هفته نامه هفته نامه

بازگشت به صفحه کامل
« بازگشت

خوش خط و خال!

خوش خط و خال!



دختر جوان در دایره اجتماعی پلیس گفت: با این شکست عاطفی، خیلی حساس شده بودم و در مورد خواستگارانم سخت گیری زیادی می کردم تا این که یک مار خوش خط و خال سر راهم قرار گرفت و فریبم داد.
دختر جوان گفت: "مهرداد" خاطره خوبی از عشق و عاشقی برایم نگذاشت و با پشت پا زدن به قول و قرارهایش، مرا نسبت به تمام مردان بدبین کرده بود تا جایی که هر خواستگاری برایم می آمد به دید یک آدم حقه باز به او نگاه می کردم و با وسواس زیاد سعی داشتم مردی را انتخاب کنم که ثروتمند، سر به زیر و مطیع باشد.
"ملیحه" افزود: چند سال قبل، پسر یکی از دوستان پدرم توانست با نامه های عاشقانه و تماس های تلفنی مرا شیفته خود کند و ما با ابراز عشق و علاقه سوگند خوردیم که با هم ازدواج کنیم اما او و خانواده اش به خاطر شرایط شغلی پدرش به شهر دیگری نقل مکان کردند.
اگر چه خانواده مهرداد سالی یکبار میهمان ما بودند. با ادامه این ارتباط دوستانه، من ۶ سال به انتظار پسری نشستم که مرد رویاهایم بود و با دل خوشی به یک مشت حرف بی اساس، خواستگاران زیادی را جواب کردم.
ولی افسوس که در پاسخ به این همه دلبستگی، "مهرداد" همه وعده هایش را زیر پا گذاشت و یک روز پدرش تماس گرفت و ما را برای عروسی او دعوت کرد. باورم نمی شد که به این راحتی بازیچه حرفهایش شده باشم به همین خاطر گوشی تلفن را برداشتم و به او زنگ زدم. اما در جوابم گفت:من تمام عکسها و نامه هایت را سوزانده ام، خواهش میکنم گذشته ها را فراموش کن!
دختر جوان ادامه داد: با این شکست عاطفی، خیلی حساس شده بودم و در مورد خواستگارانم سخت گیری زیادی می کردم تا اینکه یک مار خوش خط و خال سر راهم قرار گرفت و فریبم داد.
البته در بوجود آمدن این مشکلات خودم نیز مقصر هستم چون به دنبال مردی می گشتم که از "مهرداد" خوش قیافه تر و پول دارتر باشد تا وقتی با او و همسرش روبرو شدم سرم را بالا بگیرم و فخر بفروشم!
افسوس که با این خیال پردازی های کودکانه برای خودم دردسر درست کردم.
جوانی که به من ابراز عشق و علاقه می کرد با این حقه که پدر و مادرش در خارج کشور هستند و باید منتظر بمانیم تا از سفر برگردند و سپس مراسم خواستگاری برگزار شود مرا خام کرد و با هم این طرف و آن طرف رفتیم ولی امروز که برای چندمین بار به خانه اش رفته بودم همسایه ها موضوع را به پلیس اطلاع دادند و ماموران انتظامی ما را دستگیر کردند.
حالا پس از گذشت دو ماه از این ارتباط شوم متوجه شده ام که این آدم حیله گر همسر و فرزند دارد و در این مدت احساساتم را به بازی گرفته است!
الان اعتراف میکنم که از ابتدا در مورد انتخاب همسر اشتباه فکر می کردم و انسان باید برای ازدواج با نظر و مشورت دیگران تصمیم عقلانی و منطقی بگیرد و تنها به یک دلبستگی خشک و خالی دل خوش نکند.
تهیه و تنظیم: دایره اجتماعی فرماندهی انتظامی شهرستان بافق