هفته نامه
« بازگشت
گل گشت (شماره 698)
گل گشت (شماره 698)
ای مرغ سحر
ای مرغ سحر حسرت بستان که داری
این ناله به اندازهی حرمان که داری
ای خشک لب بادیه این سوز جگر تاب
در آرزوی چشمهی حیوان که داری
ای پای طلب اینهمه خون بسته جراحت
از زخم مغیلان بیابان که داری
پژمرده شد ای زرد گیا برگ امیدت
امید نم از چشمهی حیوان که داری
ای شعلهی افروخته این جان پر آتش
تیز از اثر جنبش دامان که داری
ما خود همه دانند که از تیر که نالیم
این ناله تو از تیزی مژگان که داری
وحشی سخنان تو عجب سینه گداز است
این گرمی طبع از تف پنهان که داری
شرح پریشانی
دوستان شرح پریشانی من گوش کنید
داستان غم پنهانی من گوش کنید
قصه بی سر و سامانی من گوش کنید
گفت وگوی من و حیرانی من گوش کنید
شرح این آتش جان سوز نگفتن تا کی
سوختم سوختم این راز نهفتن تا کی
وحشی بافقی