هفته نامه هفته نامه

بازگشت به صفحه کامل
« بازگشت

معراج، جسمانی یا روحانی!

معراج، جسمانی یا روحانی!



یکی از خطاهای اعتقادی فلاسفه مسلمان انکار جسمانی بودن معراج پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله است. فلسفه بر اساس مبانی نجومی خود که امروزه به کلی باطل و منسوخ شده است، خرق و التیام (شکافتن و جوش خوردن) در افلاک و آسمانها را محال دانسته و نمی تواند بپذیرد که پیامبر اسلام با بدن عنصری خود از جوّ زمین خارج شده و به آسمانها رفته باشد. از همین رو معراج را بر خلاف آیات و روایات که بر صعود و عروج پیامبر با بدن و جسم مبارکشان تاکید دارند، امری روحانی و یا رؤیا و یا شبیه به رؤیا می دانند.
علامه مجلسی در این موضوع به نقد و رد فلاسفه پرداخته و اعتقاد آنان را بر خلاف دهها آیه و روایت که صریح در معراج جسمانی پیامبر است، می داند.
وی در رساله اعتقادات می نویسد:
« واجب است بر تو اقرار به اینکه معراج حضرت رسولصلَّی الُله علَیهِ و آلهِ جسمانی بوده است و با همین بدن شریف به معراج رفته و از آسمان ها گذشته است و گوش نده به شبهات فلاسفه که می گویند: خرق (شکافتن) و التیام (به هم پیوستن) در افلاك ممکن نیست، چرا که اینها خیالاتی سُست و بی پایه است و معراج از ضروریات دین و انکار آن موجب کُفر است. و لازم است که تو، راجع به آنچه اخبار از طرف ایشان رسیده، در مقام تسلیم باشی؛ پس اگر عقلت آن را درك کرد، به آن تفصیلاً ایمان داشته باش و اگر عقلت نرسید، به آن اجمالاً ایمان داشته باش و عِلم آن را به خود ایشان واگذار کن و مبادا از این جهت که عقلت به آن اخبار نرسیده، گفته هاي ایشان را ردّ کنی؛ چرا که شاید همان مطلب از ایشان باشد و تو به بد فهمی خود آن را ردّ کرده و خداي تعالی را بر فراز عرش، تکذیب کرده باشی و این فرموده امام صادقعلیه السّلام است در صعب و مشکل بودن احادیث امامان و اینکه کلام ایشان داراي وجوه بسیار است و فضیلت تدبّر و اندیشیدن در احادیث آنها و تسلیم در قبال ایشان و نهی از ردّ کردن اخبار آنها و بدان که علوم و حالات ائمه علیهم السلام عجیب است، چنانچه عقل ما به آن نمی رسد و لذا جایز نیست که روایات رسیده از ایشان را رد نماییم.» (رساله اعتقادات ص 49)
علامه مجلسی در کتاب حیاة القلوب نیز انکار معراج جسمانی را ناشی از عدم تتبع در روایات و یا بی اعتقادی به آنها می داند:
«احاديث متواتره خاصه و عامه دلالت مى‏كند كه عروج آن جناب به بدن بود نه به روح بى‏بدن، و در بيدارى بود نه در خواب، و در ميان قدماى علماى شيعه در اين معانى خلافى نبوده چنانكه ابن بابويه و شيخ طبرسى و غير ايشان تصريح به اين مراتب كرده‏اند، و شكى كه بعضى در جسمانى بودن معراج كرده‏اند، يا از عدم تتبع اخبار و آثار رسول خدا و ائمه هدىعليهم السّلام است يا به سبب عدم اعتماد بر اخبار حجتهاى خدا و وثوق بر شبهات ملاحده حكماست، اگر نه چون تواند بود كه كسى كه اعتقاد به فرموده خدا و رسول و ائمه حقعليهم السّلام داشته باشد و آيات قرآنى و چندين هزار حديث از طرق مختلفه در اصل معراج و كيفيات و خصوصيات آن بشنود كه همه صريحند در معراج جسمانى و به محض استبعاد وهم يا شبهات واهيه حكما همه را انكار و تأويل نمايد و در كم صفحه از كتابهاى حديث سنى و شيعه هست كه در آنجا معراج به تقريبى مذكور نباشد.» (حیاة القلوب 3 : 699)
مرحوم مجلسی در کتاب بحار الانوار به تشریح بیشتر مسأله می‌پردازد و می‌نویسد:
«بدان که عروج پیامبرصلی الله علیه و آله به بیت المقدس و سپس به آسمان در یک شب با جسم مبارکش، از جمله مسائلی است که آیات و روایات متواتری از طریق شیعه و سنّی بر آن دلالت دارد و منشأ و دلیل انکار این دسته از روایات یا تاویل آن به روحانی بودن معراج یا تاویل به در خواب دیدن آن، ناشی از تتبّع و بررسی اندک در آثار ائمه طاهرین یا کم توجهی به دین و ضعف یقین، یا فریفته شدن به اقوال گمراه کننده فیلسوفان است. و گمان نمی کنم در هیچ یک از اصول مذهب به اندازه این مسأله، اخبار و روایت وارده شده باشد. و نمی دانم به چه انگیزه ای آن اصول را پذیرفته اند و در باره آن ادعای علم و دانش دارند و در این مقصد عالی (معراج جسمانی) توقف کرده اند. پس شایسته است به آنان گفته شود: «أفتؤمنون ببعض الکتاب و تکفرون ببعض». اما عذر آوری آنان به اینکه فلک قبول خرق و التیام (باز و بسته شدن فلک) نمی کند، بر انسان های دانا آشکار است که آنچه آن ها در این مسأله بدان تمسّک می جویند، چیزی جز شبهه¬های وهم انگیز نمی باشد با وجود اینکه دلیل آنان با فرض درست بودن، در واقع دالّ بر عدم جواز خرق در فلکی است که همه اجسام را احاطه می‌کند و معراج مستلزم آن نیست. و اگر قرار باشد این چنین شک و شبهه هایی مانع از قبول آن چیزی باشد که با اخبار و روایت های متواتر ثابت شده، جایز می گردد که در همه ضروریات دین توقف و درنگ کنیم. و من از برخی علمای متاخر اصحاب ما در شگفتم که چگونه در این چنین مواردی دچار ضعف و سستی شده-اند، با وجود اینکه مخالفان آن¬ها علی رغم اندک بودن اخبار و آثارشان و عدم تدیّنشان در مقایسه با آنان، انکار این قضیه را جایز ندانسته اند و اجازه تاویل آن را نداده اند. و اینان علی رغم اینکه از پیروان ائمه اطهار علیهم السلام هستند و چندین برابر مخالفان، آثار و روایت های صحیح دارند، از شمار اندکی از بی-خردان مخالف پیروی می کنند و اقوال آنان را در میان اقوال شیعیان متدیّن ذکر می کنند. خداوند ما و دیگر مؤمنان را از این اندیشه های فریبکارانه گمراهان پناه دهد.
و بدان، اصحاب قدمای ما و اهل تحقیق در این باره توقّف و درنگ نکرده و تردید نداشته اند.
شیخ طوسی ـ قدس الله روحه ـ در تبیان گوید: «در نزد اصحاب ما و در نزد بسیاری از اهل تأویل ـ و جبّائی نیز آن را ذکر کرده ـ آمده که آن حضرت در آن شب به آسمان بالا رفت تا اینکه به سدرۀ المنتهی در آسمان هفتم رسید و خداوند شماری از آیات و نشانه های آسمان ها و زمین را به او نشان داد تا به واسطه آن، بر معرفت و یقین او افزوده شود. و این اتفاق در زمان بیداری آن حضرت بود نه خوابش. و آنچه قرآن بدان گواهی می دهد، سیر شبانه پیامبر از مسجد الحرام به مسجد الاقصی است و معراج آن حضرت به آسمان ها با اخبار و روایت ها دانسته می شود.» (تفسیر التبیان 2 : 194)
و اینکه گفته است «در نزد اصحاب ما»، می رساند که آنان بر این مسأله اتفاق نظر دارند. پس به آنچه ابن شهر آشوب به اصحاب ما اسناد داده که فقط شیعه امامیه به معراج به سوی بیت المقدس باور دارند، قابل توجه نیست. در ادامه، در این مسأله سخن خواهیم گفت.
در مقاصد و شرح آن گوید: معراج پیامبرصلی ا... علیه و آله با کتاب و سنّت و اجماع امّت ثابت شده است. اما مسأله اختلافی در باره اینکه آیا معراج در خواب بوده یا بیداری، و معراج روحانی بوده یا جسمانی ـ روحانی، و تنها به مسجد الاقصی بوده یا به آسمان نیز عروج کرده، (باید گفت) حقیقت این است که معراج در بیداری با عروج جسم به سوی مسجد الاقصی اتفاق افتاد و قرآن بر آن گواهی می دهد و اجماع قرن دوم بر آن دلالت دارند و بنا بر احادیث مشهور، از مسجد الاقصی به سوی آسمان عروج کرد. و کسی که آن را انکار کند، مبتدع است. و سپس بنا بر اختلاف آراء به خبر واحد، از آسمان به بهشت و عرش، یا به کرانه-های عالم بود. و معروف است که پیامبر برای قریش، مسجد الاقصی را همانگونه که بود، توصیف کرد و آنان را از وضعیت کاروان و قافله شان خبر داد و کاروان بر همان وضعیتی بودند که پیامبر خبر داده بود، و آنان را از شگفتی هایی که در آسمان دید و از حالات پیامبران بر منوالی که در کتاب های حدیثی آمده است، خبر داد.
ما این مسأله را مطرح می کنیم که امر ممکنی وجود دارد که صادق (خدا یا قرآن) از آن خبر داده است و دلیل ممکن بودن، تماثل و شباهت اجسام است. پس جایز است آسمان همچون زمین باز شود و انسان عروج کند.... و همچنین اگر ادعای پیامبرصلی الله علیه و آله، معراج در خواب یا معراج با روح باشد، کافران شدیداً او را انکار و تکذیب نمی کردند و برخی از مسلمانان به خاطر تردید داشتن در صدق پیامبرصلی الله علیه و آله، از دین بر نمی گشتند.
مخالف به روایتی که از عائشه نقل کرده، تمسّک برده است که عائشه گفته است: سوگند به خدا، جسم محمد رسول خداصلی الله علیه و آله ناپدید و محو نشد. و به روایتی از معاویه که گفته است: آن، رویای صادقه بود. و تو می دانی بر فرض درست بودنش، نمی توان آن را به عنوان حجّت در برابر روایت ها و اقوال بزرگان صحابه و اجماع قرن های بعدی در نظر گرفت.»
(بحار الانوار 18: 291 ـ 289 ، همچنین ر. ک به بحار الانوار 55 : 180)