هفته نامه هفته نامه

بازگشت به صفحه کامل
« بازگشت

باید قدردان مدیران صادق بود

باید قدردان مدیران صادق بود


باید قدردان مدیران صادق بود

کلمه مدیر یا مدیریت معانی مختلفی دارد؛ اما جامع ترین تعریف آن است که «مدیریت فرایند به کارگیری مؤثر و کارآمد منابع مادی و انسانی در برنامه‌ریزی، سازماندهی، بسیج منابع و امکانات، هدایت و کنترل  آن برای دستیابی به اهداف سازمان است.» (به نقل از دانشنامه آزاد) در این تعریف به روشنی آمده فرآیند استفاده از نیروهای انسانی و امکانات موجود در یک اداره و یا شرکت برای رسیدن  به هدف های آن اداره یا سازمان!  نگارنده با این گفته، قصد ورود به این مسئله را دارد که در اطراف ما؛  انسانهایی هستند که سالیان سال در یک اداره و یا شرکتی زحمت کشیدند و به اصطلاح با کمبودهای بودجه و یا حتی از وقت و زندگی همسر و فرزندان خود زدند تا مطابق با اهداف سازمان به پیش بروند. برخی از این مدیران رنج سفر را بر خود هموار کرده و ترک شهر و دیار نموده و در محل خدمت خود حاضر شده اند تا آنچه که به عنوان وظیفه بر دوش آنها گذاشته است را به خوبی سامان بدهند. اکنون مشاهده می کنیم که این افراد بازنشسته شده و باز در همین شهر زندگی می کنند و وقتی هم که از آنها سوال می کنیم آیا از بازنشستگی خود راضی هستید؛ فورا می گویند: بله! راحت شدم! چقدر این در و اون در زدم و چقدر از زندگی خود و همسر و بچه هایم زدم تا کاری که بر عهده ام گذاشته شده بود به خوبی انجام بدهم! اما کاش کلام او به همین جا ختم می شد! ای بابا! چه کسی قدر دانست! به تنهایی تمامی کارها و مسئولیت ها را که الان چند نفر انجام می دهند، با جان و دل انجام می دادم!
آری! این است داستان مدیران ما! که به یک روزی  مسنددار ریاست بودند و وقتی که از کار بازنشسته می شوند دیگر نام و نشانی از آنها نیست! مدیری که با کوله باری از تجربه با آن اداره خداحافظی کرده است آیا این اراده در سازمانها و ادارات نیست که از تجربه او استفاده کنند! آیا قاعده کار این است که برای هر چیزی باید تاریخ مصرف داشت! و یا باید گفت» از دل برود هر آن کس که در دیده نیست!»
سخت است؛ ولی قابل تامل و تحمل! باید از همین الان قدر روسا را دانست؛ البته آنان که از دل و جان خدمت می کنند. شناسایی این مدیران برای کارکنان ادارات خیلی سخت نیست؛ چون آنان به خوبی می بینند  که چه کسی خادم و چه کسی وقت گذران و فرصت سوزهست!
مدیرانی که به رغم قوانین موجود مبنی بر اقامت خود در شهر محل خدمت شان؛ حاضر هستند زن و فرزند و خانواده را به امان خدا گذاشته و شب ها را در مهمانسرای اداره و یا نمازخانه محل کارشان به سر کنند؛ شاید در دور و بر ما کم نباشند! آیا باید قدردان آنان بود و یا امکانات شهر را بدان حد به پیش برد که خانواده این مدیران هم حاضر به اقامت و اسکان در شهر باشند؛ به نظر می رسد هر دو اینها از وظایف شهروندان هست تا هم قدردان باشند و هم پیگیر تا امکانات شهر بدان حدی برسد تا مامنی برای رشد و پیشرفت فرزندان روساء باشد نه سدی برای آنها!
محمد حسین تشکری