هفته نامه هفته نامه

بازگشت به صفحه کامل
« بازگشت

وجدان کاری وصبوری مهمترین ویژگی پرستاری

وجدان کاری وصبوری مهمترین ویژگی پرستاری



الهام نصیرزاده| پنجم جمادی الاولی روز ولادت باسعادت بانوی قهرمان کربلا، پرچم دار نهضت پس از شهادت حسین علیه السلام، حضرت زینب کبری سلام ا... علیها است. این روز را روز پرستار می نامند و علت نام گذاری این روز به نام «روز پرستار» این است که حضرت زینب پرستاری امام زمانش حضرت زین العابدین علیه السلام و دیگر بیماران و مصیبت زدگان اهل بیت را برعهده داشت؛ ضمن این که رسالت مهم نگهداری و تبلیغ از نهضت حسینی را به خوبی انجام داد، از پرستاری بیمار کربلا نیز با تحمل آن همه سختی ها و ناملایمات، آنی فروگذار نبود و تا آخرین رمق، دین خود را به مکتب و رهبرش ادا کرد. 
هفته نامه افق کویر به منظور گرامیداشت این روز گفتگویی با یکی از پرستاران بیمارستان ولیعصر(عج) بافق انجام داده است.
افق کویر:   لطفاً خودتان را معرفی کنید و از سوابق کاریتان بگویید؟
نجمه دهقان، اصالتاً بافقی ورودی سال 78 دانشگاه آزاد هستم. سال82 فارغ التحصیل شده ام و سال83 شروع بکار کرده ام و تا سال 92 یزد بوده ام و از آن سال به بعد در بیمارستان بافق و در حال حاضر سرپرستار قسمت icu هستم. 
6 ماه طرحم را در درمانگاه بهاباد و بعد از آن بخش داخلی شهیدصدوقی، بخش جراحی مرتاض و بعد از آن اورژانس و icu شاه ولی یزد بوده ام؛ زمانی هم که به بافق آمدم در اورژانس و بخش فعالیت داشتم و یکسالی است که به icu آمده ام. در icu بدترین روز سختی که سپری کردم بستری بودن مرحوم سمیه تفکری بود. 
افق کویر:   شما به عنوان پرستار نمونه استانی انتخاب شده اید به نظر شما یک پرستار خوب باید چه ویژگی های داشته باشد و کدام ویژگی مهم تر است؟
یک پرستار خوب باید از خود گذشتگی، دلسوز، صبور و با وجدان باشد؛ مخصوصاً همکارانی که در icu کار می کنند، چون تمام بیمار هایی که زیردستمان هستند بیهوش هستند و متوجه نمی شوند پرستار برایش کار انجام می دهد یا نه؛ فقط وجدان کاری است که باید داشته باشی آن بیمار بیهوش است و نمی بیند ما دارویش را داده ایم یا خیر. 
افق کویر:   شغل پرستاری را با چه انگیزه ای انتخاب کردید و مشوق شما در این زمینه چه کسانی بوده اند؟ چه عاملی باعث شد که پرستاری را انتخاب کردید؟
شهر بافق کوچک بود و زمان دبیرستان هرچه معلم ها ما را راهنمایی می کردند؛ مثل الآن نبود که دانش آموزان را به محیط های مختلف کاری برده و آنها را با مشاغل گوناگون آشنا می کنند، ولی ما از این نعمت برخوردار نبودیم. معلم ها می گفتند به این رشته بروید.خودم چند دفعه همراه خانواده به بیمارستان رفته بودم به خاطر همین علاقه داشتم پرستار شوم. 
افق کویر:   اولین خاطره از روزهای که طرح می گذراندید؟
 اولین خاطره ام مربوط به زمان کارآموزیم بود که ما را به شهدای کارگر بردند و قرار بود پانسمان یک تصادفی را عوض کنیم که زمان باز کردن چون پا خیلی آسیب دیده بود ضعف کردم و دیگر نتوانستم ادامه بدهم. 
افق کویر:   خانواده ها چه برخوردی دارند آیا 
 
آنها هم صبوری دارند؟
اگر همراه بیمار آرام و صبور باشد. ما بهتر می توانیم کار کنیم. شهر کوچک است و همه با استان آن را مقایسه می کنند و سریع می خواهند اعزام شوند. برای این کار دفتر پرستاری ما با ستاد صحبت می کند و پذیرش می گیرد برخی مواقع بیمارستانهای استان تخت خالی ندارد. مراجعین صبر ندارند تا کارهای اولیه اش انجام شود. پزشک هایی که ما در اینجا داریم خوب هستند و می توانند بیمار را نگه دارند تا کارهایش انجام و اعزام شوند. خانواده هایی که بسیار صبورند واقعاً به ما خیلی کمک می کنند. 
افق کویر: بدترین برخورد خانواده بیمار با شما مربوط به چه زمانی می شود؟
بیمارستان شاه ولی بودم، مادری در حین صحبت با تلفن حواسش به فرزندش نبوده و کودک از بالای بالکن سقوط کرده و فوت شده بود؛ وقتی کودک را به بیمارستان آوردند کاری نمی شد برایش انجام داد که مورد فحاشی پدر قرار گرفتیم و پدر فرزند در جریان نبود که کوتاهی از همسرش بوده است.
افق کویر: به عنوان پرستار موفق ، عامل مؤثر در ارتباط بیمار با پرستار را در چه می دانید؟
صبوری و اخلاق خوب 
افق کویر: رابطه پرستاری با خدمتگزاری به مردم چیست؟آیا غرور در پرستاری جایی دارد؟
 اصلاً، خانواده ها بر بالین بیمار در منزلشان که هستند همان بیماری که سرفه دارد و بدترین چیزها را از وی میبینی مثل خلط یا... شاید حالتان بهم بخورد و سختتان باشد، ولی پرستار تمام اینها را می بیند و بازهم کارش را انجام می دهید و هیچکدام از پرستاران غرور ندارند.
افق کویر: پرستاری شغل سختی است مخصوصاً شیفت های شب که خسته کننده هست، آیا این موضوع بر زندگی شما تأثیر منفی هم داشته است؟
خیلی زیاد، چون شیفت شب پرستار از 12 تا 3 یا 3تا 6 می خوابد و باید به نوبت با همکار بیدار باشیم، حتی زمان خواب ممکن است بیمار بدحال شود و باید از خواب بیدار شویم و به کمک همکاری که بیدار است بپردازیم. ما با یونیفرم می خوابیم و فردای آن روز دیگر کاملاً کسل هستیم و بر روی خانواده تأثیر دارد و خانواده ای که اینگونه ما را قبول می کنند خانواده ای بسیار خوب هستند، ولی اکثر ما سعی کرده ایم برای خانواده و فرزندانمان در همان روز وقت بگذاریم و شده است که فردای شیفت بی خوابی ها کشیده‌ایم. 
افق کویر: اگر پرستار نمی شدید ،چه شغلی را انتخاب می کردید؟
بازهم پرستاری با وجوداینکه بسیار سخت است معلمی هم باید با تعداد بسیاری بچه سپری و کار کرد. 
افق کویر: برای کسانی که تازه قدم به این عرصه گذاشتند و یا می خواهند پرستاری را به عنوان حرفه خود انتخاب کنند چه توصیه ای دارید؟
در اینجا کسی برای طرح وارد نمی شود و بچه هایی که تازه وارد می شوند اکثراً شیفتشان فشرده است و همه افرادی که اینجا هستند و باسابقه شده اند همه این روزها را گذرانده اند. صبح و شب، عصر و شب شیفت داده اند، حتی روزهایی که استراحت بوده اند و تعطلیشان را سپری می کردند از آنها خواسته اند که به سرکار بیایند، باید بدانند که این روزها را باید بگذرانند؛ وقتی وارد این عرصه می شوند در ذهنشان چیز دیگری شاید باشد؛ وقتی وارد این کار می شوند؛ اگرچه سختی و بداخلاقی همراهیان بیمار را می بینند، باید تحمل کنند. 
 افق کویر: در پایان اگر شما یک خبرنگار بودید چه سوالی می پرسیدید؟
چه انتظاری از مردم و مسئولین دارید؟ 
افق کویر: خوب جواب سوالتان چیست؟
 مسئولین حرف بچه ها را بفهمند، چون واقعا نیرو بیمارستان کم است. بچه ها واقعاً خسته می شوند؛ مثلا 40 مریض با دو پرستار، سی سی یو 6 مریض دو پرستار یا آی سی یو 3 مریض دو پرستار خیلی کار است. اورژانس خیلی شلوغ می شود بچه ها گله دارند و راضی نیستند. پرستاران خیلی معوقه دارند؛ لطفا به این موضوعات رسیدگی شود. مردم هم صبور باشند و هرچیزی را که می بینند در فضای مجازی قرار ندهند؛ لطفا مقایسه نکنند و اجازه بدهند بچه ها کارشان را انجام بدهند. 
در بافق خیر(خیرین) کم است که در شهرستان های دیگر استان در زمینه بیمارستان خیر زیاد هستند. در بیمارستان خیلی امکانات پایین است شنیده ام شهرستانی است که از تمامی دستگاها برخوردار است، حتی پولهای میلیاردی که خیران داده اند را نمی دادنند چه کنند و همه آن دستگاهها را خیرین خریداری کرده اند. نیرو خیلی کم است. پزشکان بیمارستان بسیار عالی هستند. 
 افق کویر: از همکارتان مرحوم سمیه تفکری بگویید:
مرحوم سمیه تفکری خیلی چیزها برایش مهم بود عزای عمومی می شد همیشه پروفایلش را همان می گذاشت روزهای پرستار حتما به ما یک کادو می داد.
(در حالیکه گریه می کرد) 
افق کویر:آخرین هدیه ای که دریافت کردید؟
کتابی بود که در آن نوار قلب تفسیر شده است با دستخط خودش بروی آن نوشته "روز پرستاربر شما مبارک / سمیه بهمن 94"
افق کویر: آخرین خاطره ای که با ایشان داشتید؟
سمیه کارهای اعتبار بخشی بیمارستان را انجام می داد آخرین کاری که داشت بازدیدی بود که با مترون و رییس بیمارستان آمد که به وی می گفتیم سمیه جان ای کاش امروز نیامده بودید او هم می خندید و می‌گفت چیزی نیست نیم ساعت است و زود تمام می شود. همه اینها را با تواضع می گفت؛ قرار بود کلاسهایی برای ما برگزار کند که پنجشنبه آمد به ما گفت باید چنین کارهایی را انجام بدهیم که متأسفانه فردای آن روز بود که من یزد بودم، به من زنگ زدند که نجمه "سمیه " را آوردند من می پرسیدم سمیه کیه؟! باورم نمی شد و بچه ها می گفتند سمیه خودمان آن روز بافق آمدن برایم سخت بود فرزندانم خواب بودند در تماسی به همسرم گفتم من باید به بافق بیایم که تا من رسیدم او را با هلی کوپتر بردند. آن روز همه بچه ها بالای سرش بودند و اندوهگین، ولی همکارانم با این که در سخترین شرایط بودند برای بیماران دیگر کار می کردند که بعد اعزام سمیه تازه بچه ها زمین نشستند، و گریه کردند خیلی سخت بود. (با گریه) 
افق کویر:حرف آخر؟
هر شخصی در این رشته می آید، باید صبوری و وجدان کاری داشته باشد؛ اگر ندارد و فقط می خواهد یک کاری را داشته باشد نیاید، چون حق الناس به گردنش می افتد. دین مردم بر گردن ما هست. جا دارد از خانواده ام تشکر کنم پدر و مادرم خیلی مرا یاری کردند بخصوصا مادرم که اگر نبودند من نمی توانستم به اینجا برسم و از همسرم که اهل شیراز هستند و همراه من و دو فرزندم می باشند کمال تشکر را دارم.