هفته نامه هفته نامه

بازگشت به صفحه کامل
« بازگشت

این همه بار کجا می‌رود؟

این همه بار کجا می‌رود؟



کمپانی که تازه تو آبادی حجره زده بود در میدان آبادی اعلامیه زد که هر کس اسب، قاطر یا الاغی دارد به ما اجاره بدهد تا سنگ آبادی را برای کارخانه ذوب فلزات ببریم! صحبتش هم این بود آنانی که مایل هستند می توانند قاطر و اسب خود را به این کمپانی بدهند تا برای حمل سنگ های آبادی از آنها استفاده شود. حدود چهارصد تا حیوان باربر شامل اسب ویابو و ... شمارش شد! نماینده کمپانی به حجره اش آمد و شروع کرد به حساب و کتاب کردن که اگر روزی چهارصد تا الاغ  و قاطر، بار سنگ آبادی را خارج کنند چقدر عایدی به اهل روستا می رسد. ممل گفت: حالا که ما حیوان خود را به شما کرایه می دهیم چه چیز گیر ما آمده! الان مواجب کارگران هم دیر به دیر پرداخت می شود. من در تعجبم که این همه بار کجا می رود؟ اگر مفت می برند که نبرند! اقلا به این زودی ها سنگ تمام نمی شود و اگر هم مشتری دارد چرا حقوق کارگران دیربه دیر داده می شود. ممل این حرف ها رو می زد و نچ نچ از خلق خدا به آسمان بلند!  آقاتقی هم زیرلب می گفت:  " دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت غم مخور"