هفته نامه هفته نامه

بازگشت به صفحه کامل
« بازگشت

مژده لواسانی ( مجری ) از زندگی شخصی و کاری اش می گوید

مژده لواسانی ( مجری ) از زندگی شخصی و کاری اش می گوید



همان مجری آرام جلوی دوربین است. تکیه می دهد به صندلی، می خندد و مودبانه حرف می زند. با همه آدم هایی که در مسیر با او چاق سلامتی می کنند، گرم می گیرد و لبخند از روی لبانش محو نمی شود. می گویند به خاطر همین ویژگی هایش در «کافه سوال» به چشم آمده. به خاطر اینکه پرحرفی نمی کند و ریتم گفتگو با مهمان های برنامه را از بین نمی برد.
«مژده لواسانی» حالا در غیاب بعضی مجری های اسم و رسم دار بیشتر شناخته شده و فعلاً مجری شماره یک برنامه های تلویزیونی است. با خانم مجری جوان در روزهایی به گفتگو نشستیم که به یکباره اجرای «کافه سوال» را به دلایلی به طور موقت 10 شب پخش نمی کنند تا غیبت او نشان دهد سهم پررنگی در محبوبیت این برنامه شبانگاهی دارد. گفتگو با او به یک بحث دو طرفه تبدیل شد تا ضمن بررسی اوضاع و احوال کم رمق این روزهای اجراهای تلویزیونی، ویژگی های اجراهایی او را هم ببریم زیر ذره بین.
به نظرتان بهترین مجری تلویزیون کیست؟
- اجرای شهیدی فرد را خیلی می پسندم. اجرایش هم استاندارد است، هم فقط قشر خاصی طرفدارش نیستند و واقعاً متخصص کار خودش است. در بین دوستان دیگر هم احسان علیخانی، فرزاد حسنی، محمد جعفر خسروی، علی ضیا، ژیلا صادقی، محمد سلوکی در ژانرهای خودشان مجری های صاحب سبکی هستند که برنامه های تاثیرگذاری هم داشته اند؛ ولی انتخاب اولم بین مجری ها همیشه شهیدی فرد است.
یک بار مجری های تلویزیون را دسته بندی کردیم؛ مجری های عصر نیمرخ، مجری های جسور و مجری های عصر ژانگولر. شما در کدام دسته هستید؟
- قبلش باید چیزی بگویم. نکته این است که جامعه ما الآن این میزان جسارت را برنمی تابد. دوره رضا رشیدپور و فرزاد حسنی و ... تمام شده.
چرا این اتفاق افتاده؟
- احتمالاً به خاطر حاشیه هایی بود که بعد از آن دوران به وجود آمد. شما الان تصور کنید که «کوله پشتی» با آن شرایط ساخته شود یا برنامه های رضا رشیدپور با آن شرایط. به شما تضمین می دهم دیگر اتفاقات آن دوره تکرار نمی شود. حتی این دوستان هم که به تلویزیون برگشته اند، دیگر آنها نیستند.
با همه اینها همیشه تلاش کرده اید که کدام ویژگی اجرا در شما پررنگ تر باشد؟
- با این پیش زمینه که گفتم، من خیلی جاها احتیاط را کنار گذاشتم و تاوانش را دیدم. الان شش ماه از اجرای «کافه سوال» می گذرد و شش سال پیر شدم. خیلی حساسیت وجود داشت. تاوانش را هم دادم؛ اما به این معتقد نیستم که برای جسارت به خرج دادن، ژانگولر بزنم و مثلاً پاپیون سرم کنم! این اتفاق باید در محتوا و لحن اجرایم بیفتد. واقعیت هم این است که کم لطفی است که یک مجری را با دیگران مقایسه کنیم و شرایط کاری و زمانی اش را در نظر نگیریم؛ مثلا بگوییم اگر به جای فلانی احسان علیخانی بود، این برنامه خیلی بهتر می‌شد.
خودتان فکر می کنید به خاطر چه ویژگی هایی بیشتر از بقیه مجری های هم نسلتان دیده می شوید؟
- از هر چیز کلیشه‌ای فرار می کنم؛ مثلا از اینکه هر شب پلاتوی یکسان بگویم. خیلی ها هم اجرایم را نپسندیده اند. خیلی ها این میزان صمیمیت و خودمانی بودن را نمی پسندند. همیشه می گویم واقعاً به تعداد آدم ها درباره آدمی که روبروی دوربین قرار می گیرد، نظر وجود دارد. همان لحظه ای که یک نفر مثلاً از شال من خوشش می آید، همان لحظه یکی دیگر اس ام اس می دهد «این چیه پوشیدی؟» سلیقه ها آنقدر مختلف است که فقط می توانی حدی از استاندارد را رعایت کنی؛ ولی نمی توانی همه را جذب کنی. جز صمیمیت، در «کافه سوال» سعی کردم در جاهایی که می شود، ورود پیدا کنم و خودم با سوال و جهت دادن به گفتگو تأثیر بگذارم.
بازتاب های منفی چطور؟
- یک بخشی این است که بعضی بیننده ها معتقدند خانم چادری نباید این قدر تحرک داشته باشد و اینقدر صمیمی باشد؛ قضاوت می کنند. اینها آزاردهنده است؛ چون من به شدت به اصول خودم معتقدم و اصلاً نمی پذیرم براساس یک قضاوت نادرست از نوع اجرا به نوع شخصیتم برسند. خیلی وقت ها دوستان دلیلی هم ندارند؛ ولی اجرایم را دوست ندارند! من هم از کنار آنها می گذرم. خیلی ها هم می گویند دستت را خیلی زیاد تکان می دهی و خیلی تحرک داری، متاسفانه نتوانسته ام اینها را در اجرایم کنترل کنم به خاطر اینکه بعضی هایش واقعا ذاتی هستند.
خودخواهی تان در اجرا خیلی کم است. مخاطب انتظار دارد تا جایی که می توانید با رعایت همه خط قرمزها، کمی بی پرواتر و با جسارت بیشتری اجرا کنید که بیشتر به چشم بیایید.
- این مساله در هر گفتگویی مختلف است؛ مثلا وقتی درباره آلودگی هوا گفتگو دارید و اسپانسرتان یک سازمان مرتبط است، خیلی جسارت می خواهد که طرفی را که پول داده، زیر سوال ببرید. وضعیت مشارکتی برنامه های تلویزیون دست و پای ما را خیلی می بندد به خاطر همین می گویم که برنامه های الان را با چند سال قبل مقایسه نکنید. تازه خیلی تلاش می کنم که اینجور نباشد. قبلا دوستان مسئول جلویم سوال می گذاشتند و می گفتند این سوال ها را بپرسید اما به آنها برمی خورد که می گفتم سؤال نمی خواهم، فقط محورهای مد نظرتان را بگویید.
با همه اینها مژده لواسانی در خلوت هایش سقف اجرای خودش را کجا می بیند؟ آیا می خواهد در نهایت شبیه آدم خاصی اجرا کند؟
- اتفاقا چند روز پیش چند نفر می گفتند «بسه دیگه. اوج اجرا این است که در 24 سالگی یک برنامه را در ساعت پیک 9 شب در شبکه دو اجرا کردی». در 24 سالگی یعنی خیلی زودتر از خیلی های دیگر. اصولا برای خانم ها هم این اتفاق نمی افتد ولی برای من افتاده. ما ستاره زن در اجرا خیلی کمتر داریم. گفتم مگر رسانه سقف دارد؟ قطعا دلم می خواهد که برنامه تاثیرگذار داشته باشم. ولی ذات رسانه بی رحم است و تو باید به هزار چیز تسلط داشته باشی تا بتوانی در این مسیر بروی. آن چیزی که باعث می شود به آینده امید داشته باشم، این است که «هزار دشمنم ار می کنند قصد هلاک/ گرم تو دوستی از دشمنان ندارم باک».
حرف های کوتاه خواندنی
مسئله هارمونی شال ها
لواسانی در کارنامه کاری اش تجربه بازیگری در مجموعه های «پلاک 14» و «خبرنگار» را هم دارد؛ اما می گوید به خاطر نوع پوشش اش ترجیح داده قید بازیگری را بزند؛ چون دلش می خواسته همیشه چادر بپوشد. پوششی که حاشیه های بامزه ای هم دارد.
بامزه ترین نظری که درباره اجرایتان از مردم شنیده اید، چه بوده؟
- نصف اس ام اس های برنامه و کامنت هایم این است که شال هایتان را چه جوری می بندید، لطفاً در برنامه آموزش بدهید! در این باره اصرار هم دارند و بعضی هایشان می گویند شما این کار را نمی کنید چون نمی خواهید ما یاد بگیریم! یا می پرسند شال هایتان را از کجا می خرید.
حالا واقعا برای خرید لباس های اجرا، برنامه ریزی دارید؟
- خیلی مشاوری ندارم؛ ولی خودم حتماً برنامه ریزی دارم. یعنی حتماً هارمونی شال با آستین های مانتو را رعایت می کنم. اتفاقاً کار من سخت تر است؛ چون آستین مانتو هم باید با شالم هارمونی داشته باشد. معمولاً کسی اینجوری رنگ ها را سِت نمی کند و فقط چادر مشکی می پوشند با یک شال رنگی. همیشه هم سعی دارم تکراری نپوشم.
پس همه این لباس ها باید مال خودتان باشد!
- بله و با انتخاب خودم.
مگر حجم خریدتان چقدر است؟
- خیلی زیاد. در هر سفری که می روم، تنها چیزی که برای خودم می آورم شال و مانتو است. مدام به این فکر هستم که این شال به آن مانتو می خورد! ما حتما باید به فضای بصری برنامه برای مخاطب احترام بگذاریم و لباس های خوش‌رنگ و آراسته بپوشیم. اتفاقا از این نظر خیلی هم از من انتقاد می شود. مثلا می گویند این کار با سبک زندگی ایرانی - اسلامی مغایر است. به خاطر همین همیشه می خواهم ثابت کنند که کجای این کار مغایرت دارد! مگر من خلاف شرع انجام می دهم یا اسراف می کنم؟ به هر حال هر کار و شغلی لوازم خاص خودش را دارد. بیننده های تلویزیون که نمی توانند هر شب من را با یک رنگ تکراری ببینند.
بدترین انتقادی که شنیده اید چه بوده؟
- گاهی درباره موضوعات برنامه انتقاد و بدون در نظر گرفتن ملاحظات سازمان، مجری را سیبل می کنند. مثلا وقتی موضوع برنامه «شبکه های اجتماعی» بود - که با این انتخاب درباره خودمان عملیات انتحاری انجام دادیم! - کلی ضرورت ها و حساسیت های سازمانی وجود داشت؛ اما بعضی مخاطبان فقط مجری را متهم می کردند که چرا از این طرف ماجرا بیشتر دفاع نمی کنم. در فصل جراحی «کافه سوال» هم بازیگرهایی آمدند که من از آنها پرسیدم «چرا دماغتان را عمل کردید؟»، بعدش طرفدارهایشان ناراحت شدند و هجمه های وحشتناک داشتند که «درست است از بازیگر محبوب ما این سوال را می پرسی؟!» خب طرف خودش راضی است و اصلاً برای همین به برنامه آمده! البته الان حجم قضاوت های شخصی خیلی کمتر شده. مخاطب زمان می خواهد که ارتباط برقرار کند، و از جایی به بعد همراه می شود.
همشهری جوان