هفته نامه هفته نامه

بازگشت به صفحه کامل
« بازگشت

انحصار در کجا هست!

انحصار در کجا هست!


انحصار در کجا هست!

 به منظور ارتقای كارآیی و افزایش بهره‌وری منابع مادی و انسانی كشور و كارآمد كردن دولت در عرصه سیاستگذاری و توسعه توانمندی بخشهای خصوصی و  تعاونی، سهام شركت‌های قابل واگذاری بخش دولتی در شركت‌هایی كه ادامه فعالیت آنها در بخش دولتی غیر ضروری است، به بخشهای تعاونی و خصوصی فروخته خواهد شد.
مطابق با آنچه که در آیین نامه سازمان خصوصی آمده است؛ دولت می تواند سهام برخی شرکت ها را در چهارچوب اصل 44 و 45 قانون اساسی به بخش های تعاونی و خصوصی واگذار کند. در ماده 10 این قوانین بر لزوم  رعایت شرایطی هم تأکید شده است؛ از جمله:
الف ـ امر واگذاری در جهت تحقق اهداف برنامه باشد و خود هدف قرار نگیرد.
ب ـ در چارچوب قانون اساسی صورت پذیرد.
ج ـ موجب تهدید امنیت ملی و یا تزلزل حاكمیت ارزشهای اسلامی و انقلاب نگردد.
د ـ به خدشه‌دار شدن حاكمیت نظام یا تضییع حق مردم و یا ایجاد انحصار نینجامد.
هـ ـ به استفاده از مدیریت سالم منجر شده و اداره امور را بهبود بخشد.
و ـ حتی‌المقدور به توسعه مشاركت عمومی منجر شود
اما آنچه که در اینجا مورد نظر نگارنده بوده بند دال هست که می گوید خصوصی سازی نباید خدشه ایی به حاکمیت نظام یا تضییع حق مردم و یا ایجاد انحصار بیانجامد! همان چیزی که متاسفانه در جریان خصوصی سازی شرکت سنگ آهن به رای العین می بینیم! ذوب آهن اصفهان که بیش از سی سال ذخایر گرانبهای این آب و خاک را می برد نه تنها کوچک ترین کارخانه ایی در بافق احداث نکرده؛ بلکه طلب بیش از 800 میلیارد تومانی خود را نداده که نداده! به محض این که مدیرانی تلاش می‌کنند تا این پول را وصول کنند دست‌های ناپیدا آنان را از مدیریت برکنار نموده و یا آن قدر عرصه را بر آنان تنگ می کند که خود با دستان خود متن استعفا را نوشته و عطایش را به لقایش می بخشند! این چه بده و بستانی است که یک طرفه هست! سنگ از آن ما، عمران و آبادانی از آن آنها! و حالا از زاویه دیگر وارد شده اند تا با رخنه در هیئت مدیره شرکت سنگ آهن به یک باره مواد اولیه را از آن خود کنند! درست یادآور این شعر شاعر دیارمان، وحشی بافقی، هست که شاید در پس حوادث زمان این روزها را به چشم می دیده است:
از صحن خانه تا به لب بام از آن من
از بام خانه تا به ثریا از آن تو
وقتی که ذوب آهن از آن اصفهان هست چه دلیلی دارد که مواد اولیه یعنی سنگ آهن هم مال اصفهان باشد! آیا اینجا انحصار طلبی نیست! آیا مخالف قوانین نمی باشد! وقتی که چرخه فولاد در دستان یک شرکت خاص باشد چگونه ما می توانیم یرای طرح هایی که فعلاً ما را با نام آن دلخوش کرده اند مواد اولیه تأمین کنیم! از کجا طرح فولاد، آگلومراسیون و طرح های دیگر ما سنگ آهن مورد نیازشان را تأمین کنند! وقتی که همه چیز در دستان هزار دست ذوب آهن هست!  به نظر می رسد که این راهی هست که بیراهه خواهد رفت و می طلبد مسئولان و مردم با هوشیاری کامل مسایل را رصد کرده و از طرق قانونی موضوع تا حصول نتیجه پیگیری کنند.
محمد حسین تشکری