هفته نامه هفته نامه

بازگشت به صفحه کامل
« بازگشت

طلاق سرانجامی تلخ

طلاق سرانجامی تلخ



ریحانه كارگران| می‌گویند یكی از شیرین‌ترین بخش‌های زندگی، ازدواج است اما متاسفانه برای بسیاری از جوانان این شیرینی به تلخی طلاق می‌انجامد. متاسفانه یکی از مسائلی که امروزه در جامعه پررنگ‌تر از قبل شده، پدیده طلاق است. دادگاه خانواده پر است از زنان و مردانی که آمده اند پیمانی را که با همسر خویش بسته اند، به پایان برسانند. این زنان و مردان علل مختلفی را برای جدایی از همسر خود عنوان می کنند. به غیر از اینکه این پیمان های شکسته شده چه آسیبی را به آن ها و فرزندانی که دارند وارد می کند، بر بدنه اجتماع نیز آسیب هایی از این جدایی ها وارد می شود که قابل اغماض نیست و باید برای هر چه کمتر کردن این آمار تدبیری اندیشید .
 بیشترین علل طلاق در حال حاضر:
1- نداشتن شناخت مناسب زوج ها نسبت به یکدیگر
برای شناخت صحیح، زوج‌ها ابتدا باید خود را بشناسند و زمانی که به خودشناسی رسیدند در درجه  بعد به دنبال کسی باشند که با توانایی‌ها و ارزش‌هایشان همخوانی داشته باشد. برای شناختن یکدیگر باید چند ملاک و معیار را مورد بررسی قرار دهند از جمله: از نظر فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی شبیه هم باشندو به لحاظ مذهبی نیز در یک راستا باشند و به اعتقادات یکدیگر احترام بگذارند.
توجه به ظاهر: باید هر دو طرف از ظاهر و آراستگی شریک زندگی‌شان خوش‌شان بیاید. اگر چه خیلی از جوانان این مورد را به عنوان اولین و مهم‌ترین نكته در نظر می‌گیرند و بعد سراغ سایر ملاک‌ها و معیارها می‌روند که این نوع شیوه انتخاب، نادرست است.
توجه به عادت‌های شخصی: باید به این مسئله توجه داشت که آیا ما به عنوان یک همسر می‌توانیم با عادت‌های شریک آینده زندگی‌مان مانند نوع و نحوه صحبت کردن، لباس پوشیدن، راه رفتن و... کنار بیاییم.زوج‌های جوان باید بدانند که بعد از ازدواج هیچ تغییری رخ نمی‌دهد بلکه اصرار در تغییر باعث مقاومت طرف مقابل، لج و لجبازی، دعوا و قهر  و درنهایت منجر به طلاق می‌شود، افراد برای انتخاب شریک زندگی‌شان باید تشابه شخصیتی را مدنظر قرار دهند و شریکی را انتخاب كنند که از هر جهت شبیه خودشان باشد.
2- توانایی نداشتن ارتباط موثر و سازگار نبودن(عدم تفاهم)
زوج‌ها برای ادامه یک ارتباط رضایتمند باید از مهارت‌های زندگی مانند گفت‌وگو کردن، گوش دادن،همدلی،مدیریت خشم و توانایی حل مسئله آگاهی داشته باشند ،همچنین زوج‌ها  باید توانایی سازگاری در هر شرایطی را داشته باشند. در زندگی مشترک، گفت‌وگو کردن به عنوان یک عامل مهم در ازدواج موفق است.
زوج‌هایی که بیشتر اهل گفت‌وگو هستند، توانایی حل مسئله را نیز دارند. متاسفانه از هر 10 زوج، کمتر از 3 زوج توانایی گفت‌وگو کردن به شیوه مناسب را دارند. باید به این مسئله توجه داشت که وقتی نتوان با گفت‌وگو به حل مسئله‌ای پرداخت، مشکل بغرنج خواهد شد.
3-ازدواج در سنین پایین
امار طلاق در بین دخترانی که در سنین 14-17 سالگی ازدواج می کنند دو برابر بیشتر از دخترانی است که در سنین بالاتر ازدواج می کنند این آمارنشان می دهد که فشار ناشی ازاضطراب و هیجان های دوران نوجوانی با مشکلات زندگی مشترک در می آمیزد و خیلی زود زن و شوهر را به پای میز طلاق می کشاند،متا سفانه ازدواج در سنین پایین در شهرما در حال رواج است.
4- تكراری شدن ونبودن هیجان
رابطه زناشویی مانند یک گیاه است و باید برای رشد آن و جلوگیری از خراب شدن و پژمرده شدن به آن رسیدگی کرد. منظور این است که حس‌ها و نگاه‌های تازه که در روزهای نخست آشنایی وجود داشته را دوباره بسازیم. تازگی داشتن برای یکدیگر سبب می‌شود که هر دو طرف از لحاظ عاطفی به یکدیگر نزدیک شوند و حس مهم بودن را به یکدیگر انتقال دهند. زمانی که زوج‌ها وارد فضای طلاق می‌شوند در واقع این پیام را برای یکدیگر می‌فرستند که «تو برای من مهم نیستی.» این در حالی است كه هر دو طرف می‌توانند كارهایی انجام دهند كه برای طرف مقابل تكراری و خسته‌كننده نشوندوطرف مقابل هم اهمیت آنها‌را در زندگی خودش بداند‌.
5- اعتیاد 
یکی از عوامل تاثیر گذار بر طلاق اعتیاد زن یا مرد به مواد مخدر است.تاثیر این عامل تا حدی است که زن یا مرد از زندگی مشترک کاملا جدا شده و فقط به دنبال تامین مواد مخدر خود هستند،مشكلات اقتصادی،بد رفتاری،پرخاشگری ،عدم توجه به نیازهای جسمی،روانی وعاطفی خانواده از جمله تبعات اعتیاد هستند.
6- دخالت‌هایی از بیرون
دخالت خانواده: متاسفانه بسیاری از زوج‌ها این مجال و اجازه را به خانواده‌هایشان می‌دهند که از همان روزهای اول ازدواج در زندگی‌شان مداخله كنند. علت این دخالت به وابستگی فرد به خانواده نخستینش بازمی‌گردد. دختر و پسر وقتی درصدد تشکیل زندگی مشترك هستند، باید وابستگی خود را از خانواده کم كنند و هر کدام از آنها برای پایداری زندگی شان به مدیریت خانواده خود بپردازند.
دخالت امور شغلی و کاری: اهمیت دادن بیش از اندازه به کار و شغل سبب می‌شود که زوج‌ها نتوانند وقت مفید و کافی کنار یکدیگر داشته باشند که بالطبع این مسئله باعث می‌شود محبت در خانواده کمرنگ شود. این را باید دانست که شغل همه زندگی نیست بلکه ابزاری برای زندگی است.
▪ جلوگیری از پدیده طلاق یک برنامه ریزی کلی و همه جانبه را می طلبد بنابراین تمام قوا و نهادهای حکومتی باید با برنامه ریزی های طولانی مدت در مبارزه با این پدیده وارد میدان شوند. ولی راهکارهای زیر پیشنهاد می شود:
ـ رفع آسیب های اجتماعی مثل اعتیاد، فساد و فحشا
ـ آموزش زوجین قبل و بعد از ازدواج
ـ مشاوره و جهت دهی به زوجین برای حل اختلاف از طریق سیستم مشاوره
ـ رفع مشکلات و دغدغه های اقتصادی برای زوج های جوان
ـ توازن حقوق مالی و غیرمالی زوجین
ـ تأکید بر ازدواج های صحیح و آگاهانه توسط زوجین
ـ آموزش رسانه های جمعی و مطبوعات در مورد عواقب طلاق    
دانشجوی كارشناسی ارشد روانشناسی بالینی