هفته نامه هفته نامه

بازگشت به صفحه کامل
« بازگشت

هنوز درد را نشناخته ایم!

هنوز درد را نشناخته ایم!



معضل چیست و چرا این نام را بر روی مسایل اجتماعی می نهند؟ 
   معضل در فرهنگ لغات به مسایلی گفته می شود که برای آن راه حل ساده ای و جود نداشته باشد و به اصطلاح : « کار بی بیرون شو» (1) و در تعریف مسایل اجتماعی (Social Problem ) هم گفته اند: « حالتی است که به نظر افراد جامعه؛ چه آنان که با موضوع برخورد دارند و چه کسانی که به آن مبتلا نیستند، مایه سختی محسوب گردد؛اگرچه امکان بهبودی برود. مسأله اجتماعی، شامل بزهکاری نوجوانان، جرم، اعتیاد به مواد مخدر و سایر انوع آن اعم از سنتی و جدید، خودکشی، اختلالات روانی، طلاق، تبعیض قومی و گروهی، کمبود مسکن، بیکاری و غیره  می‌شود. (2) 
    این مشکلات جامعه مدرن ما است. جامعه ای که هر مقدار از شیوه سنتی و کلاسیک خود فاصله می گیرد به نسبت با مسایل جدیدی روبرو می شود. در گذر از این شیوه و رو آوردن به مدرنیته این معضلات، نمود خاصی می یابند. ما نمی خواهیم بگوییم که در جوامع قدیم این مسایل نبوده است! بطور حتم وجود داشته اما تا این اندازه که امروزه نگران کننده شده، نبوده است. در کتب قدیم و در لابه لای اشعار شعرا و بزرگان مسایلی مانند هزلیات یا مطایبات وجود دارد که اگرچه قصد آنها صرفا گفتن شوخی و خنده بوده است؛ ولی در لابه لای جملات آنان اشاره به این مسایل دارند که نشان از آن دارد که برای اجداد و پدران ما این مسایل مهم بوده است و به هر طریقی آن را حل و فصل می کردند. از جمله این حکایت شیخ سعدی علیه الرحمه در قرن هفتم هجری در کتاب گلستان: 
«آورده اند که فقيهی دختری داشت بغايت زشت ، به جای زنان رسيده و با وجود جهاز و نعمت کسی در مناکحت او رغبت نمی نمود.  
 
زشت باشد ديبقى و ديبا 
                                                                                                                                                                                                                                                                   كه بود بر عروس نازيبا 
فی الجمله بحکم ضرورت عقد نکاحش با ضريری بستند . آورده اند که حکيمی در آن تاريخ از سرنديب آمده بود که ديده ی نابينا روشن همی کرد. فقيه را گفتند : داماد را چرا علاج نکنی ؟ گفت : ترسم که بينا شود و دخترم را طلاق دهد.»  
    این نمونه ایی از مشکلات جامعه آن روزگار بوده است که افراد سعی می کردند مشکلات را از سر راه بردارند.امروزه جامعه ما اگر نگوییم عاری از افراد خبره و آگاه به مسایل اجتماعی است که واقعا برای برون رفت از این معضلات نسخه بپیچند؛ به قدر حتم خواهیم گفت کم است؛ چرا که این مسایل و معضلات اجتماعی در حال رشد روز افزون است. 
   متاسفانه بیشتر نگاهها و سمت و سوی آن به مسایل سیاسی کشیده شده است و کمتر این مسایل برای خانوادهها مهم محسوب می گردد. دولتمردان و مسئولان هم آنقدر مشغول مسایل شدند که آسیب های اجتماعی برای انان از درجه اهمیت برخوردار نیست. در نشست اخیر استاندار با خبرنگاران بافق مسایل عمرانی و سیاسی شهر در اولویت خاص بود؛ حتی در سخنان رئیس شورای اسلامی شهر مطلب مناسبی برای این معضلات وجود نداشت. یا واقعا کارد به استخوان نرسیده و یا ما هنوز درد را نشناخته ایم!  
منابع
(1) رجوع شود به  (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء)
(2) گولد، جولیوس و کولب، ویلیام ل؛ فرهنگ علوم اجتماعی، گروه مترجمان، تهران، مازیار، 1384، چاپ دوم، ص774. 
 
محمد حسین تشکری
مدیر مسئول و صاحب امتیاز