هفته نامه
« بازگشت
آیا ما مسلمان هستیم؟
آیا ما مسلمان هستیم؟
آیا ما مسلمان هستیم؟
بخش سوم و پایانی
نیت و تصمیم به تنهایی کاری را انجام نمیدهد... چرا که تصمیم، نیرویی است مخفی که خودبخود تبدیل به حرکت نمیشود و به تنهایی موانع را از میان بر نخواهد داشت!
اینک ببینیم عایقها و موانع طبیعی در زندگی انسان،که تصمیم برای مقابله با آنها کافی نیست کدام است که سزاوار است تصمیم را در مورد آنها تبدیل به نیروی واقعی کنیم تا اولا این نیرو معادل ومساوی آنها شود و سپس بر آن نیرو بیفزاییم تا برای حرکت و دفع آن موانع در زندگی از آن نیرو بهرهبرداری شود؟!
موانع و مقاومتها در داخل نفس انسانی چه بسیار و در زندگی فراوانند. از چیزهایی که در داخل نفس انسانی به صورت مانع وجود دارد: اُنس...طبیعت و خوی... آداب و رسوم(شخصی و فردی)... راحت طلبی...تنفر از کار وکوشش... و نگرانی و بیزاری از ناراحتیها و خطرات ...
و کلمه جامع آنها "هوی" میتوان نامید.یعنی اصرار بر وصول به آنچه که نفس آدمی آنرا دوست دارد و از چیزهایی که در زندگی خارج از نفس، به صورت مانع وجود دارد: عرفیات ظالمانه اجتماعی و نیروهای انحرافی که در اجتماعات یافت می شود وبر آن اجتماع مسلط میگردد و کلمه جامع آنها را "طاغوت" میتوان نامید، یعنی هر نیرویی که پا از گلیم خویش فراتر نهد و از راه راست خویش منحرف میگردد.
هوی در درون نفس و طاغوت از خارج نفس، هر دو موانع و سدهایی هستند که سزاوار است برای برابری با آنها در وهله اول، تصمیم، تبدیل به نیروی ظاهر میشود و سپس این نیرو ظاهر شده، فزونی یابد تا حرکت مستقیم که هماهنگ با ناموس هستی و اراده خداست در آنها ایجاد شود.
به این ترتیب همانطور که پیروان پیغمبر در صدر اسلام این امر بدیهی را دریافته بودند، و همواره در حالیکه پیکار و کوشش میکردند تا نفسهای خودشان را براه صحیح ببرند و استوار سازند همچنین تلاش میکردند تا اجتماع را هم بر قوانین اسلام بگمارند.
اینک ببینییم تصمیم و نیت پاک و خالص در حقیقت زندگی چه ارزشی دارد؟!
یا از طرف دیگر عیب و نقص آن چیست؟! عیب آن آنست که نیرنگ است! تو را به گمان وا میدارد و تو در خواب میبینی که با اشاره ابرویی یا رأی آنرا داری که جهان هستی را به حرکت در آوری!!
ولی تو هرگز آزمایش نکردی برای حرکت میزی در روی زمین، چه مقدار کوشش لازم است!
تو به خلوص نیّت قانع شدهای و به اینکه دل پاکیزهای داری که دارای جامع مستقیمی است و با خدا پیوند دارد و آنچه رضای اوست انجام میدهد. آری... ولی آنگاه که تو احتیاج داری جلوی یکی از آرزوهایت را بگیری (البته اگر جامعه امکان داشتن آرزو را به تو داده باشد) یا خوی و عادتت را تغییر دهی، یا آداب و سنن اجتماعی را که در آن زندگی میکنی دگرگون سازی، آنگاه که نیازمندی تا در برابر مردم بایستی و برخی را از انحرافشان بازداری یا آنان را از مقابل خویش برانی، تا ترا از راه خودت منحرف نکنند، در این گیر و دار جز رنج و درد و حرمان چیزی نخواهی یافت!!! آنگاه تو نیازمند مبارزه با سرکشی و انحراف- تمام انواع انحرافات- هستی و زندگی تو مواجه با خطرات میشود... دراین هنگام چه موقعیتی خواهی داشت؟
و اعتبار تو و ارزش واقعی تو و تصمیم و اراده پاک و مخفی تو چه اندازه خواهد بود؟! بنابراین تا زمانی که این تصمیم هم در صورتیکه تبدیل به انرژی و نیروی ظاهری نشود تا در زندگی به کار آید (مسلمانی تو) چه ارزشی میتواند داشته باشد؟ (اگر گمان تو اینست که تو مسلمانی؟) پیغمبر صلواتا... علیه مردی واقعی در حد اعلای واقعیت بود.چرا که فرمود: «ایمان به آرزوی قلبی نیست، بلکه چیزی است که در دل آدمی استوار می گردد و رفتار و کردار هم گواه و مؤید آن است» و از همین جهت است که قرآن هرگز «الذین آمنوا» (کسانیکه ایمان آوردهاند) را به تنهایی ذکر نمی کند بلکه همواره می فرماید:« الذین آمنوا و عملوا الصالحات...»
امیر عباس امینی