هفته نامه هفته نامه

بازگشت به صفحه کامل
« بازگشت

تخیـلات وسیـع صاحب دلهـره وصـال

تخیـلات وسیـع صاحب دلهـره وصـال



الهام نصیرزاده|  قلم، زبان عقل و معرفت و احساس انسان ها و بیان کننده اندیشه و شخصیت صاحب آن است. قلم، زبان دوم انسان هاست. هویت، چیستی و قلمرو قلم بسیار گسترده تر از آن است که در بیان بگنجد. هرگونه رشد و پیشرفت، پیروزی و آرامش و معرفت و شناخت، ریشه در قلم دارد. تمدن ها، تجربه های تلخ و شیرین و علوم با نوشتن ماندگار می شوند.
هر کس می تواند قلمی را بین انگشتانش بفشرد و فرمانش دهد که بنگارد و هر آنچه را از مخیله صاحب انگشت تراوش می کند، بنویسد. قلم، تخریب می کند. می سازد. واقعیت ها را آشکار می کند. آشکارها را نهان می کند. به واقع قلم، معجزه ای جاودان است.
هفته نامه افق کویر، در این شماره روز قلم را بهانه ای قرار داده و به سراغ یکی از نویسندگان بافقی رفته و گفتگویی با وی انجام داده است.
افق کویر:  لطفاً خودتان را کامل معرفی کنید:
 طیبه کارگران بافقی متولد 1361، دارای دو فرزند به نام های فاطمه و نفس.
افق کویر:  چطور شد که کتاب " دلهره وصال" را به رشته تحریر درآوردید؟
از سال1390 دست به قلم شدم، خیلی رمان می خواندم بعد به ذهنم رسید که یک رمان بنویسم؛ البته دوستان و آشنایان نیز به من پیشنهاد می کردند تا دست به قلم شوم. در ابتدا باورم نمی شد؛ اما کم کم شروع کردم به نوشتن، نوشتن این کتاب یکسال به طول انجامید 6ماه زمان تایپ برد، ویراستاری آن را خودم انجام دادم. جهت چاپ برای چند ناشر ارسال کردم یکی از ناشرین از کتاب خوشش آمد و آن را چاپ کرد. در حال حاضر این کتاب به چاپ دوم رسیده است. 
افق کویر:  بهترین و بدترین اتفاقی که در رابطه با نویسندگی برای شما اتفاق افتاده را بیان کنید؟
بهترین خبر، چاپ کتابم بود و بدترین آن انتشاراتی بود که چاپ آن را انجام نداد؛ در صورتی که اعلام کردند همه جزئیاتش خوب است فقط سوژه کتاب در آن انتشارات تکراری بود.
افق کویر:  در رابطه با چاپ کتاب توضیحاتی بفرمایید؟
کار نوشتن کتاب که تمام شد آن را فرستادم تهران. در ابتداگفتند:کتاب از شهرستان قبول نمی کنیم.
644 صفحه را پست کردم. بامن تماس گرفتند که چرا کتاب فرستادید؛ کتاب شما تأیید نمی شود؛ اگر هم تأیید کنند کار چاپ آن 2سال زمان می برد، چون از راه دور فرستاده بودم گفتند نگه می داریم، ولی امیدی نداشته باش. با گذشت یکماه، یکی از خانمهای نویسنده با من تماس گرفت وی که مرا خانم بافقی خطاب می کرد؛ به من گفت خانم بافقی چکار کردید؟! من ترسیدم و گفتم کدام قسمتش نامناسب بوده؟ بانوی نویسنده گفت: بسیار خوب بوده و قرار است چاپ گردد و در شورای فرهنگی نمره 20گرفته و از همه لحاظ عالی است؛ در ابتدا نام کتاب" دلهره عشق" بود از منم خواستند به جای کلمه "عشق" نام دیگری جایگزین کنم که نام دلهره وصال را برای کتاب انتخاب نمودم. 2 سال از این ماجرا گذشت اطرافیان می گفتند کتابت خدا می داند کجا افتاده؛ اما من به خدا توکل کرده و به گفته انتشاراتی اعتماد داشتم. سرانجام بعد از 2سال کتاب چاپ گردید و 100نسخه برای من ارسال شد. 
افق کویر:  چگونه موضوع کتاب به ذهنتان رسید؟ 
تخیلات وسیعی دارم و کتابهای زیادی خوانده ام می دانستم مردم چه می پسندند. رمان های معاصر مرحوم فهیمه رحیمی، خانم بهارلویی و خانم منجذی را زیاد خواندم.
افق کویر:  به چه سبکی می نویسید؟
سبک نوشته ام عامه پسند است و برای سن بیست سال به بالا مناسب است.
افق کویر:  چاپ کتاب چه مقداربرای شما هزینه در بر داشته است؟ 
۱۰۰۰ جلد چاپ شد و به چاپ دوم رسیده است. چاپ اول را با سرمایه خودشان تمامی مراحلش را انجام دادند و سرمایه کردند هیچ هزینه ای برای من نداشت. برای چاپ دوم چهارمیلیون تومان به من پرداخت کردند .زمانی با نویسنده بزرگی صحبت می کردم می گفت نویسنده نمی تواند زندگی کند و با نویسندگی خرج زندگی پرداخت کند. این عشق و علاقه است که فرد رو به نویسندگی می آورد .
افق کویر: مشوق اصلی شما برای نوشتن چه کسی ‌بوده است؟
مشوق اصلی من خواهرزاده ام لادن حسن زاده می باشد. وی علاقه شدیدی به نوشتن دارد و هر چند صفحه را که می نوشتم را باید تلفنی برایش می خواندم. همچنین خانواده ام حمایتم کردند و هیچ مخالفتی با این موضوع نداشتند.
افق کویر:  آیا کتابی دردست نوشتن دارید؟
بله، کتابی دیگر در دست نوشتن دارم که به نیمه رسیده سوژه قبلی من دوجوان بسیارالکی خوش بودند، اما سوژه این داستان جدی و پرمحتوا است. این کتابی که می نویسم خاطرات یک دختری است که واقعی است و مربوط به بافق و با حال وهوای بافق است؛ شاید زمان ویراستاری نام بافق را در داستانم ببرم و می خواهم از وحشی بافقی و خانه اش هم بگویم. شخصیت اصلی این داستانم دختری بنام هستی است باپسرعمه اش و....
افق کویر:  چگونه باوجود اینکه لادن از شما کوچکتر است مشوق شما بوده و هست؟
به سن نیست، لادن زیاد رمان می خواند و اهل مطالعه است با وجود اینکه کوچکتر از من است مشوق اصلی من‌بوده 
لادن ۲ماه دیگر پزشکی اش را به پایان می رساند. با این‌وجود به خواندن کتابهای دیگر ادامه داده است.
افق کویر:  شما‌ چه ‌میزان مطالعه دارید؟ 
من هفته ای یک‌کتاب می خوانم قبلاً که وقت آزادتری داشتم بیشتر مطالعه می کردم. 
افق کویر:  چه زمانی می نویسید؟
آخر شب ها روزی یک الی دوساعت می نویسم. 
افق کویر:  چه زمانی ویراستاری می کنید؟
زمانیکه داستان کامل تمام شود دو الی سه هفته کنار می گذارم سپس به سراغش می روم و شروع می کنم به ویراستاری داستان. 
افق کویر:  آیا شخصیت های داستانتان در زندگی همراه شما هستند؟
هنگام نوشتن لذت می برم شخصیت داستان و کارهایش همیشه همراه و در ذهن من‌هستند انگار با ما زندگی می کند.
افق کویر:  به نویسندگان تازه کار چه توصیه ای دارید؟ 
توصیه من به نویسندگانی که می خواهند شروع بکار کنند این است که باید اراده قوی داشته و نباید دلسرد شوند، حتی در مراحل چاپ. برای دفعه اول که کتابم تایید نشد خیلی دلسرد شدم؛ اما بعضی مواقع شکست نشانه پیروزی است.
افق کویر:  آیا همسرتان شما را همراهی می کنند؟
همسرم مخالفتی با کتاب خواندن و نویسندگی من ندارند ( با خنده) فقط توصیه به مراقبت از چشمانم دارد.
افق کویر:  چرا رمان بلند می نویسید؟ 
چون اکثریت رمان بلند می پسندند و علاقه دارند. چندین نفر که خوانده اند به من گفتند ای کاش ادامه داشت؛ اما زمانی که داستان مشخص شد دیگر ادامه دادن آن جالب نیست.