسمیت شناخته نشدهاند، دلیل این مدعی نیز نبود آمار دقیق از این کودکان در کشور است.
مهمترین وظیفه دولت در این خصوص ایجاد حق هویت برای کودکان، صدور کارت شناسایی و اجازه تحصیل در مدارس است، اما در عمل جز سیاستهای نافرجام ضربتی و سرکوبی گام دیگری برداشته نشده است.
در ایران ماده 79 قانون کار، اشتغال به کار کودکان زیر 15 سال را ممنوع دانسته است؛ البته کارگران شاغل در کارگاههای خانوادگی که کارفرمای آنها، همسر یا بستگان و خویشاوندان نسبی درجه یک باشند، مشمول قانون کار نیستند در نتیجه حداقل سن کار در مورد چنین کارگرانی رعایت نمیشود؛ براساس قانون کار اگر یک کارفرما کودک زیر 15سال را به کار بگیرد، متخلف خواهد بود و برای نخستین بار مجازات نقدی، بار دوم مجازات نقدی و حبس و بار سوم علاوه بر این موارد، کارخانه یا کارگاه پلمپ و پروانه کار فرد متخلف ابطال خواهد شد. از سوی دیگر ماده 84 قانون کار پیشبینی کرده است که در مشاغل و کارهایی که ماهیت آن برای سلامتی یا اخلاق کارآموزان و نوجوانان زیانآور است، حداقل سن کار 18 سال تمام خواهد بود که تشخیص این امر با وزارت کار و امور اجتماعی است.
در حال حاضر آمار مشخص و دقیقی از تعداد کودکان کار در ایران وجود ندارد هرچند که برخی منابع و سازمانها از وجود دو میلیون کودک کار در ایران خبر میدهند؛ ولی آمارهای غیررسمی تعداد کودکان کار ایرانی را 7 میلیون نفر تخمین میزند که گفته میشود 40 درصد این کودکان را کودکان مهاجر تشکیل می دهد.
به نظر میرسد که پدیده کودکان کار نیازمند یک اجماع واحد و تعامل همه جانبه از سوی دستگاههای دولتی و نهادهای اجتماعی و غیردولتی است، تعاملی که میتواند ماحصل آن شناسایی کودکان کار، ایجاد مشاغل پایدار برای خانوادههای آنان، گسترش حیطه نظارت سازمانهای دولتی نظیر بهزیستی و معرفی کودکان کار به NGOها برای حمایت و پوشش باشد.