هفته نامه هفته نامه

بازگشت به صفحه کامل
« بازگشت

حاشیه های سفریک روز نماینده مجلس شورای اسلامی به بافق

حاشیه های سفریک روز نماینده مجلس شورای اسلامی به بافق


حاشیه های سفریک روز نماینده مجلس شورای اسلامی به بافق

-نماینده مجلس در جمع خبرنگاران گفت: اطلاعی از سفر مسئولین استان و شهرستان به تهران ندارم. وی در همان جمع تماسی با آنان گرفت و گفت: «مگر نماینده مجلس کشک است که به من نمی گویید چه اتفاقی روی داده است.»
- نشست خبری به علت عصبانیت و ناراحتی های دخیل عباس بدون سؤال بود؛ چون هر بار با ایراد یک سؤال وی آتش می گرفت و توضیحاتی می‌داد.
- به کار بردن کلمات درشت و الفاظ تند توسط زارع زاده همه را به سکوت وا داشت. انتظار خبرنگاران در پشت درهای بسته دفتر قابل توجه بود. نماینده مجلس در آن روز از وضعیت روحی خوبی برخوردار نبود.
-دخیل عباس زارع زاده با صدای بلند و کوبنده خطاب به خبرنگار هفته‌نامه افق‌کویر گفت: «بنویس! تیتر کنید صحبت‌هایم را، به که بگویم دردهایم را!»
- نماینده مجلس به خاطر برخی نابسامانی از جمله رانت خواری و به یاد شهدا و همرزمانش گریه کرد.
- راه رفتن زیاد وی باعث شده بود تا خبرنگاران مدام به این طرف و آن طرف نگاه کنند.
-در ابتدای نشست دو خبرنگار بیشتر حضور نداشتند و بعد از مدتی سه نفر به جمع آنان ملحق شد.
-مسئولین سابق شهر، رییس دفتر دخیل عباس زارع زاده و خبرنگاران جرأت هیچ عکس‌العملی را نداشتند.
- تأکید دخیل عباس برای درج گفته‌هایش در سایت ها و هفته نامه ها بدون کم و کاستی کلمه ای از آن باعث شده بود مداوم از کلمه بنویس، بنویسید تیتر کنید استفاده نماید.
- وی صحبت‌های مشابهی را بدون کم و کاستی در مکان های نماز جمعه و جمع کارکنان و کارگران در شرکت سنگ آهن بافق بیان نمود.
- وی در پاسخ به سؤال خبرنگار هفته‌نامه افق‌کویر که چگونه با وضعیت روحی و عصبانیت با خانواده بسر می برید گفت: من فاتحه آنان را خواندم آنان هم فاتحه مرا دو ماهی یک بار خانواده را می بینیم. تماس بگیرید بپرسید طی این دو سال مرا دیده اند؟!
- دخیل عباس زارع زاده شماره تماس منزلش را نیز از یاد برده بود.
- وی گفت: نه حالا قبل از آن هم برای خانواده ام همسر خوبی نبودم.
- نماینده مجلس در مسجد جامع شهر بافق گفت: اگر فردی بگوید مردم بافق اغتشاش و آشوب کرده اند دهانشان را باید خرد کرد مردم بافق اعتراض نمودند.
- وی گفت: شکی در آن نیست که معادن جزء انفال است و متن قانون اساسی است که برایتان می خوانم و تصریح کرده است که کوچک و بزرگ ندارد . اصل 45 قانون اساسی: انفال و ثروت های عمومی از قبیل زمین رها شده، معادن، دریا، دریاچه ها، رودخانه ها، سایر آب های عمومی و تمام کوه ها و منابع داخل شکم آن نیز جزء انفال است. مگر می شود مادری حامله باشد بگویند مادر حامله است؛ ولی بچه ی او نیست.
-دخیل گفت: ریشه موجودیت معادن ارزش گذاری شده است؛ قطعاً ارزش آن ده برابر بیشتر می باشد.
- وی همچنین تصریح کرد: در مملکتی که دستور وزیر، معاون وزیر ارزش ندارد و شورای تأمین استان (...) آن را نمی خرند چه باید کرد؟ چرا رییس خصوصی سازی به معاون وزیر دهن کجی می کند.
زارع زاده اظهار کرد مردم بافق مردمی متدین بوده و نظام و رهبری خود را دوست دارند و برای آن جان خواهند داد.
نماینده مجلس در مورد نوشته ها و دستورات داده شده گفت آنقدر کاغذ نوشته اند که در هوا مانده است.
وی در بین کارگران و کارکنان شرکت گفت: به دعای کمیل و ندبه و دعا و ثنا ادامه دهید و گوش به حرف کسانی که به دنبال اغتشاش و آشوب هستند ندهید.
- وی برای رفت و آمد بین وزارتخانه ها موتوری خریداری کرده است تا بتواند کار خود را به سهولت انجام دهد. وی گفت: در موتور سواری هیچ کس به گرد من نمی رسد.
یکی از کارگران گفت: چند روز پیش فردی را دیدم که در کنار درختان گریه می کرد و می گفت: معدن مارا می برند و هیچکس به داد ما نمی رسد!
-دخیل گفت: اینجا گاز ... مردم گفتند ندارد. جده به گویش مهریزی ها .... مردم گفتند ندارد. صنایع جوار معدنی .. مردم گفتند ندارد.  بیمارستان... ندارد. درد کارگران گفتند دارد. بلا.... مردم گفتند دارد. (...) .... مردم گفتند دارد.
او روی تنه درخت ایستاد و در جمع کارگران صحبت نمود وی گفت من نماینده شما هستم. گَلِ (به گویش محلی یعنی همراه) شماها هستم.
در اعتراض یکی از کارگران که گفت: چرا پاسخ خبرنگار را نمی دهید و با وی درست برخورد نمی کنید گفت: خودش باید بدش بیاید.
-کارگری که 48 سال داشت خطاب به نماینده مردم گفت: حرف های شما از نظر روانشناسی آرامبخش می باشد. طولانی شدن اعتصاب؛ یعنی توهین بارز به جماعت کارگر؛ یعنی شما بگذارید ما کارمان را انجام دهیم شما اینجا بنشینید. همکاری نکردن خیلی از افرادی که باید در جمع مردم باشند و نیستند از جمله مهندسین محترم و...
دیکتاتوری که حاکم بر شرکت سنگ آهن هست خدا نکند کسی در رابطه با رانت خواری و مفاسد اقتصادی در این مجموعه فقط کلمه ای بگوید. بنده خودم کسی بودم که اعتراض کردم چهار ماه حقوقم را دریافت نکردم. وعده های سر خرمن به من می دهند اعتراض کردم؛ چرا؟!! پول بیت المال را می خورید. خوردند نوش جان! به جای آنکه آنان را بگیرند به دستان من دستبند زدند؛ بعضی آنقدر خورده اند که از قیافه شان پیداست رانت خوار هستند. مدیران بی مدبری که حاکم هستند و مدیران مدبر را فراری دادند."از ماست که بر ماست." در مجموعه سنگ آهن در رابطه با مفاسد اقتصادی تشکیل دادگاه بدهند. خانمی 55 ساله زمانی که دخیل عباس از شهدا گفت: با دستان لرزانش اشک های خود را پاک می کرد.