هفته نامه هفته نامه

بازگشت به صفحه کامل
« بازگشت

چرا ما آدمها را یا سیاه یا سفید می بنیم؟

چرا ما آدمها را یا سیاه یا سفید می بنیم؟



بعضی وقتها عاشق کسی میشیم ، طی یک مدت کوتاه، اون رو بهترین آدم روی کره زمین می دونیم...بهترین دوستت میشه .. همه چیز اون آدم جالب میشه ، هر کاری که می کنه قشنگه ، هرچیزی که میگه درسته.. حتی بعد مدتی سلیقه هامون هم شبیه هم میشه...حتی می بینی بدیهاش هم خوبن! و باورت نمیشه که همچین آدمی حتی وجود داشته .. دلت میخواد هر روز و هر ساعت رو با اون بگذرونی و باهاش حرف بزنی .. انگار همون نیمه گمشده که میگن همینه!

یه مدت می گذره .. اون آدم بزرگ و شگفت انگیز یک اشتباه می کنه، می بینی دیگه حالت داره ازش بهم می خوره .. پیش خودت فکر می کنی ، نه این آدم اصلا لایق اون همه محبت و دوست داشتن نبود.. اصلا از اول آدم خوبی نبود، شروع می کنی به خراب کردن اون پیش خودت .. حالا دیگه قضیه کاملا برعکس میشه تمام مدت بدیهاش رو می بینی.. پیش خودت و پیش همه آدمها ازش بد میگی .. انقدر بد میگی تا خیالت راحت بشه که آدم بدی بوده و خودت خوبی ، و تو انقدر خوبی که هیچ کس حق نداره حتی کوچکترین کار بدی باهات بکنه .. دیگه اون فرشته ، واست تبدیل به یک شیطان بزرگ میشه!! چرا چون یک بدی کرده ...یا به قول خودمون از عر ش به فرش میرسه! واقعیت اینه که نه خوبیهای اون آدم انقدر خوب بوده و نه بدیش! و فقط تو اونو واسه خودت اینجوری تعریف کردی..اون از اول هم همینجور بوده فقط تو نمی تونستی ببینی چون این خیلی سخته که آدم باور کنه کسی رو که دوست داره در عین داشتن خوبیها می تونه بد هم باشه، این یک جور توانایی که همه ما آدمها نداریم! این قضیه گاهی فقط شامل جنس مخالف نیست ، آدم با دوستهای صمیمی همجنس هم این کارو می کنه ,و این داستان با هر آدمی مجددا تکرار میشه و تکرار میشه تا یه روز بتونم آدم ایده آل زندگیم (که اصلا وجود نداره ) رو پیدا کنم.. و حتی گاه تو همه زندگی .. وقتی یک شغل پیدا میکنم همه چیزش اونی که من می خوام نیست ..پس این کار به درد نمی خوره .. وقتی یک کاری رو تا جایی جلو می برم که به نقطه ایده آل نمی رسه .. ولش می کنم ... وقتی چیزی رو یاد می گیرم ولی می بینم توی اون عالی و بهترین نیستم ولش می کنم ... همین طوری این ماجرا ادامه داره ... من حتی با خودم هم این سیستم رو در پیش می گیریم .. سیاه /سفید.صفر/یک... یا همه چیز /یا هیچ چیز ... دنیام سیاه و سفید میشه و مزخرف ... چون واقعیت این دنیا .. این آدمها .. و هرآنچه که توش هست نسبیه .. هیچ چیز بطور مطلق نمی تونه عالی و هیچ چیز بطور مطلق نمی تونه وحشتناک باشه .هر چقدر ما آدمها این قدرت را داشته باشیم که بدیها و خوبیها را باهم و در کنارهم بتونیم هضم کنیم ، بیشتر می تونیم از زندگی لذت ببریم . قدرت دیدن تضادها در کنارهم نشون دهنده بلوغ فکری و روانی آدمهاست.

عباس ابراهیمی خوسفی