هفته نامه هفته نامه

بازگشت به صفحه کامل
« بازگشت

خواب وحشتناک

خواب وحشتناک



گردآوری:هادی حسینی بافقی|
 خوابی که دیده بود او را سخت به وحشت انداخته بود. هر لحظه تعبیرهای وحشتناکی به نظرش می رسید. هراسان آمد به حضور امام صادق(ع) و گفت:« خوابی دیده ام.»
« خواب دیدم مثل اینکه یک شبح چوبین،  با یک ادم چوبین، بر یک اسب چوبین سوار است، و شمشیری در دست دارد، و آن شمشیر را در فضا حرکت می دهد. من از مشاهده آن بی نهایت به وحشت افتادم، و اکنون می خواهم شما تعبیر این خواب مرا بگویید.»
امام:« حتماً یک شخص معینی است که مالی دارد، و تو در فکری که به هر وسیله شده مال او را از چنگش در بیاوری. از خدایی که تو را آفریده و تو را می میراند، بترس و از تصمیم خویش منصرف شو.»
«حقا که عالم حقیقی تو هستی و علم را از معدن آن به دست آورده ای. اعتراف  می کنم که همچو فکری در سر من بود، یکی از همسایگانم مزرعه ای دارد، و چون احتیاج به پول پیدا کرده، می خواهد بفروشد، و فعلاً غیر از من مشتری دیگری ندارد. من این روزها همه اش در این فکرم که از احتیاج او استفاده کنم، و با پول اندکی آن مزرعه را از چنگش بیرون بیاورم.»