هفته نامه هفته نامه

بازگشت به صفحه کامل
« بازگشت

فرهیختگان بافقی مورد وثوق آیت ا...بروجردی

فرهیختگان بافقی مورد وثوق آیت ا...بروجردی



 
 
سید محمد میرسلیمانی بافقی|
دو فرهیخته بافقی که مورد وثوق آیت الله بروجردی(ره) بودند.
آیت الله العظمی بروجردی از پرآوازه ترین مراجع دینی در بین شیعیان و نیز علمای اهل سنت بشمار می رود .ایشان به آیت‌الله معظم بروجردی معروف و مدت هفده سال زعامت حوزه علمیه قم و ۱۵ سال مرجعیت عامه شیعیان را به عهده داشت.آشنایی با دو تن از بزرگان بافقی که در دو کیش متفاوت مورد وثوق و احترام ایشان بودند خالی از لطف نیست.
-1  آیت الله سید اشرف الدین فقیهی بافقی
پنجاه سال پیش در چنین ایامی آیت الله سید اشرف الدین فقیهی بافقی مشهور به آسیداشرف فرزند سید سلیمان کوچک از علما وشعرای بافقی که درفن خطابه هم سرآمد بود رحلت نمود.او باآنکه به تدریس علوم حوزوی در مدرسه علمیه مسجد جامع اشتغال داشت ، بدون هیچ آلایشی به منبر می رفت و به ذکر مصایب حضرت سیدالشهدا(ع) می پرداخت . منبرهایش از شور وگرمی خاصی برخوردار بود ودرزمان خود ازمشهورترین سخنرانان وذاکران حضرت اباعبدالله الحسین(ع) در بافق بود آیت الله فقیهی به سال۱۲۷۹خورشیدی دربافق به‌دنیا آمد. تحصیلات علوم دینی را با فراگیری مقدمات نزد آخوند میرزایحیی در حسینیه علی معز(دفتر فعلی امام جمعه محترم) و نیز سیوطی وجامی را نزدآخوندملامحمّدباقراز مدرسان حوزه علمیه بافق آغاز و برای ادامه تحصیل به یزد عزیمت نموده ودرمدرسه مصلی سکنی گزید.پس از مدتی بیمار گردید که با پیگیری و رایزنی مرحوم شیخ محمّدرازی و بنا به دستورآیت الله العظمی بروجردی به تهران اعزام و پس از درمان وبهبود به بافق بازگشت و تا آخر عمر امامت جماعت مسجد جامع را عهده‌دار بود . او که مورد اعتماد آِیت الله بروجردی بود پس از وفات آیت الله به سال۱۳۴۰خورشیدی، مردم را علناً به تقلید از امام خمینی(ره) سفارش می‌نمود. وی عالمی متقی، شب زنده دار، زاهد ودر باور مردم به خوشنامی و تقوی و امانت شهرت داشت. اودر۲۹ شهریور سال ۱۳۴۵خ. درگذشت و پس از تشییعی بی نظیر و با شکوه، باحضور مردم بافق، بهاباد و فهرج در رواق امامزاده عبدالله(ع) به خاک سپرده شد. خانواده های فقیهی،سلیمانی،میرسلیمانی،سجادی،عامری و شهید ابراهیمی از نوادگان و منسوبین به ایشانند
رباعی زیر ازاو دستیاب شد:
چون شمع گداخـتن به یادم دادنـد
                                                                                             وآنـگاه به شــعله‌ای مرادم دادند
چون آب شدم، اسـیر خاکم کردند
                                                                                       چـون‌خاک‌شدم به‌دست‌بادم‌دادند!
دومین نفر مردی از بزرگان کیش زرتشتیان بافقی  به نام رستم بهرام شهریار و فرزندش ارباب شهریار بود  که حدود 100 سال پیش از ملاکین بافق بود. اینجانب زمانی که کودکی ده ساله بودم  تابستان هرسال غریبه  میانسالی با لباسی فاخر وکلاه پهلوی را می دیدم که  صبحها در دفتر آستانه ومسجد اثناعشر امامزاده بافق که در حال احداث بود با مرحوم پدرم خوش و بشی دارد.سالها بعد که از پدر درموردش پرسیدم متوجه شدم او فردی زرتشتی است که کمکهای زیادی  به ساختمانسازی اطراف امامزاده کرده و اکثرهزینه های مسجد اثناعشر (ورودی بازارچه فعلی امامزاده) را پرداخت نموده است! به جستجویش پرداختم و متوجه شدم او همان ارباب شهریار پسر است. اورا در اواخر عمرش در بیمارستانی در تفت به سال 1385خورشیدی  ملاقات و مصاحبه ای  داشتم.ارباب شهریار بافقی می گفت اجداشان اززرتشتیان بافقی بودند وپدرش  دارای  زمین های کشاورزی در شهرآباد،رستم آباد،اله آباد، توحیدآباد،صمدآباد، موحدآباد، گل آباد،خالق آباد، ، حق آباد ، ثانی آباد مهریز و نیز شهرآباد  اردکان  ، الله آبادیزد و نیز مشروب آب قنات مهریز را مالک بود.خانه او دربافق در میدان ارگ روبروی باغ بزرگ بود و املاکی نیز روبروی مسجد جامع و باغی در کوچه یزدی (خیابان ورودی بافق) داشت که آب قنات جلال آباد و فیض آباد در آن جاری  بود. خانه اجدادیشان در یزد بنا به گفته پسرش منسوب به یزدگرد بوده  که جلال الدوله حاکم وقت یزد به رستم بهرام می فروشد وبعدها دراختیار میراث فرهنگی یزد قرار. می گیرد.رستم و ارباب شهریار رابطه خوبی با مسلمانان بافق و یزد و نیزاعتقاد جزمی به امامزاده عبدالله بافق داشتند ارباب پسر  که متولد قلعه شهرآباد بافق بود می گفت شبی پس از زیارت امامزاده همانجا خوابیدم و به مرادم رسیدم لذا هر سال برای امامزاده مساعدت وخیرات   می کردم. ارباب پسر هرسال پس از برداشت محصول مزارعشان سهمی را به عنوان خمس محصول  به نزد آیت الله بروجردی درقم می برد .آیت الله اجازه داده بودند که آنرا در بافق به عنوان صله  ارحام به خویشانشان بدهند ولی این پدروپسر چندین سال این سنت نیکو  را  بجا می آوردند.آیات عظام مرعشی،گلپایگانی هم ارباب پسر را می شناختندچرا که او تقید داشت پس اززیارت بارگاه حضرت معصومه(س) به دیدار آنان نیز برود!او در پاسخ  من که  دین پدرتان مگر زرتشتی نبود؟ فقط می گفت او موحد بود!و حتی اشعاری در آرزوی ظهور امام زمان سروده و این بیت را زیاد زمزمه می نمود:
دین عاشق از همه دین ها جداست
                                                                     عاشقان را مذهب و ملت خداست(مولوی)
ونیز:
موحد چو بر پای ریزی زرش
                                                                                                   چوشمشیر هندی نهی بر سرش
امید و هراسش نباشد ز کس
                                                                               براین است بنیاد توحید وبس!(سعدی)
ارباب شهریاری بافقی با خانم دکتر فرخنده خانی زاده  که پزشکی از اهالی کرمان بود ازدواج نمود و تنها فرزند دحترش نیز با منوچهر پورده از موبدان اهرستان یزد ازدواج و بعدها درآمریکا ساکن گردید. عموی ارباب به نام مهربان شهریاری  نیزسالها ساکن بافق بود و اکنون پسرانش  به نامهای دکتر اردشیر شهریاری ،دکتر شیرمردشهریاری ازدندانپزشکان ساکن در تهرانند. عموی دیگرش به نام بهرام برومندی و پسرش دکتر فریدون برومندی نیز تهران  را برای سکونت  برگزیده اند.