هفته نامه هفته نامه

بازگشت به صفحه کامل
« بازگشت

کشتگان جاده

کشتگان جاده



در «معدن آباد» روزی نیست که جاده کشته ندهد؛ اگر این کشته ها نامگذاری در جاده می شد جایی از جاده بی نام نمی ماند! ظریفی می گفت: خوب بود اگر خانواده ها حجله گاههایی درست می کردند و در نقطه ایی که عزیزانشان دچار سانحه شدند، قرار می دادند و مسئولین را دعوت می کردند تا ببینند این کارنامه افتخارآمیز آنها را که هنوز نتوانستند یک جاده ایی را پس از ده سال و اندی به پایان ببرند! 
اینها گفته های پسر آمیرزا بود که چند وقتی از فرنگ برگشته بود! او می گفت: در فرنگ برای این که مردم به مسئولان بفهمانند و به خورد آنها بدهند، خود مردم  می آیند و از این کارها می کنند. "ممل" گفت: آنجا فرنگ است و اینجا معدن آباد! تا ارباب بفهمد اهل آبادی چنین چیزی در مخیله شان هست، الساعه، داروغه را خبردار کرده و همه را به آب خنک می فرستند.
پسر آمیرزا گفت: پس چه باید کرد؟ ممل گفت: کار خاصی نمی خواهد؛ فقط از برای کشتگان جاده، مراسم باشکوه برگزار می کنیم تا روحشان شاد بشود.