هفته نامه هفته نامه

بازگشت به صفحه کامل
« بازگشت

چشمان نافذ تدبیر

چشمان نافذ تدبیر



رئیس جمهور در دستوری به تاریخ دوم آبان ماه سال جاری، سه نفر از وزرا را مأمور کرد تا به مسئله «اسید پاشی در اصفهان» هر چه سریع تر رسیدگی کنند و گزارش آن را به هیئت دولت ارائه نمایند. پیش تر از این هم رئیس جمهور دغدغه خود را درخصوص بحران آب در اصفهان  با این عبارت به معاون اول خود گوشزد کرده بود: "جهانگیری  گفت: روز گذشته که به آقای رئیس جمهور گفتم، عازم اصفهان هستم با تمام وجود بر موضوع اصفهان تأکید و دغدغه شهر را موضوع زاینده‌رود بیان کرد و گفت باید نگرانی مردم اصفهان در این زمینه کاملاً برطرف شود. " (روزنامه دنیای اقتصاد، مورخ 3/6/93) رئیس جمهور در این فرامین و توصیه ها می خواهد تا مقامات کشوری با کمک مسئولان محلی، مسایل به وجود آمده را حل و فصل نمایند. مسایلی که نه تنها ذهن مردمان آن دیار را در برهه ای خاص آشفته کرده؛ بلکه در بوق تبلیغاتی رسانه های داخل و خارج به کرات آمده است و هر کدام از منظری به این مباحث پرداختند. آن روز موضوع آب به شیوه ایی دیگر و امروز مسئله اسید پاشی به روشی تازه!
شکی نیست که همیشه مراکز استان از اهمیت خاصی برخوردار می باشند؛ به ویژه در شهرستانهایی که جمعیت بالایی ساکن باشند، قاعدتاً شهر اصفهان از این مسئله به دور نیست! این نکته را نیز اضافه باید کرد که بیشتر ارکان دولت همه از آن دیار بر خواسته اند و اگر دستور رسیدگی سریع آن هم در سطح ملی داده می شود به خاطر این مسایل هم می تواند باشد. اگر بخواهیم این موضوع را به نوعی با حوادث اخیر بافق (اعتراضات کارگری مربوط به شرکت سنگ آهن) مقایسه کنیم پر بیراه نرفته ایم! در جایگاه تشبیه، حیات اصفهان به آب و صنایعش وابسته است، در بافق نیز به وجود معدن یا معادن که نمود آن فعلاً شرکت سنگ آهن مرکزی است. دوم این که موضوعات فروش سنگ آهن و  واگذاری آن بدون در نظر گرفتن حق و حقوق مردم مطابق با آنچه که در قوانین آمده  موجبات نگرانی مردم این دیار را فراهم نموده زیاده از حد نگفته ایم، همان چیزی که در اصفهان از آن به عنوان نگرانی یاد می شود؛ هر چند که اخباری مبنی بر دستگیری عاملان اسید پاشی در فضای مجازی آمده است. پس نتیجه می‌گیریم آنچه که برای مردم اصفهان یعنی موضوعات آب و اسید پاشی و برای مردم بافق یعنی موضوعات فروش معدن و نگرانی‌های از بابت آینده مطرح هست، بی شباهت به هم نیست! پس چرا در خصوص شهروندانی در یک نقطه خاص، رییس جمهور، عالی‌ترین مقام اجرایی کشور، دستور ویژه صادر می کنند؛ اما برای مردم بافق نه تنها هیچ؛ بلکه وزیر مربوطه از پاسخگویی طفره می رود. این متفاوت برخورد کردن ناشی از چیست؟ به نظر نگارنده پاسخ را باید در همت برخی از مسئولان جستجو کرد. مسئولانی که موضوعات منطقه و استان خود را به مرکز گزارش نمی کنند و پایتخت را در جریان شرح ما وقع جریان‌ها قرار نمی دهند و از مرکز در خواست حل موضوع را نمی کنند؛ هر چند که می دانند تمامی امکانات و ابزار حل و فصل مسایل در تهران وجود دارد. در موضوعات بافق همانگونه که در سخنان نمایندگان مردم، بعضا آمد که " مطالب به صورتی غیر واقعی به تهران گزارش می شود. " (سخنان نماینده کارگری در تاریخ 5/6/93 در بافق) مسئولان رده بالای کشور در چند و چون ماجرای معدن بافق نبودند و گرنه چشمان نافذ تدبیر، مردمان این سامان را نباید فراموش نمی‌کرد. اگر امروزه دستور رئیس جمهور به مردمان اصفهان اختصاص داده شده به مدد همت مسئولان آن استان بوده در رساندن خواست و اراده مردم به تصمیم گیرندگان در تهران، مسئله ای که در حوادث بافق نمودی نداشت. تا رئیس جمهور هم دستوری صریح و سریع می داد تا حوادث بافق حل و فصل شده و مردم از نگرانی به درآیند.

 

محمد حسین تشکری