هفته نامه هفته نامه

بازگشت به صفحه کامل
« بازگشت

درباره کتاب «عصر صفوی»

درباره کتاب «عصر صفوی»



عصر صفوی به دوران درخشانی از تاریخ ایران اطلاق می شود که اوایل قرن دهم هجری قمری به دست اسماعیل از نوادگان شیخ صفی الدین اردبیلی پایه گذاری شد و بیش از دو قرن به درازا کشید.
بانیان سلسله صفوی توانستند به آشفتگی های سیاسی و اجتماعی ایران پایان دهند و مرزهای طولانی کشور را رسمیت بخشند. به جز این ها ایجاد وحدت ملی بر پایه مذهب تشیع و استحکام و انسجام آن اتفاقی خجسته بود که بستری برای رشد قدرت نظامی، سیاسی و اجتماعی و اقتصادی کشور و ارتقاء سطح زندگی مردم فراهم آورد. رشد صنایع معمولی آن زمان نظیر نساجی، قالی بافی، کاشی سازی و سفالگری محصول امنیت اجتماعی حاصل از وحدت ملی بود.
بدین ترتیب حیات سیاسی ایران از تاریک روشنی نابهنجار به روشنائی گرائید هر چند سایه استبداد شاهانه همچنان بر سر ملت بود.
مانع عمده ای که برای دستیابی به یکپارچگی ارضی وجود داشت مدعیانی بودند که هوای فرمانروائی در سر داشتند و هر یک بر گوشه ای از سرزمین وسیع ایران حکم می‌راندند. منطقه مرکزی ایران و مشخصاً یزد واسعة العقد این مقوله بود؛ زیرا موقعیت جغرافیائی این ناحیه تسلط بی چون و چرا و بی دغدغه به بخش عظیمی از کشور را معطوف به دستیابی و سلطه بر یزد می کرد.
با این اوصاف شناخت اوضاع و احوال سیاسی، اقتصادی و اجتماعی یزد در عصر صفوی اهمیت ویژه ای دارد. اگر در نظر بگیریم که منابع و مآخذ مکتوب باقی مانده از آن زمان بسیار اندک و اغلب دارای کژی و کاستی اند دشواری پژوهش در موضوع ما نحن فیه دو چندان می شود.
در عصر صفوی تاریخ نویسانی همچون ابوالفضل بیهقی دبیر غزنویان و یا خواجه رشید الدین فضل ا... وزیر صاحب نام ایلخانان وجود نداشتند تا کار محقق را تسهیل کنند. هم از اینروست که تألیف و تدوین کتابی که براساس پژوهشی علمی درباره اوضاع و احوال یزد عصر صفوی نوشته شود کاری است کارستان که جز از محققی سخت‌کوش و هوشمند ساخته نیست. دارا بودن صلاحیت علمی تنها شرط نوشتن کتابی گرانسنگ و ارزشمند نیست؛ بلکه محرکی غیر قابل انکار چونان عشق و علاقه باید پشتیبان صلاحیت علمی باشد تا کار راست در آید و راستی اگر نویسنده دانشمند کتاب یزد عصر صفوی زاییده و بالیده این ناحیه نبود و یا از لحاظ علمی و حرفه ای چنین جایگاهی نداشت آیا،امروز کتابی چنین باارزش دردست داشتیم؟ فراموش نکنیم  کتابی را که خواننده ظرف مدت چند روز مطالعه می کند حاصل ماه ها و سال ها کوشش و تلاش فرساینده فکری نویسنده است.
باری این قلم با مختصر بضاعت خویش و با کسب اجازه از محضر نویسنده فاضل کتاب را یاد آوری می کند:
شاید بر جسته ترین امتیاز این اثر پژوهشی استاد دکتر علی اکبر تشکری بافقی زبان فاخر و فخیمی است که نویسنده در بیان آرا و اندیشه های علمی خود از آن سود برده است. فیلسوف نامدار ایرانی دکتر رضا داوری اردکانی همو که معتقد است « تاریخ گزارش تحقق زمان است»  بیان فلسفی جالب و تازه ای درباره زبان دارد. ایشان می فرمایند« داریم با زبان بیگانه می شویم و بیگانه شدن با زبان یک امر جزئی و اتفاقی و امری مربوط به برنامه ریزی درسی نیست بلکه صورت معانی و آیینه خرد است. ما چون زبان داریم اهل معنی هستیم نه اینکه ابتدا معانی را در می یابیم و سپس آنرا در زبان می گنجانیم.»  هم از اینروست که ما زبان شیرین و پخته استاد دکتر تشکری بافقی را در کتاب یزد عصر صفوی ستایش می کنیم و بیان و درک درست آنچه را که در تفسیر و تحلیل رویدادهای سیاسی و اجتماعی آن دوران ارائه داده است را حاصل دسترسی ایشان به گنجینه ادب فارسی و بهره گیری استاد از غنای این میراث گرانقدر می دانیم. اینکه  نویسنده واژگان مهجور و خاک گرفته را می شناسد و آنان را به آوردگاه اندیشه می کشاند و با بازشناسی ترکیبات لغوی صلاحیت ادبی خود را به رخ  خواننده می کشاند و شیرینی و حلاوت زبان فارسی را به مخاطب می چشاند گویای احاطه ایشان به زبان است.
اما معمول آنست چنانچه نویسنده قصد معرفی ماخذ کلام خود را در موردی خاص  داشته باشد آنرا در ذیل صفحه نقل می کند نه آنکه در متن کتاب و در داخل پرانتز آورده شود و اسباب آَشفتگی  فکری و گسست موقت روند مطالعه متن گردد چیزی که متاسفانه به کرات در کتاب یزد عصر صفوی دیده می شود.
نکته دیگر اینکه استاد دکتر تشکری بافقی نسبت به اصالت واژه ایساتیس ابراز تردید فرموده اند این واژه به دلیل زیبایی و خوش تراشی‌ای که دارد امروزه مقبولیت  عام یافته است. نکند تشکیک نویسنده سبب شود ترک ها و عرب ها مدعی شوند ایساتیس که جانشین واژه قلمبه سلمبه ایزاطیخه است متعلق به آنان است و آنرا بنام خود ثبت کنند.
پروفسور «وندت» زبان شناس معروف آلمانی در کتاب «زبان ها» ادعا می کند که زبان فارسی به دلیل غیر صرفی و آنالیتیک بودنش بهترین گزینه برای زبان  دوم جهان است.
حقیقت این است که ما فارسی زبانان از به کار بردن واژه های بد ریخت که ذهن و زبان و حتی لب و چانه را هنگام تلفظ آزار می دهند پرهیز کنیم . حتماُ یادتان می آید قبل از پیدایش کمد برای نگهداری رخت ولباس از صندوق های بزرگی استفاده می کردیم که «رخت دان» نامیده می شدند اما به دلیل اندک دشواری تلفظ رخت‌دان آنرا بدل به یخدان کردیم در حالیکه هیچ رابطه ای با یخ نداشت. نظیر این تغییر و تبدیل کم و بیش سراغ داریم اجازه دهید یکی هم ایساتیس جانشین تراش خورده و خوش تلفظ ایزاطیخه باشد.
چه کار خوبی کرده است نویسنده دانشمند کتاب یزد عصر صفوی که علیرغم  ادعاهای نادرست بعضی ها چهره غیاث الدین  محمد میر میرانی  را آن طور که بوده معرفی کرده است.  در طول تاریخ کم نبوده اند افرادی که ریاکارانه از باورهای دینی مردم سوء استفاده می کردند و برای خود شخصیتی دوست داشتنی و اسطوره ای می ساختند. این افراد دور و بر خود مریدانی داشته اند که کراماتی را به آنان نسبت می دادند که دست کمی از معجزه نداشت. زود باوران این کرامات دروغین را بین مردم شایعه می کردند تا خود نیز به تبع مراد خود به نوا برسند.
نویسنده کتاب ارزشمند یزد عصر صفوی پرده از چهره میر میران - ممدوح مولانا وحشی بافقی- برگرفته و نقش او را در واقعه مصیبت بار هجوم ذوالقدران فارس به یزد و تاراج مردم بی پناه این شهر را هر چند به اختصار نمایانده است. اما ای کاش نویسنده خوش ذوق کتاب کمی  بیشتر درباره رنج ها و مصائب مردم یزد در این واقعه قلمفرسایی می کردند.
فصلی از کتاب - صفحه146- به شرح مسافرت دوم شاه عباس به یزد اختصاص دارد توضیح مطلب آنکه در پی اتفاقات خونین یزد شاه عباس بدین شهر آمد و دو سه هفته ای در این شهر جا خوش کرد و به عیش و نوش پرداخت. شاه خلیل الله پسر محمد میر میرانی اسباب عیش سلطان را به نحو مطلوب فراهم آورد و «نوش لبان ناهید سیما» سلطان را به کام رساندند.
پادشاه قدر قدرت صفوی سال بعد نیز برای تجدید خاطره عازم یزد شد و بار دیگر شاه خلیل الله پذیرایی شاهانه از حضرت سلطان به عمل آورد.
غیرت و تعصب استاد دکتر تشکری بافقی به ایشان اجازه نداده است تا برای قصد شاه از سفر به یزد مهر تأیید بزنند بلکه نیت شاه عباس را سیاسی دانسته اند در حالیکه نویسندگانی چون ملّا منجم یزدی که ملتزم رکاب شاه بوده است به صراحت قصد شاه عباس را از سفر به یزد عیش و عشرت دانسته اند.
گمان نمی رود شخصیتی دانشمند و محققی هوشمند که در جایگاهی فرازین به لحاظ علمی قرار دارد از رویه سلاطین ایران به ویژه صفوی ها در عشرت طلبی و زن باره گی کم اطلاع باشند. در حرمسرای حضرت شاه عباس دوشیزگانی بوده اند که دو سه سال در نوبت می ماندند تا مورد توجه شاهنشاه قرار بگیرند. شاه  اسماعیل  دوم در ماه مبارک رمضان با حسن بیگ  شاگرد زیباروی حلوایی در خانه پری خان خانم و در اتاق خلوت بر اثر افراط در مصرف تریاک جان باخت.
سخن کوتاه کنیم و بار دیگر موکداً به نویسنده دانشمند و هوشمند کتاب یزد عصر صفوی خدا قوت و خسته نباشید بگوییم.دکتر تشکری بافقی با وا کاوی لایه های اجتماعی و با شناخت تأثیرات سیاسی و اجتماعی حوادث و رویدادها بر توده های مردم از راس هرم گرفته تا قاعده آن تصویری روشن و دقیق از جامعه چهارصد پانصد سال پیش یزد به چشم مخاطب می کشد . بدیهی است این اثر ماندگار مرجعی قابل اطمینان برای پژوهشگرانی است که قصد دارند به یزد عصر صفوی سرک بکشند و از چند و چون اوضاع و احوال آن روز گار باخبر باشند.
ای کاش متولیان و مسئولان استان یزد آیینی بر پای می داشتند و چهره های خدوم و دانشمند استان از جمله استاد دکتر علی اکبر تشکری بافقی نویسنده ارجمند کتاب عصر صفوی را مورد تفقد و تقدیر قرار می دادند تا هم خستگی و مرارت کاری چنین  سترگ را از آنان دور کنند هم اسباب تشویق کسانی شوند که امکان انجام خدمات مشابه را دارند.
محمود سریزدی