هفته نامه
الهام حمیدی از زندگی شخصی و دغدغه هایش میگوید!
الهام حمیدی از زندگی شخصی و دغدغه هایش میگوید!
پدر و مادرم عاشقانه زندگی کردند
الهام حمیدی: سال ۱۳۵۶ به دنیا آمدم. دو برادر کوچکتر از خودم دارم، لیسانس حسابداری دارم و کلاسهای آزاد بازیگری را گذراندهام، از سال ۷۸ کار هنری را آغاز کردم. پدرم بازنشسته و مادرم خانهدار است. من در خانوادهای رشد یافتم که مهر و محبت در آن موج میزد. روابط پدر و مادرم، خیلی دوستانه بود و آنها عاشقانه زندگی کردند و همیشه به ما آرامش انتقال دادند. خانوادهای که همیشه نظم در آن حرف اول را میزد… به هر حال باید توجه کنیم که در اکثر خانوادههای ایرانی، وابستگی شدیدی بین اعضای آن است و همین مسئله باعث تفاوت خانوادههای ایرانی نسبت به خانوادههای غربی میشود. حس مهربانی، دوست داشتن و احترام به بزرگترها که برای خیلی از ایرانیها عرف است.
به مرحله سوم نرسیدم
الهام حمیدی: هنوز به دوران سوم بازیگریام نرسیدم. در دوره اول بازیگری به خاطر اینکه میخواستم حضورم را تثبیت کنم، سعی میکردم تجربه کسب کنم و در فیلمهای تلویزیونی، سریال و سینما و در هر ژانری بازی کنم، اما خوشبختانه از همان ابتدا نقشهای اصلی به من پیشنهاد شد. بعد از سریال «مسافری از هند»، الهام حمیدی تثبیت شدو من مرحله دوم بازیگری خود را آغاز کردم. همان طور که میدانید «مسافری از هند» بسیار پر بیننده و به طبع، بازی من هم دیده شد. پس از این سریال در فیلم سینمایی «خیلی دور خیلی نزدیک» ایفای نقش کردم که هم در جشنواره فجر و هم در جشن خانهسینما کاندیدای جایزه شدم و فضای بسیار خوبی بود که خودم را نشان دهم و البته جایزه جشن را گرفتم. در این مرحله معمولا سعی میکنم که در پذیرش پیشنهادها کمی بیشتر دقت کنم…
رقـابـت
الهام حمیدی: حس رقابت در هر کاری و هر شغلی وجود دارد، اما من چنین خصلتی نداشتم و در مقابل من هم کسی از بازیگران چنین برخوردی نداشت که برای مثال زیر پایم را خالی کند. زمانی هم که با بزرگان سینمای ایران همبازی بودم، آنان هم چنین برخوردی با من داشتند، مثل سریال «زیر تیغ»، من ۷ ماه در آن مجموعه، نقش دختر پرستویی و معتمد آریا را بازی کردم و خیلی با آنان خو گرفتم… فضای دوستانه زیر تیغ، به شکلی بود که زمان پایان فیلمبرداری همه ناراحت بودند.
درباره سریال یوسف(ع)
الهام حمیدی: اولین بار که وارد دکور عظیم سریال شدم، خیلی برایم خوشایند و جذاب بود! دکور سریال بسیار عظیم بود، همین طور نوع پوشش و گریم… چون من وسط کار به پروژه پیوستم از همان زمان برایم مشخص بود که این سریال برای بیننده هم جذاب خواهم بود.
آن فضاهای بستهای که شما در سریال دیدهاید، مثل کاخ، معبد و منزل زلیخا و… در یک سوله بود در فرهنگسرای خاوران. که قسمت قسمت آن را ساخته بودند، در واقع همه قسمتهای داخلی این سریال در آنجا تصویربرداری شد، اما خانه یوسف(ع) در همان شهرکی بود که بخش اصلی آن شهر را شما در سریال دیدید.
البته دکور شهر اصلی و آن ساختمانهای عظیم از بتن ساخته شده بود که پشت آن چیزی نبود. یعنی در را باز میکردید، فضای خاصی نبود و این از هنر تصویربرداری مرحوم رسول احدی بود که به واقع زیبا تصویربرداری میکرد، روحش شاد.
داستان حضرت یوسف(ع) را همه میدانستند، اما ریز داستان را خیلیها نمیدانستند. آن روزی که به من پیشنهاد بازی در سریال را دادند و گفتند که نقش همسر حضرت یوسف(ع) را بازی میکنی، خودم نمیدانستم که حضرت یوسف زنی دیگر، غیر از زلیخا دارد!
«آسنات» زنی بود که ارتباط قوی با خدا داشت و زمانی که زلیخا همسر یوسف(ع) شد، گفت که اگر خواست خدا باشد، من اطاعت میکنم. به همین خاطر در داستان نباید نقش یک زن حسود را بازی میکردم.
گریم کتایون ریاحی سه ساعت طول میکشید. من خودم هر روز ساعت ۴ صبح بیدار میشدم و گریم من هم یک ساعت طول میکشید این برای ما مشکل بود. در این سریال دوست داشتم، همین نقش را بازی کنم.
عکسالعمل مردم
الهام حمیدی: من از عکسالعمل مردم همیشه لذت میبرم. مردم به بازیگران توجه زیادی نشان میدهند و این، از لطفشان است. البته بعضی مواقع هم هست که مثلا در رستوران نشستهای و در حال غذا خوردن هستی و میبینی همه به شما توجه میکنند، شاید آن لحظه کمی اذیت شوی، اما این، از توجه و لطف مردم است که همیشه از ما حمایت میکنند و با محبت رفتار میکنند. همین رفتارهای مردم مشخص میکند که آنان مرا به عنوان یک بازیگر پذیرفتهاند که اگر غیر از این باشد و شما رفتار خودخواهانهای از خودتان نشان بدهید، به طور اطمینان مردم شما را پس میزنند.
لابـهلای کـلام
الهام حمیدی: گذشتهها که گذشته، امامهم این است که تو در آینده، شرایط گذشته را حفظ کنی و حتی بهتر شوی.
منتقدان این نکته را مطرح میکنند که چرا تنها در نقشهای مثبت بازی میکنم، اما من معتقدم که بازیگر بنا بر روحیات خود، نقشهایش را انتخاب میکند، مثلا من نقشهای صددرصد منفی و منفور را دوست ندارم.
من بیشتر نقشهای خاکستری را دوست دارم، از طرفی نقش مطلق مثبت را هم دوست ندارم، با اینکه نظر منتقدان را قبول ندارم، اما به نظرشان احترام میگذارم.
نقاشی را به شکل حرفهای دنبال نمیکنم، اما خیلی خوب نقاشی میکشم. چرا که دوست دارم به جز شغل اولم که بازیگری است، حرفه دیگری هم داشته باشم، در واقع یک دل مشغولی دیگر داشته باشم.
به بازی گوهر خیراندیش و فاطمه معتمدآریا علاقه فراوانی دارم، در دوران نوجوانی عاشق بازی او بودم و فیلم هنرپیشه با بازی او را چند بار دیدم.
خیلی از منتقدان هم به من لطف داشتند و من به راحتی با آن کنار آمدم. شما هم همیشه نباید انتظار داشته باشید که از شما تعریف و تمجید کنند، اما بعضی مواقع میبینید که انتقادات به حق نیست و شما ناراحت میشوید.