هفته نامه هفته نامه

بازگشت به صفحه کامل
« بازگشت

عقده‌ها سر باز کرده است

عقده‌ها سر باز کرده است


در حالیکه بیش از 40 سال از اکتشاف سنگ‌آهن در بافق می‌گذرد:

پنجشنبه شب هفته گذشته 1/3/93 در محل شرکت سنگ‌آهن مرکزی، کارگرانی که از شنبه 27/2/93 به نشانه اعتراض به خصوصی‌سازی سنگ‌آهن دست از کار کشیده بودند مراسم پرفیض دعای کمیل برگزار شد.
خبرنگار هفته نامه افق کویر گفتگویی با تعدادی از معترضین آنجا انجام داده است که در ادامه این گفتگو را می‌خوانید.
امنیت شغلی آیندگان این شهر تأمین نیست!
یکی از کارگرها که 12 سال سابقه کار در واحد فنی را دارد و 42 سال سن داشت، هدف از تحصن خود را واگذاری بخشی از شرکت سنگ‌آهن به بخش خصوصی بیان نمود و گفت: با توجه به اینکه سابقه خوبی در شهرستان بابت واگذاری مجموعه‌ها به بخش خصوصی وجود ندارد و اینکه داخل شهر متأسفانه مجموعه‌هایی که چندین و چند سال هست وعده دادند محقق نشده و راه‌اندازی نشده است. بخش خصوصی اگر وارد این قضیه شود به نظر می رسد که منافع خودش را می‌خواهد تأمین کند و به آینده شهرستان هیچ نظر خاصی ندارد.
وی در پاسخ به این پرسش که تا الآن بر سر معدن چه آمده است گفت: به مرور زمان معادن اطراف را از شرکت سنگ آهن جدا کردند و بخشی از آن گفته می‌شود که به صندوق بازنشستگی واگذار کرده‌اند، متأسفانه کارخانه‌های جوار معدنی را که عقل سلیم حکم می کند در کنار همین معدن احداث شود، احداث نشده است و امنیت شغلی آیندگان که می خواهند در این شهر زندگی کنند تأمین نیست؛ همه اینها باعث شده است که ما معترض نسبت به این قضیه شویم و انشاء ا... مسئولین احساس وظیفه کنند، پیگیری کنند و ببینند که شرایط به چه شکل است.
این کارگر معترض در پاسخ به این پرسش که آیا تا به این لحظه به خواسته خود رسیده اید یا خیر؟ گفت: تا الآن متأسفانه از رده های بالای کشوری کسی نیامده است، اعضای شورای شهر جواب مثبتی نگرفتند و فقط در حد وعده و وعید بوده است.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا از مدیران شرکت در این اعتراض شرکت داشته اند یا خیر؟ و آیا مدیران شرکت گفتگویی با معترضین داشته اند؟گفت: از مدیران هیچکس شرکت نداشته است؛ بعضی از آنها حضور مقطعی داشتند؛ ولی اینکه همراه با کارگرها باشند خیر!! از مدیران شرکت هیچکس گفتگویی با معترضین نداشته است، کارگرها بیشتر با اعضای شورای شهر صحبت کردند و پیگیر هستند؛ می گویند استاندار و نماینده مجلس پیگیر هستند؛ ولی متأسفانه تا به الآن جواب مثبتی دریافت نشده است که قانع بشوند به اینکه آینده کاری خودشان و فرزندانشان تضمین هست.
 این کارگر 42 ساله در پاسخ به این پرسش که اگر وزیر و مسئولین رده بالای کشور به شرکت سنگ آهن بیایند شما چه خواسته ای از آنها دارید؟ گفت: خواسته ها از طریق شوای شهر منتقل شده است؛ ولی هیچکدام از این خواسته ها اجرایی نشده است. این خواسته ها عبارتند از: کارخانه های جوار معدنی که اگر این کارخانه ها راه اندازی نشوند هیچ امیدی هم به بهره‌برداری آن هم نیست؛ نمونه آن کارخانه فولاد هست که به بخش خصوصی واگذاری شده است؛ ولی تا به الآن متأسفانه اقدام مثبتی که نشان بدهد قرار هست این کارخانه راه اندازی شود صورت نگرفته است، بحث گاز، مبلمان شهری،امنیت شغلی کارگرها و امراضی که کارگرهای اینجا با آن دست و پنجه نرم می کنند متأسفانه زیاد است و هیچ رسیدگی نمی شود از قبیل: امراض خونی و پوستی، از مواردی هست که به هر حال از طریق شورای شهر منتقل شده است و هیچ مسئولیتی که به آن اعتماد کنند و حرف آن خریدار داشته باشد نیست و تا زمانی که این مسائل از طریق معاون اول رئیس جمهور و وزیر برطرف نشود پیش بینی نمی شود که این مجموعه ها با توجه به این شرایط راه اندازی شود.
وی بعنوان حرف پایانی گفت: مردم، مردم زخمتکش، ولایتمدار و حامی دولت هستند. توقع ما این هست که مسئولینی که به دست همین مردم به پست و مقام رسیدند دلسوز باشد مردم را ناامید کنند انشاءا... که آینده‌ای خوبی پیش روی شهرستان باشد.
عقده چهل ساله کارگران شرکت سنگ‌آهن سر باز کرد!
امیرحسین کارگران، کارگر برق فرآوری، که 31 سال سن و 10 سال سابقه کار دارد در پاسخ به این پرسش که چه خواسته‌ای دارید؟ و چرا دست از کار کشیدید؟ گفت: هر چقدر به تاریخ بافق نگاه می کنیم برگ روشنی در تاریخ بافق نیست. الآن که اینجا هستیم عقده چهل ساله ما سرباز کرده است که الآن اینجا هستیم و فقط یکی بیایید جواب خواسته های ما را بدهد. ثروتمندترین شهر ایران محروم‌ترین شهر ایران است. فردا خود شهر آهنشهر بافق ملک خصوصی طرف می شود، درب آهنشهر را می بندد و خانه های آن هم که آماده است نیروهایش را می آورد آهنشهر و با کمترین هزینه کارش را انجام می دهد. نحوه واگذاری اصلاً درست نیست؛ چون جزء انفال بوده است. امنیت شغلی ما در خطر است. شهر ما در بن بست هست؛ چون افرادی خواستند که شهر ما در بن بست بماند. شهر ما نقطه کور مرزی شده است؛ بزرگترین حوزه انتخابیه را در کشور داریم. ما بر اساس صحبت رهبری (مد ظله) باید رفتار کنیم.
وی به عنوان صحبت پایانی گفت: از همه مردم می‌خواهم به جمع معترضین بیایند دیگر کار از شعر و کاریکاتور گذشته است.
این ضعف هست که ما کارگرها که باید سر کار برویم باید مشکل شهر را حل کنیم!
یکی دیگر از کارگرها در گفتگو با خبرنگار هفته نامه افق کویر گفت:35 سال چندین هزار میلیارد تومان به خزانه کشور رفته است، 50 میلیارد تومان هزینه نشده است!!! مقصر مسئولین شهر هستند. این ضعف هست که ما کارگرها که باید سر کار برویم باید مشکل شهر را حل کنیم. شهر ما مثل خرابه شام هست، این شهر نه جاده درستی دارد و نه گاز!!! در حالیکه سرمایه از بافق بیرون رفته است.
خاكم به سر ، زغصه به سر خاك اگر كنم/خاك وطن كه رفت ، چه خاكی به سر كنم ؟
کارگری که 10 سال سابقه کار دارد، سخن خود را با این شعر میرزاده عشقی شروع کرد و گفت:
 خــــاكــــــم به سر، زغصه به سر خاك اگر كنم
خـــــاك وطن كه رفت، چه خاكی به سر كنم ؟
آوخ، كــلاه نیست وطـــــن ، گـــــــر كه از سرم
برداشتند فــــكـــر كــــــلاهی دگــــــــر كــــــنم
مردم چکار می توانند بکنند خاک وطنشان را می برند آمدند اینجا که دوباره موضوع را سیاسی نکنند. اغتشاش و بی‌نظمی هم انجام ندادند مسئولین هم جوابگو نیست.
متأسفانه شرایط بومی بودن را خیلی ها داشتند؛ ولی دلسوز بودن را خیر!
یکی از زن های حاضر در این اعتراض که به گفته خودش در اردیبهشت ماه 90 هم در مسجد جامع سخنرانی کرده است گفت: در آن دهه هم گفتم اولین خصوصیتی که می خواهیم مدیران داشته باشند اول اینکه بومی باشد و خصوصیت بعدی آن هم دلسوز باشد. متأسفانه شرایط بومی بودن را خیلی ها داشتند؛ ولی دلسوز بودن را خیر! ما اگر بفهمیم که مسئولی واقعاً شهر ما را می خواهد همه حمایتش می کنند؛ ولی اگر خلاف این باشد و خدای نکرده مسئولی به فکر جیب خودش باشد ما شرمنده ایم، قرار نیست منافع خودمان و بچه هایمان فدای او کنیم. تقاضایی که از مردم دارم این هست که فقط معدن کارها به فکر معدن نباشند همه اقشار جامعه از قبیل: معلم، کاسب و همه فکر فرزندان خودشان باشند؛ اگر فرد غریبه ای معدن را صاحب شود به احتمال زیاد نیرو بیرون از شهر بافق برای معدن خواهد گرفت و یا معلوم نیست چطوری حقوق مردم را پرداخت خواهد کرد. از مسئولین می خواهم اگر خواستند به خواسته های مردم توجه کنند یا کامل توجه کنند یا اصلاً توجه نکنند اینطوری خیلی راحت تر هستیم و با آن کنار می آییم. از مسئولین می خواهیم ما را یاری کنند.
مسئولی را می خواهیم که پیگیر باشد
یکی دیگر از کارگرها گفت: خبر اعتراض را به تهران برای 20:30 فرستادند ولی پخش نکرده است زمانی که با آنها تماس گرفتیم گفتند خبر به دست ما رسیده؛ ولی سیاستگذاری های خود صدا و سیما هست که این خبر پخش نشود. ما مسئولی را می خواهیم که پیگیری کند.
همه بدبختی این معدن مال مردم بافق باشد؛ ولی سود آن را افراد خاصی برداشت می کنند
کارگری که 28 سال سن داشت و راننده بیل مکانیکی بود با 6 سال سابقه کار گفت: بعد از پیگیری های مکرر و درمان زیاد که برای فرزند دارشدن داشتیم پزشک به ما گفت: بیشتر نازایی و سقط جنین و بچه های ناقص و معیوب استان یزد از شهرستان بافق است. زمانی که علت را پرسیدم گفت: از بس اطرافتان خندق حفر و معادن را برداشت می‌کنند عوارض ناشی از آن بر روی مردم اثر می گذارد. همه بدبختی این معدن مال مردم بافق باشد ولی سود آن را افراد خاصی برداشت می کنند. هر کارگری که اینجا کار می کند بر روی این کار حساب کرده است و دست مردم چک و سفته دارد. توقع داریم ما که نماز جمعه می رویم، رأی می‌دهیم و جزء این نظام هستیم ما را حمایت کنند؛ چرا هیچکس ما را حمایت نمی کند؛ مگر افراد خاصی رفتند جنگیدند یکی از آنها پدر خود من بوده است.
کارگری که 36 سال سن داشت با 12 سال سابقه کار و در کارخانه فرآوری کار می کرد گفت: قبلاً در ذوب و روی کار می کردم و همین مشکل را در آنجا داشتیم. اگر ذوب و روی خصوصی نشده بود من الآن بازنشسته شده بودم. ما کارگرها به خاطر خودمان اینجا نیستیم؛ بلکه به خاطر فرزندان خودمان هست. سالی دو بار به خاطر قلب پدرم، او را به یزد می‌برم و دکترها می‌گویند به خاطر اینکه در معدن کار می‌کرده باعث بیماری او شده است. این معدن 35 سال دولتی بوده است و هیچ کاری برای ما نکردند یک خیابان درست و حسابی ندارد. بدترین روستاهای فارس، گازکشی دارند به خاطر اینکه فولاد ما راه نیفتد به ما گاز نمی‌دهند؛ چون بتوانند مواد خام ما را ببرند.
هرگز با حرف کاری درست نشده است
یکی دیگر از کارگرها به خبرنگار هفته نامه گفت: بافق سرزمین افرادی چون وحشی بافقی است، که یک بیت شعر آن همه را دیوانه خودش کرده است.
« الهی سینه ای ده آتش افروز     در آن سینه دلی وان دل همه سوز»
الآن طوری شده است که بافق را به قدری بد جلوه می دهند که اردیبهشت90 به خاطر حق خودمان و به خاطر اینکه حرف حق می زدیم از ما سوء استفاده کردند. هرگز با حرف کاری درست نشده است.
تنها مسئولی که واقعاً دلسوز هست و در صحنه حضور دارد فقط اعضای شورای شهر هستند
 یکی دیگر از کارگرها که 6 سال سابقه کار داشت گفت: تنها مسئولی که واقعاً دلسوز هست و در صحنه حضور دارد فقط اعضای شورای شهر هستند؛ چرا استاندار شخصاً به بافق نمی آید؟!
فقط آمده ایم حقمان را بگیریم
یکی دیگر از معترضین که باشگاه بدنسازی دارد گفت: ما آمده ایم تا از کارگران حمایت کنیم نمی خواهیم سنگ آهن سرکار بیاییم فقط آمده ایم حقمان را بگیریم. وعده های زیادی در خصوص ورزش به ما داده اند که به هیچکدام عمل نکرده اند.
خصوصی سازی به ضرر همه مجموعه بافق است
میرابوالقاسمی جوان 26 ساله ای که بیکار بود هدف از شرکت در جمع معترضین را اینگونه بیان داشت: آمده ام به امید اینکه سنگ آهن همانطور که مردم می خواهند بشود. خصوصی سازی به ضرر همه مجموعه بافق است.
یکی از کارمندان شرکت که 14 سال سابقه کار داشت گفت: خصوصی سازی، خصوصی بازی هست. افرادی هست که سُمبه هایشان پرزور است.
از قدیم گفته اند هیچ سیری به فکر گرسنه نیست
یکی دیگر از کارگران گفت: زمانی که تربتی برای خوبی های خصوصی سازی می گفت به او گفتیم: شما وقتی این حرف را می توانید بزنید که آب و هوای خوش اصفهان و امکانات آن را برای ما بیاوری. آن وقت در مورد خصوصی سازی برای ما صحبت کنید از قدیم گفته اند هیچ سیری به فکر گرسنه نیست. 5 سال است که بعنوان نیروی فنی ما را استخدام کردند؛ ولی هنوز ما شرکتی هستیم با حقوق 800 هزار تومان! هیچکس باور نمی کند.
 یکی دیگر از کارگرها گفت : 11 سال سابقه کار دارم؛ ولی هنوز 800 هزار تومان حقوق می گیرم و شرکتی هستم. یکی دیگر از کارگران این دو بیت را بداهه سرود:
شیشه عمر شهرم به دست کیست؟! که می خواهد آن را بشکند؟ دگر جانم به لبم آمده است. نمی گذارم نمی گذارم دیگر آن را بشکنند.