هفته نامه
ورزش زورخانهای ورزش جوانمردی
ورزش زورخانهای ورزش جوانمردی
ورزش زورخانهای ورزش جوانمردی
ورزش زورخانهای، ورزش باستانی و یا ورزش پهلوانی نام مجموعه حرکات ورزشی با اسباب و بیاسباب و آداب و رسوم مربوط به آنهاست که در محدوده تاریخی و فرهنگی ایران از گذشتههای دور رواج داشتهاست.
ورزشهای زورخانهای نام دیگر ورزش های باستانی ایرانیان است. جایی که در آن به ورزش باستانی میپردازند زورخانه نام دارد هم چنین در زورخانه علاوه بر ورزش زورخانهای کشتی پهلونی نیز گرفته میشود.
در بافق هم چند زورخانه داریم که علاقمندان به این ورزش باستانی در این مکانها حضور مییابند. خبرنگار هفتهنامه افقکویر برای آشنایی بیشتر خوانندگان گرامی با حضور در یکی از زورخانههای شهر گفتگویی با مرشد و تعدادی از ورزشکاران انجام داده است که توجه شما عزیزان را به آن جلب مینماییم.
زمانی که در زورخانه حضور یافتیم محمود کریمی مرشد زورخانه گفت: این شیفت، شیفت نونهالان است؛ چون بچههای بزرگ ورزشهایشان مقداری سنگین است و بچههای کوچک توانایی انجام دادنش را ندارند بصورت آموزشی انجام میشود و از بین این 20 نفر آنهایی که کمی تواناییشان بیشتر و بدنشان روی «فرم» است، قاعدتاً عملیات آموزشی را بهتر یاد میگیرند. وی افزود: قصد داریم یک تیم نمایشی هم تشکیل دهیم.
کریمی در پاسخ به این پرسش که منظورتان از فرم بدنی از لحاظ لاغری یا چیز دیگری است؟ گفت: نه، مثلاً کسی که قدش کوتاه است برای هندبال و والیبال مناسب نمیباشد و کسی که خیلی قد بلند است به درد کشتی نمیخورد. منظور از فرم بدنی اینست نه اینکه منظور چاق یا لاغری باشد.
وی در پاسخ به این پرسش «فرم بدنی در زورخانه چگونه باید باشد؟» گفت:
افراد چاق و لاغر، قد بلند و کوتاه را میپذیرد؛ بعضیها آن جستوخیز را ندارند. حالا با توجه به اینکه ادوات ورزشی خاصی داریم هر شکل و هر قیافه و هر مدلی که بیایند میتوانند قسمتی از ورزش زورخانهای را انجام دهند؛ مثلاً کسی که زور و قوتش زیاد است سنگ را میگیرد؛ ولی شاید چرخیدن او خوب نباشد.
کسی که پنجه و سرپنجهاش قوی باشد کباده را آموزش میبیند، کسی که کمی مهارتش بیشتر باشد میل را بصورت حرفهای آموزش میبیند کسی هم که مهارت همه این کارها را داشته باشد بصورت کلی آموزش همه را میبیند. آن بستگی به تشخیص مربی دارد که فرم بدنی هر کدام از بچهها به درد چه کاری میخورد.
محمود کریمی به این پرسش مطرح شده از سوی خبرنگار هفتهنامه افقکویرکه شرایط ثبتنام بچههای کوچک چیست؟ گفت:
خوشبختانه ورزش باستانی از زمانی که کودک راه میافتد؛ حالا یکی هست که 10 ماهگی راه میافتد یکی 2 سالگی از آن موقع میتوانند بیایند تا زمانی که میتوانند راه بروند؛ یعنی سن مطرح نیست. ورزشی است که تمام سنها را میپذیرد هر چه زودتر بیایند آموزش آنها بهتر و راحتتر انجام میپذیرد.
وی در پاسخ به این پرسش؛ یعنی اگر از فردا یکی از بچهها بیاید او را میپذیرید؟ گفت:
بله، البته ابتدای کار بیایند یکی دو شب بنشینند ، ببینند آیا هوس بوده مثلاً صدای ضرب مرشد را شنیدهاند یا کسی قشنگ چرخیده حالا میخواهند بیایند و دوباره ورزش را رها کنند. پس بهتر است دو شبی بیایند تماشا کنند اگر واقعاً علاقه دارند کار کنند. بعضی از بچهها هستند که علاقه دارند میآیند و با لباس و شلوار ورزشی معمولی کار میکنند بعضیها هم با لباس و شلوار مخصوص این ورزش کار میکنند؛ چون یک مقداری قیمت این لباسها گران هست.
کریمی در پاسخ به این پرسش که آیا به غیر از ورزش اینجا به روحیات بچهها هم توجه میشود که مثلاً اصول زندگی را به آنها یاد میدهید؟
بچهها در سنی هستند که آن چیزی که مورد نظر شماست نمیتوان به آنها یاد داد؛ ولی خب! شما از یکی از بچهها سئوال کردید چرا زورخانه را انتخاب کردی؟ که او گفت: اینجا احترامش بیشتر است!!! همین خودش نوعی آموزش است. شما حتماً از نزدیک دیدهاید در فوتبال متأُسفانه فحش و دشنام و بد و بیراه به هم میگویند. در رشته های دیگر هم این مورد دیده میشود؛ ولی در زورخانه به غیر از سلام و صلوات و ائمه و خدا و پیر و پیغمبر چیز دیگری نداریم. خب مسئله این دوره و زمان احترام به بزرگتر، سلسله مراتب پیشکسوتی، بزرگتری، حق و حساب و اصطلاحهای خودمان را یاد میگیرند.
مرشد کریمی در پاسخ به این پرسش«اولین چیزی که آنها یاد میدهید وقتی که میخواهند وارد گود شوند چیست؟» گفت: اولین چیز؛ چون هیچ کاری بدون اجازه بزرگتر انجام نمیشود و در زورخانه هم سکاندار، مرشد است. پایین که میخواهند بروند روبروی مرشد میایستند و میگویند رخصت، رخصت یعنی اجازه، و مرشد میگوید: خدا بده فرصت! یعنی اجازه وارد شدن به گود را میدهد. چون گود زورخانه مقدس است باید زمین ادب ببوسند. دست را به زمین میزنند و بوسه به دستشان میزنند که یعنی برای ما مقدسه. بعد عملیات ورزشی آنها آموزش داده میشود. با توجه به کسوت و ورودی از روبروی مرشد کسی که کسوتش کمتر است قرار میگیرد تا کسی که کسوتش بیشتر است زیر سردَم مرشد قرار میگیرد.
محمود کریمی به عنوان حرف پایانی در گفتگو با خبرنگار هفتهنامه افقکویر گفت: متأسفانه در کل کشور، البته اینجا که نه! بودجهای که برای ورزشهای دیگر در نظر میگیرند میلیاردی است؛ مثلاً بازیکنی 30 ثانیه به زمین میرود و 800-700 میلیون تومان یا بعضی مواقع یک میلیارد تومان میگیرد. یک مربی حالا من فصل نمیدانم چقدر وقت میشود. شش ماه میآید دو میلیارد تومان میگیرد کاری انجام میدهد حالا بچهها گلی میزنند یا نمیزنند؛ ولی یک مربی که اینجا کار میکنند هیچ حقالزحمهای ندارد، حق و حقوقی ندارد. خوشبختانه در بافق مرشدهایی که کار میکنند و زحمت ضرب را میکشند حداقل شبی یک ساعت و نیم دو ساعت وقت میگذارند به هیچعنوان از هیچ جایی حقالزحمه و پاداشی به آنها داده نمیشود خدا را شکر که همه کارمندند و احتیاجی به آن شهریه ندارند. در تمام کشور زورخانهها شهریه میدهند. ورزشکار موظف است مقداری پول به عنوان حق ورزش بدهد؛ ولی اینجا؛ چون خوشبختانه مرشدها تقریباً نه که به این نیازی نداشته باشند؛ بلکه از این پول گذشتهاند. ورزش به طور رایگان است. اگر یک مقداری امکان داشت که بودجهای را که میبندند، باستانی را هم یک گوشه چشمی به آن نگاه میکردند خوب بود.
در ادامه گفتگویی با دو تن ازکوچکترین ورزشکار زورخانه انجام دادیم که در ادامه میخوانید.
افقکویر: لطفاً خودت را معرفی کنید.
بنام خدا، پوریا دانشمندی .
افقکویر: چند وقت است که به زورخانه آمدهای؟
4 وقته که اومدم(با زبان کودکانه)
افقکویر: برای چه آمدی زورخانه؟
آمدم ورزش کنم قوی بشم.
افقکویر: چرا بازی فوتبال را انتخاب نکردی؟
فوتبال به خاطر اینکه خیلی سخت هست. باید در ابتدا یاد بگیری بعد بروی فوتبال.
افقکویر: کلاس چندمی؟
کلاس پیشدبستانی.
افقکویر:چه کسی تو را به اینجا آورده است؟
پدرم
افقکویر: دلت میخواهد به کجا برسی؟ آیندهات چطور باشد؟
میخواهم آیندهام زیبا باشد.
افقکویر: زیبا یعنی چی؟
زیبا یعنی همه خوشحال هستند.
افقکویر: دلت میخواهد یه روزی قهرمان کشور یا جهان شوی؟ میتوانی؟
اگه خیلی ورزش کنیم ماهیچههایمان قوی شوند؛ مثل این مردهایی که در تلویزیون میبینیم، استخوان هایشان قوی هست؛ مثل آنها اگر بشویم میتوانیم.
افقکویر: لطفاً خودت را معرفی کن.
من طاها ناظمی هستم.
افقکویر: چندسالت هست؟
6 سال
افقکویر:مدرسه که نمیروی؟
سال دیگه به کلاس اول میروم.
افقکویر:چه کسی تو را به اینجا آورده؟
من خودم آمدم.
افقکویر: چرا نرفتی ورزشهای دیگر؟ چرا نرفتی فوتبال یاد بگیری؟ فوتبال را دوست داری؟
اینقدر با برادرم در خانه توپ بازی میکنیم.
افقکویر: آرزوت چیه طاها؟
هنوزش فکرش را نکردم.
افقکویر: لطفاً خودت را معرفی کن.
بنام خدا، علیرضا ناظمی.
افقکویر:چند وقت است به زورخانه میآیی؟
حدوداً 12 سال هست.
افقکویر: الان چند سالت هست؟
12 سال
افقکویر: یعنی از یکسالگی آمدی زورخانه؟ بله! از کودکی با پدرم میآمدم.
افقکویر: چرا ورزش زورخونه را انتخاب کردی ؟
چون باستانی هست وباعث می شود که مرد بشویم و بزرگ.
افقکویر:چرا بازی فوتبال را انتخاب نکردی؟
برای اینکه همه برای پول و مقام بازی میکنند.
افقکویر: آرزوت چیه؟
آرزو دارم که همه منو بشناسن.
افقکویر: یعنی قهرمان بشی؟
بله! انشاءا...