هفته نامه هفته نامه

Return to Full Page
« Back

با من بیا تا افق؛تا بافق

با من بیا تا افق؛تا بافق



محمد علی قاسم زاده | حس بهار نمی گذارد کسی ساکت باشد و ساکن.
اصلاً بهار با تحرکش زیباست.
 از خانه تکانی برای  میزبانی سال نو گرفته تا حرکت جوانه ها بر شاخسار درختان.
تحرک بهار همه را به  حرکت وامی دارد و جریانی به راه می اندازد به نام سفرهای نوروزی.
آری نوروز با سفر زیباتر می شود و به یادماندنی.
در این نوشتار کوتاه می خواهم سفری را در گوشه ذهنتان به ودیعت بگذارم که اگر گذارتان به کویر افتاد ناآشنا از کنار زیبایی باورنکردنی طبیعتی بکر از همین جنس نگذرید.
آری می خوام شما را مسافر کویر کنم .
مسافر دریایی از جنس دشت،به وسعت خاورانی از غرب تا شرق و رودخانه ای از جنس نمک با چشم اندازی از رنگ و فامِ برف.
می خواهم شما را به کویر ببرم.
کویری در مرکزی ترین نقطه ایران یعنی ؛یزد.
مقصود نوشته ام از یزد نه همه زیبایی هایی است که دومین شهر خشتی جهان دارد، بلکه می خواهم شما را مهمان بهشتِ یزد کنم.
اما نه بهشتی از نوع نهر و بحر، بلکه می خواهم شما را به بهشتی ببرم از جنس آهن و سنگ.
می خواهم شما را میزبان جنگلی کنم از نخل با طعم آفتاب و با مناعت قنات.
می خواهم شما را شعر زده کنم در زادگاه شاعری که واسوخته هایش هنوز که هنوز است دعای قنوت عارفان  واصل است و به پابوسی بارگاهی ببرم که از سلاله اوصیا نشان اخوت رئوف ارض طوس دارد.
می خواهم شما را به سرزمین یوزها ببرم، همان جایی که تپه ماهورهایش بهشت گربه سانان ایران است.
می خواهم سلولهای کف پایتان را با نرمی  تپه‌های شنی ای آشنا کنم که با ارتفاع منحصر به فردش دستتان را برای ستاره چیدن از خوشه پرورین نزدیک و نزدیکتر می کند.
اگر در این سفر همراه من بشوی به دیار نیکانی خواهی آمد که وصف شجاعت و پاکی شان آنها را برازنده داشتن شهری کرده است به نام دارالشجاعه و قصبه طیبه.
با من بیا به کوچه های آشتی کنان معطر به بوی کاهگل.
همسفر من شو تا پست ترین نقطه  زمین که امزجاج آب شور و شیرنش آیات حق را برایت جلوگر می کند.
همراهم باش تا از سخاوت نخلها شیرنی صد سال استواری به ارمغان ببری .
با من بیا به سرزمین بافته های سرشاخه های نخل.
با من بیا به افق.
با من بیا به بافق.
آری بافق.