هفته نامه هفته نامه

Return to Full Page
« Back

داریوش فرضیایی در صفحه شخصی اش اینگونه نوشت

داریوش فرضیایی در صفحه شخصی اش اینگونه نوشت



 بازیگر باز مدرسه اش دیر شد/ بجای درس؛ بازی کرد و پیر شد/ نوجوونیش تپل بود و بامزه و شکمو/صورتی چاق و گردالو با کله ای پر از مو../ تک زبونی حرف میزد و دیر میرسید همیشه / گریه میکرد و قول میداد دیگه تکرار نمیشه/ سرکلاس هندسه؛ فرار میکرد از مدرسه/ خدا خدا میکرد خبر به گوش باباش نرسه /وقتی میرفت به خونه ؛ هی میگرفت بهونه /ای گشنمه، آی گشنمه، غذام چرا اینقدر کمه!! / کیف و کتابش این طرف ؛ دفتر و مدادش اون طرف / یادش بخیر از اون روزا تا امروز ؛ چند سالیه گذشته / پیر شده اون بازیگر ؛ این رسم سرنوشته/ حالا کنارش ایستادم؛ من شاگرد و اون استادم/ میگه درسته پیر شدم ؛ اما از پا نیفتادم / عکسی با اون با افتخار ؛ میندازم من به یادگار / تا بمونه و ببینند خاطره ای ؛ از یاده یار...