هفته نامه هفته نامه

بازگشت به صفحه کامل
« بازگشت

کسانی که منافع شخصی خود را در خطر دیدند موج سواری می کنند

کسانی که منافع شخصی خود را در خطر دیدند موج سواری می کنند


کسانی که منافع شخصی خود را در خطر دیدند موج سواری می کنند

پس از آن که دکتر دخیل عباس زارع زاده نماینده مردم بافق، بهاباد، خاتم، مهریز و ابرکوه در مجلس شورای اسلامی گفته های خود را در شب عید مبعث در محل شرکت سنگ آهن و در جمع مسئولین استان، شهرستان وکارگران و تحصن کنندگان به پایان رساند، تماس تلفنی با وی صورت گرفت که پاسخ داد، در جلسه هستم با شما تماس گرفته  می شود، مجدداً پیامکی ارسال شد: با سلام خبرنگار هفته نامه افق کویر هستم،  وقت مصاحبه می خواهم،  وی پاسخ داد حتماً بعد از این مراسم با شما  تماس گرفته می شود براساس، قولی که داده بود بعد از سخنرانی" محمدرضا صباغیان" در جمع معترضین  به من اعلام نمود، بیایید فرمانداری. نزدیکی دانشگاه آزاد که رسیدم باز تماس  تلفنی از سوی دکتر دخیل عباس برقرار شد: اگر وقت مصاحبه می خواهید در هتل نیکان هستم. به هر صورت سرتان را درد نیاورم  وارد هتل که شدم  بی خبر از همه چیز  و همه جا گفتم : اجازه دارم دکتر دخیل عباس زارع زاده را ببینم، چون ایشان گفتند، در اینجا می توانم با وی مصاحبه کنم،  یکی گفت :چه خبره! خیلی ناراحت شدم، با نماینده تماس گرفتم  و اعلام نمودم  در" لابی هتل" هستم. بالأخره پس از آنکه ممانعت‌هایی از سوی مسئولان هتل صورت گرفت؛ باز با وی تماس گرفتم  و گفتم اجازه  نمی‌دهند. به من گفت بمانید  خودم  می‌آیم.
بلافاصله حجت الاسلام دخیل عباس در این گفتگو حضور یافت. سعی خواهم کرد تمام حواشی این گفتگو را نیز بیاورم.
 اضطراب، استرس ، بی خوابی  باعث شده بود نتوانم تمرکز خوبی داشته باشم  
 افق کویر : نه به نشست خبری در روز جمعه که خبرنگاران جرأت  سوال پرسیدن  نداشتند  نه به امروز ؟!!
در ابتدا جا دارد  از تمام مردمی که  نظام  و رهبری را دوست دارند تشکر کنم . آنان به دنبال  احقاق حق خود  هستند. این بار دیگر نخواهم گذاشت  مردم زحمت تحصن را بر دوش بکشند. من به عنوان نماینده  مردم  اگر حقوق حقه آنان پایمال شود  ایستاده‌ام. امروز که مردم به من اعتماد کرده ا ند، به پای آنان خواهم ایستاد و فقط فکر می کنم به خاطر  بی اعتمادی های قبل مردم تمایل دارند  این خواسته ها به  تصویب مجلس برسد  و به گونه‌ایی محکم کاری صورت گیرد، در روز جمعه که نشستی با خبرنگاران داشتم؛ اضطراب، استرس، بی‌خوابی  باعث شده بود نتوانم تمرکز خوبی داشته باشم. امروز واقعاً حالم خوب است و خوشحالم.
 بحث 5/28 بنابر این است  از خوزستان گرفته شود و عرضه به مردم بافق گردد. و مازاد آن به استان یزد؛ البته  اولویت با خود مردم همین شهرستان می باشد، عرضه مازاد به صورت گسترده خواهد  بود  نه بلوکی.
 شهرستان از حالت عقب افتادگی و محرومیت خود را بیرون بکشد
 افق کویر: فرق عرضه سهام به صورت گسترده و بلوکی چیست؟! عرضه گسترده، گردش پول در کل مردم  ایجاد شود . لقمه ی چربی  است  و درصد حقیقی در قیمت گذاری نیست  وچون چرب است مشتری دارد . ما می گوییم  اگر ضرر  است مردم استان متحمل شوند. اگر منفعت می باشد  به همین صورت تقاضا داریم مثل دو درصد  که برای نفت خوزستان در نظر گرفته اند، این درصد را نیز به توسعه شهرستان اختصاص دهند . شهرستان از حالت عقب افتادگی  و محرومیت خود را بیرون بکشد . چون دولت وضع مالی خوبی  را ندارد نمی توانیم توقع داشته باشیم از اعتبارات ملی برای  پیشرفت شهر در نظر  گرفته شود. سهام که به صندوق واگذار می گردد 15 درصد درآمد  آن  را برای زیر ساخت های شهر در نظر  بگیرند . که نیاز به محمل و جایگاه قانونی دارد . اموال  دولتی  بر مبنای قانون، قابل واگذاری  به صورت بلا مانع نیست؛ بلکه به مزایده گذاشته شده  و بر مبنای مزایده  اکثریت قیمت به فروش می رسد، توقع  خلاف  قانون را مطرح می کنیم  و می گوییم  آن را به مردم هدیه بدهید  مثل دو در صد نفتی  که به استان خوزستان داده اید. در استانداری  با حضور استاندار  ومدیر کل  اطلاعات  استان مصوب  گردید  وبه امضاء تمام مسئولین شهر و استان رسید خواسته هایی که  شورای تامین  مصوب نموده،  همسو با همدیگر، مصوبه آن از هیئت دولت گرفته شود، معدن انفال است  ودر اختیار  دولت می باشد. از دولت خواهش  می کنیم و خلاف هم نیست و باید به تصویب برسد، تا مردم به حق  وحقوق خود برسند. وقتی شعار  می دهیم و اقدامی انجام  نگیرد، مردم را فریب داده ایم . 
درصدی  رابرای عمران و آبادانی بافق در نظر بگیرید
در عمرم فریب  دادن مردم را وجداناً قبول ندارم . خواست مردم بر مبنای عقب افتادگی  گذشته مطرح می گردد و اراده من این است همانگونه که ریاست  جمهور  این کار را در خوزستان  انجام داده است  پس می تواند برای بافق نیز  تکرار شود. حال که با چشم بینا عقب افتادگی  محیط را  دیده اید  بیایید اینجا را هم مشاهده کنید، دروغ باشد در دهان دروغگو  بزنید  اگر در قیاس کل استان و نسبت  به کل کشور  این  شهرستان  دومین  شهر در آمدزا با وجود معادنی که در خود جای داده است می‌باشد درصدی  را برای آبادانی آن  در نظر بگیرید اینجا  اعلام  می کنیم به غیر از  بافق  شهرستان های  بهاباد  وخاتم  نیز  از محرومیت خاصی برخوردار  می باشد. علیرغم اینکه  فقر منعکس شد از مردم نیز خواسته شد تا آرامش را سر لوحه کار خود قرار دهند . 
افق کویر: آیا مدیر عامل شرکت سنگ آهن نباید با مردم سخن بگوید؟!
متأسفانه مدیر عامل توسط عده ای محکوم به ناحق شده است. برای چه این حرف ها را می زنم، بنده هیچ ارتباط شخصی با وی ندارم. وی از کسانی بود که در تبلیغات نماینده مجلس شورای اسلامی در مقابل من بود، همه نیز این را می دانند که وی حامی من نبوده است. با نفوذ که داشته است کوچکترین دفاع و حمایتی نیز از من نکرده است؛ اما بنا نیست عقده های درونی را به کسی تحمیل کنم و خدا لطف نمود باید این را بگویم مدیرعامل حاضر برای شهر خدمت کرده و برای مردم بافق مفیدتر از یک غریبه می باشد. چون 60 سال معدن در اختیار غیربومی بوده و غیر از دو نفر بومی، خدمات ارزنده ای برای شهر صورت نگرفته است. اینان برای آینده برنامه های دارند. نباید دروغ گفت. فضا برای وی تیره و تار گشت و عقده ها بر سر وی خالی می گردد در صورتی که او نقش منفی نداشته است.
 فکرنکنم حال خوبی داشته باشد
افق کویر: اگر امکان دارد از مدیرعامل بخواهید دراین نشست حضور پیدا نموده و از سکوت دست بردارد. فکر نکنم حال خوبی داشته باشد و به وی خواهم گفت در فرصتی مصاحبه ای را ترتیب دهد.
ناراحت این هستم که در آینده بومی برای مردم کار کند. خدا با آن همه عظمت می گوید اگر از من تشکر کنید برایتان کار می کنم، خدا که نیازی به تشکر ما ندارد، می خواهد آن را به ما یاد دهد. وی در حد توان خود تلاش نموده است.
افق کویر: شایعاتی که وی قرارداد خصوصی سازی را امضا نموده تکذیب می کنید؟
دخیل گفت: مدیرعامل بالاتر است یا استاندار و شورای تأمین استان؟ چطور مصوبات شورای تأمین استان نادیده گرفته شد. شما در بافق صحبت می کنید؛ حاکمیت در تهران تصمیم میگیرد. قوانین را اجرا می نمایند. اگر به حمایت مدیرعامل بومی باشیم، وی می تواند حرف خود را محکم ارائه دهد. اما اگر کمکی نباشد وی چگونه کار مثبت انجام دهد؟
از مردم بافق سؤال شود؟ 60 سال معدن در حال استخراج بوده. 30 سال که طاغوت بود و هیچ، در این 30 سال انقلاب چرا کارخانه‌ای احداث نگردید؟
حرکتی به عنوان سرمایه‌گذاری جوار معدنی وجود نداشت. حقوق کارگر به این صورت داده نمی شد، توجه به بومی‌گرایی قوی نبوده است. حال که مردم دادی زدند و قیامی کردند یک نفر بومی مشغول به فعالیت می باشد پس چرا او را حمایت نکنید؟
هتل در 6 سال قبل که کاندیدای نماینده مجلس شده بودم به اینجا آمدم. پسر عمویم مشاور این مکان بود. دو، سه شب جای خوابی برای من بود و بیغوله‌ای بیش نبود و حال باید وضعیت را بنگریم. چشمانمان را باز کنیم.
 کسانی که منافع شخصی خود را در خطر دیدند موج سواری می کنند
کسانی که منافع شخصی خود را در خطر دیدند موج سواری می کنند. مسائل را زیر سؤال می برند؛ پرسیده شود کجا حرکتی در راستای پیشرفت شهر کرده اند؟!! افرادی که حتی پستهایی در حاکمیت استان به آنان داده شد یک صورتجلسه یا سخنرانی یا جلسه‌ی کوچک ارائه دهند کجا و کی پیگیری و تلاش نموده‌اند؟!
همین معدن، همین معرکه بوده است چرا یک بار به من به عنوان نماینده مردم مراجعه نشد تا مشکلات و مسائل بافق دنبال شود؟
معتقدم رأی مردم بوق نیست که در آن دمید. حضور مدیرعامل را در تهران حداقل دو ماهی یکبار دیده‌ام و مطمئن هستم در حق وی ظلم شد.
افق کویر: باز از شما می خواهم تا از مدیرعامل بخواهید در این جمع حضور پیدا کند؟ 
به عسکری بگویید که دخیل از شما می‌خواهد که در مصاحبه شرکت کنید. بعد از دقایقی مدیرعامل نیز به جمع خبرنگاران افق‌کویر پیوست. خبرنگار هفته‌نامه از عسکری مدیرعامل شرکت سنگ‌آهن مرکزی خواست تا سکوت خود را بشکند، وی چنین با مردم درد و دل نمود: در سال 1380 شرکت سنگ‌آهن همزمان با معدن گل گهر سیرجان واگذار گردیده است، در سال 1381 صددرصد سهام فولاد به ایمیدرو داده شد و هیچ مدیرعاملی حق اختیار نداشته و نیاز به امضای من و امثال من نداشته است، سهام دار ایمیدرو بوده و آن را بفروش رسانده است.
عسکری اختیار نداشته شرکت را خصوصی کند، ربطی به عسکری ندارد. وی آمده حدمتی به کارگری کند که سهم آن در اختیار صندوق بوده است، اشتباه کردم بایستی مثل قبل عمل شود تا  فردی از آن باخبر نشود. هیچ کار برای بافق نکردم. بدترین مدیرعامل بودم، کجای ایران 4 میلیارد به بهداشت شهر کمک می کند؟ ماهی 60 سرویس متخصص به بافق بیاید با امکانات اسکان و رفاهی، 15 میلیارد جدا ازبودجه عمرانی شهر به مساجد تکیه‌ها و ... کمک شده است. 1 میلیارد و سیصد میلیون تومان در آموزش و پرورش سرمایه گذاری صورت گرفته است.
عسکری افزود: کدام مدیری به ازای یک روز سه روز دوندگی می‌کند؟
آقایانی که حرف می‌زنند. در 26/12/92 مجوز گندله‌ سه‌چاهون گرفته شده که 1000 میلیارد پول را خرج نمودیم. 
نامه‌ای 11/2/93 به من رسید تا قرارداد با معاون ایمیدرو سه‌جانبه بسته شود تا فاینانس (فاینانس : تأمین منابع مالی مورد نیاز اجرای پروژه ها و خرید تجهیزات طرح های تولیدی (سرمایه ای) و همچنین خدمات فنی و مهندسی پروژه ها با استفاده از تسهیلات اعتباری خارجی میان مدت وفق قراردادهای مالی منعقده با اعتباردهندگان خارجی) باز شود به خاطر اتفاقات بافق هنوز نرفتم. شیخ‌زاده در همین امروز ساعت 5 تماس گرفته است پروسه کاری در باطله انجام دهیم اما با امنیت بافق صلاح نیست در بافق سرمایه‌گذاری شود. مردم گناهی ندارند؛ چرا آنان را برای اعتصاب تحریک کنیم!
با وجود این که عمل قلب و دریچه انجام داده ام از ساعت 6 از خانه بیرون و تا 11 شب دنبال فعالیت کاری بودم. شهرم را دوست داشته و دارم به شهر و مردم بافق خیانت نکرده و نخواهم کرد. افرادی که خیانت را انجام می دهند یک روزی جواب خواهند داد. 921 نفر در دو سال گذشته اشتغالزایی شده، با نام می گوییم هر کسی کجا مشغول به کار شده است.  فیش حقوق نیروی دو سال پیش را با الان مقایسه کند. در سنگ آهن ادعا دارم  نفر5300 کار می کنند؛ شرکت به یک نفر آنان بدهی ندارد.
 در سال 92 سنگ آهن مرکزی 600 میلیارد سود داشته است
مالیات، خزانه، اقساط پرداخت شد، بالاترین سود در سال 92 سنگ آهن مرکزی داشته با هزار و صد میلیارد فروش و 600 میلیارد سود، در عمر سنگ آهن چنین چیزی نبوده است. به که بگویم؟ دادم را به که بزنم؟
تبلیغاتی برای خودم انجام ندادم تا بتوانم از یزد برای شهرم بافق امتیاز بگیرم. اگر در بهداشت 4 میلیارد هزینه می شود دانشگاه علوم پزشکی یزد نیز مکلف است 4 میلیارد هزینه کند. سی تی اسکن که 2 میلیارد خریداری شد با پزشک متخصص ماندگار خواهد بود، مردم بافق مردمی فهمیده و فرهیخته هستند، روز اول نیز گفتم: وحدت خودرا حفظ کنید، سه سال فرصت خواستم هنوز دو سال بیشتر نگذشته، فاضلاب شهری شروع به کار کرد، این ها که دیگر چشم بندی نیست!
چطور دلتان برای طرح می سوزد که گندله را نیز تعطیل کرده اید؟ ماشین های که در جاده خرانق کار می کرده تعطیل شده است.
مملکت منطق دارد؛ آدم درد و دلش را به که بگوید؟ نامه‌ای شخصی نعمت زاده( وزیر صنعت، معدن و تجارت) به جهانگیری ( معاون اول رییس جمهور) نوشته شده که در سال 1387 سنگ آهن مرکزی در لیست واگذاری بوده و من هیچ اختیاری دال بر واگذاری نداشته‌ام. در اختیار مدیرعامل نیست.
تمام صحبت‌ها را که به مردم نمی توانم بگویم؛ نشست خبری نیز هم خواهم داشت. بعضی حرف ها اگر زده شود پس‌لرزه دارد.
در 2/3/91 اولین مدیری بودم که پروانه های سنگ آهن را به تهران فرستادم تا اگر خصوصی صورت گرفت پروانه ها برای دولت باشد. همه گفتند عسکری خیانت کرده است! نامه چنین است:
"جناب آقای مهندس جعفری، سرپرست سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران" 
با سلام 
احتراماً پیرو دستور شفاهی جنابعالی به پیوست پروانه بهره برداری معادن سنگ آهن چغارت و سنگ آهن سه چاهون جهت هر گونه اقدامی مقتضی به ایشان ارسال می گردد." با تشکر محمدجواد عسکری"
وی نامه ای ارائه داد با این مضمون:
"با عنایت به درخواست سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران به شماره 31426 مورخ 25/12/88 و نامه شماره 6718 مورخ 12/3/89 شرکت تهیه و تولید مواد معدنی ایران در نامه به شماره 195653 مورخ 10/2/91 شرکت سنگ آهن مرکزی این پروانه بهره برداری به شماره 27378 به تاریخ صدور 2/11/81 برای مدت باقیمانده زمان بهره برداری از شرکت سهامی خاص معادن سنگ آهن مرکزی ایران به نام سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران ارتقا یافت."
پس پروانه در حال حاضر به نام ایمیدرو ثبت شده تا اگر یک روزی سنگ آهن واگذار شد و ذخیره 10 میلیون به 20 میلیون رسید از جیب دولت و بیت المال نرود!
در اکثر نشست های خبری، در هتل نیکان با حضور خبرنگاران بافق مسئله واگذاری و رد دیون را اعلام کردم. عده ای متأسفانه موج سوار تمام حرکات عمومی مردم هستند و من متهم به پنهانکاری، فریب و خیانت می شوم!
به فرزندان من در مدرسه می گویند، خانه و موتورتان را آتش زدند آیا این رفتار درست است؟ نامه ای مربوط به جهانگیری را برایتان قرائت می کنم که خیلی محرمانه نیز هست. 
"موضوع خصوصی سازی شرکت سنگ آهن مرکزی ایران بافق 
جهانگیری از نعمت زاده خواسته، احتراماً بازگشت به نامه شماره ..... درمورد چگونگی خصوصی سازی شرکت سنگ‌آهن مرکزی ایران-بافق
به استحضار می رساند صد در صد سهام شرکت مذکور به موجب ابلاغ نامه سیاست های اصلی قانون اساسی در سال 87 مشمول واگذاری بوده است که بر اساس آن 5/71 درصد آن سهام شرکت پس از کسر سهام ترجیحی کارکنان بموجب مصوبه 22/7/91 و مصوبه 28/7/92 هیئت وزیران بابت رد دیون دولت به صندوق بازنشستگان فولاد تخصیص یافته و عرضه 5/28 درصد سهام نیز به صورت مزایده در فرابورس به تاریخ 24/12/92 بر اساس مصوبه هیئت دولت واگذاری و رد تثبیت قرار گرفته است ضمناً در ارتباط با این موضوع این وزارتخانه هیچ‌گونه دخالتی و اختیار ندارد."
ببینید در بحث واگذاری سنگ‌آهن، وزیر اختیار ندارد، من اختیار دارم! وزیری که خودش متولی وزارت صنعت و معدن است می گوید در رابطه با واگذاری چون در بودجه سال 1387 لحاظ شده است، بنده هیچ گونه اختیاری دال بر واگذاری ندارم. چگونه مدیرعامل سنگ آهن اختیار دارد؟!
چرا باید دروغ گفت؟ طول مدیریت هر فرد مشخص است، کاری باید کرد که عاقبت بخیری داشته باشد. الان بعضی کاری می کنند که برای خود جهنم درست می کنند، خداوندی می گوید آبروی مؤمن از دیدار خانه ی من و از خون مهم تر است؛ اما در بافق راحت تهمت، غیبت می زنند و برای همین برکت از سفره ما بیرون می رود!
این معرفت است؟
درباره خصوصی سازی هیچ اختیاری نداشتم و وظیفه شرعی ام بوده که به مسئولین اعلام نمایم و گفتم.
در آبان ماه سال 91 به استناد گفته هایم صورتجلسه ای توسط مسئولین تنظیم شد. گفتم اگر قرار است این کار انجام شود پیگیر باشید امتیازاتی برای بافق بگیرید. الان چرا این قدر بی معرفتی می شود؟ روزی به مدیر عامل  خدا بیامرز قبلی گفتم چه خبر؟ گفت: این قدر از بافق بدم آمده که نام برخی را از تلفن همراهم پاک کرده‌ام. چرا من عسکری و مدیران بومی دیگر نیز با توجه به این بی معرفتی ها به همین طرز  تفکر باشند؟ چرا باعث پیشرفت بچه‌های بافق نشویم؟ چرا خودمان خود را خنثی می کنیم؟
همان آقایانی که شعار می دهند، یک آجر در بافق روی هم بگذارند؟ به که بگویم؟ برخی ناراحت هستند که بافق در حال پیشرفت است. پیشرفت بافق در کشور نمونه خواهد شد!
دشمن شایعه می کند، منافق مطرح می کند، عوام نیز می پذیرند، در بافق این امر اتفاق می افتد. اگر از خانواده ام سؤال کنید کمترین وقتم در اختیار آنان می باشد و هرگز از شغلم راضی نبوده اند. روی دوبار نه الان همان اوایل، می گفت استعفا بده، دلم به حال شهرم سوخت. فردای قیامت خدا از حق می گذرد؛ اما حق الناس را خواهد پرسید. بروید بررسی کنید کدام فردی که عمل قلب انجام می دهد می تواند این چنین کار کند. زمانی که برای عمل قلب رفتم دکتر گفت: بعید می دانم جان سالم به در ببری! خودم می دانستم و همسرم! به دکتر گفتم: اگر سالم نماندم، اعضای بدنم را اهدا کنید.
وقتی با تمام وجود کار می کنی از مردم شهر نیز توقع داری، کمی بپذیرند.
خودم وقف مردم هستم، طرح‌های توسعه که هیچ فردی باور ندارد در اوج بزرخ سنگ آهن مجوزها گرفته شده و اجرایی گردیده است، مدارک هم موجود است.
همسرم می گوید چرا با این وجود که در ناراحتی و عذاب هستی باز هم دلسوزی شهر را می کنید!
تمام ذهنیت ها پاک شده بود که بافق شهری امن برای سرمایه گذاری باشد، سرمایه گذار جایی خواهد رفت که امنیت باشد.
اولین آرزویم این است هر اتفاقی رخ می دهد خیر مردم در آن باشید، پست‌ها و منصب‌ها برای هیچ فردی ماندگار نیست.
کار را شروع کنید و مدتی وقت دهید، تولید را اجازه خروج ندهید تا خواسته‌های مردم به مصوبه برسد. واقع‌بین باشد و اگر کسی برایتان خدمتی کرد، قدرش را بدانید، خستگی را از تن وی بیرون ببرید، تشکر نمی کنید بد نگویید.
من نیز به عنوان یک مدیر بومی زحمت کشیدم و خدا می داند که دلم برای شهرم می سوزد و درست نیست که از همشهریانم بی مهری ببینم. نباید مدیران بومی را نسبت به فعالیت در شهر دلسرد نمود!