هفته نامه هفته نامه

بازگشت به صفحه کامل
« بازگشت

شما دیگر صاحبخانه شده‌اید

شما دیگر صاحبخانه شده‌اید


شما دیگر صاحبخانه شده‌اید

یا صاحب دل 
نمی‌دانم با کدام مقدمه و کدام القاب و الفاظ در خور  و زیبنده شما را خطاب کنم؛ اما از آنجا که ساده‌ام و ساده می‌نویسم شما را آقای طلایی مقدم خطاب می‌کنم!!
از تعارف های باسرانجام و بی‌سرانجام هم پرهیز می‌کنم چون شما دیگر صاحبخانه شده اید برایتان آرزوی موفقیت و بهروزی دارم اما آرزوی اینکه آستینی برای سر و سامان دادن شهرمان بالا بزنید و امید و آرزوهای مردم را به جایی برسانید. هرگز چون می‌دانم بیراهه های زیادی سر راه این طفل بی کس است و تاکنون کسی نتوانسته است آن را به جایی که لیاقتش را دارد برساند و امید نیست که شما بتوانید چراغ جادو پیدا کنید؛ زیرا مسئولین گذشته به قول خودشان همه راهکارها را امتحان کرده اند اما نتوانستند کاری از پیش ببرند!! و امید و آرزوهای مردم نوشته هایی شد که لابه لای پرونده های بایگانی شده فرمانداری و دستور کار مسئولان گم و گاهاً سر از سطل آشغال درآورده است.
آقای طلایی بی پرده بگویم و از دل، جناب آقا درست است فصل بهار، فصل آغاز و رویش است اما خدا می داند توقع رویش و یا بکرزایی از هیچکس نیست فقط بگویم هر از گاهی با روی کار آمدن یک مسئول  بهار بافق هم از راه می رسد و این بهار به خزان می نشیند یا به بار. قضاوت با خود مردم است. اما انگار استانی و حتی کشوری آب سرد روی سرش ریخته می شود تا حال و هوایش از یادش برود اما این حال و هوا از یاد رفتنی نیست و به قولی به سرش شود شیدایی و رسوایی است این مرغ کرچ گمان آن دارد که تخم طلا زیر پر و بال خود دارد و امید آن دارد روزی سیمرغ یا جوجه طلا از زیر بال و پرش بیرون بیاید اما غافل از اینکه  تخم طلاهای او را ذره ذره و کاروان کاروان بروند تا در شهرهای دیگر بلوار و خیابان و ... بسازند و به قولی ویرانی این شهر  و آبادانی شهرهای دیگر رواست و تخم طلاهایی که زینت خانه ها و قصرهای خوش نشین هاست چون زمختی کویر و گرمای جان‌سوزش تن نازپرورده کسانی که جیب هایشان به بزرگی اجدادشان است را آزار می‌دهد بافق به درد خود بافقی‌ها می‌خورد که به تنشان زیر تازیانه ستمی که به واسطه سخی و مهربان بودنشان خورده اند زمخت شده است.
آقای طلایی مقدم بی‌پرده و کوتاه اینکه بافق از صدقه دادن خسته شده است چون کم کم دارد حکایت چراغ به خانه روا به مسجد حرام به حقیقت می پیوندد. گاز، جاده دوبانده یزد-بافق، بیمارستان مجهز پزشک متخصص، بیمارستان تأمین اجتماعی، امکانات تفریحی، فعالیتهای مفید اجتماعی و توجه به جوانان و بانوان و ... کمترین حقی است که در برابر سخاوت این شهرستان و مردمش باید به آنها تعلق گیرد؛ لذا به نوبه خودم خواهشمندم از ارائه دادن جواب حل یک مسئله صورت مسئله را درک کنید و مانند بقیه صورت مسئله را پاک نکنید اگر توان اجابت حق دارید بسم ا...
والسلام 
 منیره عبدالهی