هفته نامه هفته نامه

بازگشت به صفحه کامل
« بازگشت

ساماندهی دست فروش های در بافق

ساماندهی دست فروش های در بافق



محمد حسین تشکری| شهروندان بافقی، این روزها بیشتر چشم به ابتدای بلوار وحشی بافقی دوخته اند تا ببینند شهرداری از دل این خرابی ها چه بیرون خواهد کشید و چه گلی به سر این بلوار خواهد زد. بلواری که نفس چهار دوره شورای شهر را برید و 6 شهردار را به جنگ خود خواند. اکنون شهرداری هم دست بر قضا، شش دانگ حواسش را معطوف به این طرح کرده است تا دست پر از این طرح17 ساله  بیرون بیایید؛ ولی در این میان چیزی که از چشم شهرداری دور شده حضور دست فروشان یا خودروهای فروش میوه، برنج، کلوچه، لباس، قاب و تابلو است که سعی دارند در مرکز شهر و اطراف امام زاده، بساط پهن کرده و در اوج تردد مردم کاسبی کنند. ولی ماموران شهرداری و اصناف نمی گذارند که آب خوش از گلوی آنان پایین برود برای همین و به علت اعتراض آنان، این دوره گردها مجبور می شوند تا در خارج از شهر، اطراف میدان آهن شهر و یا میدان فاطمیه به کار خود ادامه بدهند. در این گزارش تلاش داریم به مشکلات و خواست آنان پرداخته، حرف و درددل آنها را از زبانشان بیان کرده و در آخر هم نتیجه مفیدی از این گزارش بگیریم.

واژه دست فروش در لغتنامه مرحوم دهخدا: « پیله ور،  آن که کالا را به دست گرفته در کوچه و بازار بفروشد یا خرده فروش و پیله وری که متاع خود را  به هر قدری که مشتری بخواهد؛ اگرچه خیلی کم باشد بفروشد. »

دستفروشی از مشاغل کاذبی است که به علت وضعیت نابهنجار اقتصادی تنها راه جوانان برای امرار معاش است. منبع درآمدی  که با سود ناپایدارش شاید بتواند مقداری از مسایل صاحبانش را برطرف کند؛ اما آینده ای موهوم با خود دارد، بدون امنیت مالی و جانی(1)  

مالیات‌های سنگین و اجاره بهای سرسام آور مغازه‌ها‏، دست‌فروشی را به شغلی پردرآمدتر از مغازه‌داری برای بسیاری جلوه داده است‏‏، شغلی که افراد مشغول در آن نه دغدغه کسب کرایه مغازه‌هایشان از راه فروش اجناس و کالا دارند و نه مجبورند با اداره مالیات برای کم یا زیاد شدن مالیات‌هایشان چکش کاری کنند.

 

این موضوع در کنار نرخ بیکاری بالا در کشور و شهر بافق؛ همچنین علاقمندی ما به مغازه‌داری و داشتن کسب و کار جدا می توان فهمید. هنوز پسر خدمت سربازی او تمام نشده پدر مغازه دارش یک دکانی را برای پسر عزیزش دست و پا کرده و با دادن سرمایه به او، ازش می خواهد که دل به کار بدهد و شغلی جدا برای خود و زن عقد بسته اش دست و پا کند. یه هر حال  این دست‌فروشان به رقیبی قدرتمند برای مغازه‌دارها تبدیل شده اند؛ به گونه ایی که بسیاری از روسای اتحادیه‌ها در کشور از فعالیت این دست‌فروشان انتقاد می‌کنند و اظهار امیدواری می کنند که مسئولان  برخوردی شدیدتر با آنها داشته و شر این تهدید را کم کنند؛  از جمله مسعود عباس زاده رئیس اتاق اصناف بافق که معتقد است: « دست فروشی مانند راننده ایی است که گواهینامه ندارد و در کل شغل دست فروشی بر خلاف قوانین است. آنان حتما باید پروانه کسب داشته باشند. »

اصناف کشور که هنوز از اصلاح قانون نظام صنفی در سال 1392 و حدود صنفی از قانون گلایه‌ دارند‏‌، حالا رقبایی سرسخت‌تر از مغازه‌داران همسایه، در کنار خود می‌بینند؛ رقیبانی که می‌توانند اجناس را با بهایی پایین به دست مشتری و مصرف کننده برسانند و بسیار آرام  و راحت آنها را از دور رقابت خارج کنند.

در مملکت ما برای هر 25 نفر یک واحد صنفی وجود دارد که با شاخص جهانی فاصله بزرگی دارد.  در کشورهای پیشرفته اقتصادی برای 1500 الی 2 هزار نفر یک واحد صنفی فعالیت می‌کند. ( 2)  

بر اساس آمارهای موجود، تعداد کل شغل‌های موجود در کشور در فاصله سال‌های ١٣٨٦ تا ١٣٩٢، تقریبا هیچ رشدی نداشته و در حوالی ٢١‌میلیون شغل ثابت مانده است. این مسأله در کنار رشد پیاپی  جمعیت جویای کار، باعث شده که از یک سو خانوارهای آسیب‌پذیر موقعیت‌های شغلی کمتری داشته باشند و از سوی دیگر قدرت چانه‌زنی آنها در زمینه دریافت دستمزد کاهش پیدا کند. (3)

«حجت یوسفی» اهل یزد با سن 30 سال که در حال فروش انار به قول خودش ملس هست می گوید: هیچ کسب و کاری ندارم و شغلم همین است. اگر همه این 200 کیلو انار را بفروشم حدود 70 الی 80 هزارتومان سود کرده ام. از او می پرسم این انار را چند خریدی و با چقدر سود می فروشی می گوید: این انار را هر کیلو 4800 خریده ام و 5600 تومان هم می فروشم. در میوه فروشی های بافق این رقم انار نیست؛ اگر باشد کمتر از 7 هزارتومان نخواهد بود. او در پاسخ به این پرسش که از شهرداری بافق چه انتظاری دارید می گوید: از شهرداری می خواهم که بگذارند ما کار کنیم. شغلی ندارم، در به در و بی سرمایه ام.

از او می پرسم این که مغازه داران و کسبه بافق، برخی معتقدند ما داریم مالیات و حق پروانه و عوارض می دهیم و شما هیچ! چه دیدگاهی دارید می گوید: رزق و روزی در دست خداست.

کمی ان سو تر یکی از کارکنان شرکت سنگ آهن مرکزی که از خطه شمال کشور می باشد در حال فروش برنج و آب نارنج، ترشی سیر و مخلوط شمال هست. او تمایلی به معرفی خود نداشت و من هم اصراری نداشتم. 32 سال سن دارد و حدود 3 سال است که در بافق و شهرک آهن شهر سکونت دارد. پنج شنبه هست و چون شرکت نعطیل می باشد در میدان ورودی آهن شهر، روبروی اداره ثبت اسناد و املاک بافق ایستاده ودر حالیکه بینی او از سرما کمی قرمز رنگ شده در پاسخ به این سوال که برنج او با برنج مفازه داران بافقی چه فرقی دارد، می گوید: «من تازه کارم، این برنج تولید خودمان است در شمال کشور، در حقیقت از تولید به مصرف هست و با ضمانت می فروشم. او حتی شماره موبایل خود را به خریداران می دهد تا از خرید برنج مطمئن شوند و خودشان برنج مرغوب از نامرغوب را تشخیص بدهند.  این جوان 32 ساله معتقد است فروش روزانه 20 الی 40 کیلو برنج ضرری به کسب و کار مغازه داران بافقی نمی زند!

این دستفروشان از شهرداری می خواهند تا محلی را برای عرضه محصولاتشان دست و پا کند. حتی حاضرند مبلغی را به عنوان عوارض یا حق الاجاره بدهند تا انها هم سروسامانی داشته باشند. انها می گویند در بیشتر شهرها محلی برای عرضه اجناس و کالای دست فروشان دایر شده اما در بافق هنوز هیچ خبری نیست!

این موضوع را با سید علی نوروزاده، شهردار بافق در میان گذاشتیم او گفت: در مجموعه پارک آبشار به عنوان جمعه بازار محلی را در نظر گرفته ایم. در این راستا جلسه ای با اداره صنعت و معدن و تجارت، اتاق اصناف و فرمانداری داشتیم و مقرر شد در راستای موضوع حمایت از تولیدات و محصولات خانگی و محلی، این جمعه بازار به زودی تشکیل شود. البته بصورت آزمایشی قرار شد تا این طرح بصورت موقت در مبارکه انجام شود تا بازده کار مشخص گردد. شهردار بافق معتقد است: ساماندهی این دست فروشان که در میدان ولایت یا دانشجو جمع می شوند برای ما مهم است چون به نوعی توسط دستگاههای مرتبط تحت نظارت و کنترل قرار می گیرند.

به هر حال به نظر می رسد که نمی توان با این پدیده دست فروشی مقابله کرد؛ زیرا کشور در حال عبور از بحران های اقتصادی است و دست کم زمان خواهد برد تا به رشد کامل و رونق اقتصادی برسیم؛ پس چه بهتر است ادارات و نهادهایی چون اداره تعاون، کار و رفاه اجتماعی و شهرداری اقدام به صدور مجوز و کارتهایی خاص با نام خرده فروشی سیار  یا دست فروشی رسمی نمایند؛ حتی می توان مبالغ ناچیزی از آنان اخذ کرد و با یک تیر چند هدف را نشانه گرفت اول ساماندهی این مشاغل خرده دوم کمک به خانواده های آسیب پذیر جامعه و سوم نظارت بر فعالیت های آنان

منابع:

(1)   http://www.dana.ir/news/448105.html

(2)   http://www.ayeene.ir)

(3)   http://www.taamolnews.ir/