هفته نامه هفته نامه

بازگشت به صفحه کامل
« بازگشت

فاعتبروا یا اولی الابصار

فاعتبروا یا اولی الابصار


فاعتبروا یا اولی الابصار پس ای صاحبان بینش و خرد پند بگیرید (قرآن، سوره حشر، آیه 9)

درپیش شماره هفت نامه افق کویر به تاریخ یکشنبه، سوم مردادماه 1378، این نشریه تیتری قریب به این مضمون زد که "مردم فلان مدیر را به خاطر کارهای نیکش دوست دارند" و از قول روای مراسم استقبال نوشت:" از صبح جنب و جوشی افتاده بود در این برهوت سکوت. گاو و گوسفند و قصاب و گل و گلاب و هدیه و هلهله. پیشواز و پسواز و چه استقبالی و چه پیشواز رفتنی، عین نگینی در میان و چه صفحه هایی از شوق و چه لحظه هایی از همدلی و همراهی (افق کویر، ص 6) "  و درست پس از گذشت 16 ماه، همین مردم به خاطر این که  این مدیر عامل اسبق شرکت از خط قرمز پا را فراتر گذاشته بود علیه او تحصن کردند، اعتصاب راه اندختند و فریاد سر دادند؛ و در بیانیه ای 
  " خواستار برکناری مدیران نالایق که منافع شخصی را بر منافع مردم ترجیح می دهند می باشیم(تکبیر) و به هیچ وجه اجازه توهین به این مردم سخت‌کوش را نخواهیم داد(تکبیر). رجوع کنید به (هفته نامه افق کویر، یکشنبه اول شهریور ماه، 1379، شماره 38، صفحه 3)
عبور مدیرعامل اسبق شرکت سنگ‌آهن مرکزی از خط قرمز؛ یعنی خصوصی سازی شرکت سنگ‌آهن مرکزی، باعث آن همه انزجار و تنفر از او شد؛ در حالی که تا قبل از آن وی در قلبها جای داشت و حتی کار به جایی رسیده بود که با اعضای شورای اسلامی شهر، دوره اول، در مهمانسرای شهرداری آن موقع، دیزی صرف کردند.
اگر به این گفته اعتقاد داشته باشیم که تاریخ تکرار خواهد شد؛ درست در زمانی قرار داریم که همین وضع در حال واقع شدن است. مدیرعامل شرکت سنگ‌آهن مرکزی که در پی اعتصابات کارگری به روی کارآمد و مردم برای حمایت از او چوب و باتوم  خوردند و گاز اشک آور به چشمشان فرو رفت و نیز  به اموال عمومی خسارت وارد شد؛ اکنون درست در همان مسیری حرکت می کند که مدیر عامل اسبق شرکت سنگ آهن مرکزی رفت! 
چرا چنین شده باید نگاهی ویژه به این قضیه داشت، نگاهی فراسوی خط مشی سیاسی!
خصوصی سازی شرکت سنگ‌آهن مرکزی، امری است که از سالیان پیش در لیست یا فهرست واگذاری قرار گرفته است و به رغم همه مخالفت ها دیر یا زود باید این جام زهرآگین را نوشید؛ ولی خصوصی سازی به چه قیمتی و برای چه؟! خصوصی سازی صورت می گیرد تا دولت اداره امور را به غیر از خود واگذار کند، دولت بدنه عریض و طویل خود را کوچک می کند تا هزینه هایش پایین تر بیاید؛ اما گاه می بینیم واژه خصوصی سازی به خصوصی بازی تعبیر شده که درست همین مسئله را در شرکت سنگ‌آهن شاهد هستیم. 5/71 درصد از سهام شرکت به صندوق فولاد کشور و 5/28 درصد قابل عرضه در فرابورس! شرکت سنگ‌آهن بالغ بر 5000 میلیارد تومان برآرورد قیمت شده که برخی معتقدند بیش از اینها ارزش قیمت گذاری دارد؛ ولی هر آنچه که هست اکنون قرعه فال بر همین عدد رقم خورده، بدون این که در این معامله سهمی برای بافق و استان یزد قایل بشوند! تمامی این 100 درصد سهام به نوعی در دستان ذوب آهن اصفهان قرار خواهد گرفت. همان شرکتی که به گفته مدیرعامل فعلی شرکت سنگ‌آهن، " بیش از 40 سال تأمین کننده اصلی خوراک ذوب آهن اصفهان هستیم" ؛ بدون آنکه این ذوب آهن اصفهان در فکرتوسعه سنگ‌آهن و احداث کارخانجات و طرح های جوار معدنی آن باشد. طرح هایی که 2700 میلیارد تومان احتیاج دارد تا به ظهور و شکوفایی برسد. اکنون چه تضمینی وجود دارد تا طرف های خریدار بتوانند این مقدار سرمایه گذاری را انجام دهند!
در سال 1391 مدیرعامل شرکت سنگ‌آهن عنوان کرد: « به سه سال سکوت همراه با همدلی و صبر نیازمندم» اکنون در کجای این سه سال قرار داریم! آیا سکوت باید به قیمت چوب حراج بر سنگ‌آهن و پایان سرمایه گذاری در طرح های جوار معدنی باشد؟! به هر حال باید صبر کرد و دید تا مسؤلان و منتخبین مردم حاضرند پای معامله ای بنشینند که یک طرف به قصد براندازی آمده و طرف دیگر برای تثبیت مواضعش! آیا بازی برد برد در این میان جایگاهی دارد؟!
محمدحسین تشکری