هفته نامه هفته نامه

بازگشت به صفحه کامل
« بازگشت

یادگاری های دخترم را می خواهم

یادگاری های دخترم را می خواهم


پدر هنگامه:

الهام نصیرزاده| به گزارش هفته نامه افق کویر، مجتبی ابراهیمی پدر "هنگامه" است که در شهریور سال گذشته بر اثر سانحه تصادف در روستای خوسف جان سپرد و هنوز پدر به دنبال جواهرات دخترش است.
"مجتبی ابراهیمی" در این باره می گوید: دقیقاً 5 شهریور و رأس ساعت 5 عصر بود که در منزلمان در روستا خواب بودم که خبر تصادف بچه ها را برایم آوردند؛ ای کاش خواب بود و با این واقعیت مواجه نمی شدم. 
پدر هنگامه با بغض و اشک ادامه داد: فوراً سر صحنه تصادف حاضر شدم هیچ شخصی به غیر از من و صاحب خودرو آنجا نبود سرنشینان این خودرو همه خردسال و نوجوان بودند و فقط راننده که دخترخواهرم بود داخل خودرو بود و نمی توانست حرکت کند و از درد کمر ناله و فریاد می زد بخاطر اینکه مشکل نخاعی برایش پیش نیاید جابجایش نکردم. از طرفی مطمئن شدم که بوی بنزینی از خودرو نمی آید به خاطر همین صبرکردم تا آمبولانس بیاید. به سراغ بچه های دیگر رفتم و کنار جاده آنها را خواباندم و یکی را با چند تنفس مصنوعی توانستم احیا کنم؛ چراکه بخاطر شوک بچه ها از حال می رفتند؛ اما دخترم را ندیدم مجدداً به سراغ خواهرزاده ام داخل خودرو رفتم و سراغ هنگامه را گرفتم که گفت جلو پای او افتاده است، نور آفتاب داخل ماشین بود و درست نمی توانستم ببینم بالاخره با دقت نگاهی انداختم و دیدم دخترم پشت صندلی راننده است گفتم شاید به خاطر ضربه ای که خورده ترسیده و از حال رفته به سختی دست زیر شانه اش گرفتم تا بیرون بیاورمش، سرش بر روی دستم افتاد و خون از دستانم جاری بود دیگر توان حرکت نداشتم، شخصی که در آنجا بود کمکم کرد و از ماشین خارجش کردم؛ متأسفانه تابلو کنار جاده از پشت گردن سر دخترم را زده بود، آوردمش کنار جاده  و بالای سرش نشستم،40 دقیقه فقط بوسه بر صورتش می زدم و هیچ کاری از دستم برنمی آمد، منتظر آمبولانس بودم حال بچه های کنار جاده نسبتاً خوب بود سمت چپ صورت هنگامه به طرف من بود که یاد دارم دو گوشواره در گوشش بود بالاخره آمبولانس آمد و انتقال داده شد به بهاباد و سپس بافق...
 من که اصلاً شرایط روحی خوبی نداشتم دقیق در جریان نیستم به کجاها دختر مرا برده اند بعد از تحویل و دفن جنازه و پس از گذشت چندروزی خواستار دو انگشتر و دوجفت گوشواره دخترم شدم که یک جفت طلا و یک جفت نقره بود ارزش مالی ندارد و اصلاً برای پولش اقدام نکردم. ما آنها را برای یادگاری می‌خواهیم.
شکایتی در دادگاه کردم و خواستارآشکار شدن وضعیت این اشیاء یادگاری از دخترم هستم.
 
 
یکشنبه 21آبان 1396- شماره 815